نفت و عقل و فلسفه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

انرژی موضوع مهمی است، تصادفا این موضوع مهم همان چیزی است که ما زیاد داریم و بقیه به ‏آن نیاز دارند، به همین دلیل ما این انرژی را به آنها می دهیم و خودمان یا یخ می زنیم یا گاز ‏گرفته می شویم یا دچار تخیلات هسته ای می شویم. اصولا رابطه نفت و تاریخ معاصر ایران، از ‏دیدگاه های مختلف قابل بررسی و توصیف است. بخصوص این که امروز هاشمی رفسنجانی در ‏نماز جمعه گفت: مدیریت انرژی در ایران مشکل دارد. در همین راستا به بخش هایی از این ‏مشکل توجه کنید.‏

تاریخ فلسفی انرژی در ایران: فرض کنیم ایران پنجاه سال نفت دارد. ‏

هشت سال اول: نفت را تبدیل می کنیم به تمدن بزرگ تا به سوی غرب برویم ، در نتیجه مردم ‏انقلاب می کنند تا یک حکومت ضد غربی تشکیل بدهند.‏

هشت سال دوم: حکومتی برای رسیدن به استقلال و آزادی ایجاد می شود، با فروش نفت به ‏استقلال می رسیم، در نتیجه رابطه مان با جهان قطع می شود و تعداد زیادی برای رسیدن به ‏آزادی می میرند و بقیه در جنگ کشته می شوند، در نتیجه مردم رفاه می خواهند.‏

هشت سال سوم: نفت را می فروشیم تا مشکلات ناشی از جنگ را جبران کرده و رابطه مان را با ‏جهان برقرار کنیم و اقتصاد را توسعه دهیم، در نتیجه مردم آزادی می خواهند.‏

هشت سال چهارم: برنامه های اقتصادی را متوقف می کنید تا به سوی توسعه سیاسی و فرهنگی ‏برویم، در نتیجه انقلابیون سرکار می آیند.‏

هشت سال پنجم: توسعه سیاسی و فرهنگی را متوقف می کنیم و به سوی گسترش عدالت و توسعه ‏قدرت در جهان می رویم، در نتیجه فقر و جنگ ایجاد می شود.‏

هشت سال ششم: برای از بردن فقر و جنگ، از قدرت نفت استفاده می کنیم تا دوباره به همان ‏چایی برسیم که ده سال یا بیست سال یا سی سال یا پنجاه سال قبل در آنجا بودیم.‏

هشت سال هفتم: نفت تمام می شود و ما می توانیم همه چیز را از اول شروع کنیم. ‏

نفت و استراتژی جمهوری اسلامی

عصر تمدن( تبدیل نفت به اسلحه): نفت را می فروشیم و اسلحه می خریم، در نتیجه انقلاب می ‏شود و اسلحه می افتد دست کسی که می خواستیم اسلحه را برای ترساندنش استفاده کنیم. ‏

عصر استقلال( تبدیل نفت به کوپن): نفت را می فروشیم و آن را به کوپن به مستضعفان می دهیم ‏تا بتوانند زنده بمانند، در نتیجه تعداد زیادی از مردم در جنگ می میرند.‏

عصر پیشرفت( تبدیل نفت به بزرگراه): نفت را می فروشیم و آن را تبدیل به بزرگراه می کنیم و ‏چون بزرگراه داریم در نتیجه اتومبیل وارد می کنیم و چون اتومبیل وارد می کنیم پولدار تولید می ‏کنیم و چون پولدار تولید می کنیم در نتیجه عده ای فقیر می شوند و ما آنها را وارد دولت می کنیم.‏

عصر آزادی( تبدیل نفت به روزنامه): نفت را می فروشیم و آن را صرف توسعه دموکراسی و ‏آزادی می کنیم، در نتیجه مردم تازه متوجه می شوند که تا به حال متوجه نبودند، در نتیجه از ما ‏می خواهند که برویم کنار.‏

عصر عدالت( تبدیل نفت به سخنرانی): نفت را می فروشیم و پول آن را به مردمی که می خواهند ‏برویم کنار می دهیم تا دیگر نخواهند که برویم کنار، با بقیه آن پول هم دوستان خارجی پیدا می ‏کنیم. در این مرحله بخش اعظم پول تبدیل به تظاهرات، اتومبیل های شیک، دوستان خارجی، ‏هزینه سفر و سخنرانی شهرستانی می شود.‏

عصر زندگی( تبدیل نفت به نان): در این مرحله پس از پنجاه سال متوجه می شویم که تعدادی ‏شهید داریم که کسی در مورد آنها چیزی نمی داند، تعدادی بزرگراه نیمه کاره داریم که همیشه در ‏حال راهبندان است، تعدادی روزنامه توقیف شده داریم که روزنامه نگاران آنم بیکارند، مقداری ‏شعار داریم که دیگر کسی درباره آنها حرف نمی زند، نفت هم در حال تمام شدن است، در نتیجه ‏در یک انتخابات آزاد و عادلانه کشور فقیر را دو دستی تقدیم می کنیم به اولین دیوانه ای که ‏حاضر باشد آن را اداره کند و همیشه یادش باشد که چون نفت ندارد، حق ندارد اشتباه کند.‏

شیوه های استفاده از انرژی های مختلف

نفت: نفت را می فروشیم به کسانی که آن را تبدیل به بنزین می کنند و بنزین را از آنها می خریم.‏

بنزین: پول نفت را می دهیم تا مردم بنزین ارزان بخرند و به مسافرت بروند و از دولت دور ‏شوند.‏

گاز: گاز را می فروشیم به ترکیه بعد همان گاز را از ترکمنستان می خریم. مقداری از گاز را هم ‏می بریم به خانه مردم و باعث مسمومیت آنها می شویم، بقیه آن را هم به دلیل این که یادمان رفته ‏است باید با تزریق فشار حفظ کنیم، غیرقابل مصرف می کنیم. ‏

انرژی هسته ای: برای تولید انرژی هسته ای، تمام انرژی نفت و گاز را تلف می کنیم، اما موفق ‏به تولید آن نمی شویم، بعد انرژی هسته ای را تبدیل می کنیم به نوعی انرژی برای محبوبیت و ‏جلب توجه نیروی انسانی.‏

نیروی انسانی: نفت و گاز و برق را تبدیل می کنیم به میز و نیمکت و مدرسه و کتاب تا نیروی ‏انسانی را تربیت کنیم و پس از اینکه نیروی عظیمی تربیت کردیم آنها را بفرستیم به کشورهای ‏مختلف جهان تا مدیریت انرژی جهان را عهده دار شوند.‏

نتیجه گیری اخلاقی: انواع دولت در ایران، در حقیقت شیوه های مختلف مصرف نفت است.‏

نتیجه گیری سیاسی: تا وقتی نفت داریم، چیز دیگری نمی توانیم داشته باشیم.‏

نتیجه گیری انسانی: نفت وسیله ای است تا وقتی عده ای عقب مانده، قدرت را در دست دارند، ‏مردم گرسنه نمانند.‏