جنگ آیت الله ها بر سر آینده عراق

نویسنده

ماسیمو اینترووینیه

خروج شش وزیر متحد مقتدی صدر از دولت عراق، پایان کار نیست، اما آغازی است برای رقابتی جدی برای به دست آوردن کنترل شیعیان عراق. این رقابت فقط بین دو آیت الله - مقتدی صدر جوان و تندرو و آیت الله سیستانی کهنسال و میانه رو- نیست، بلکه بین مقامات شیعه عراقی و ایرانی است.

مرکز تاریخی و دینی جهان شیعه، همواره عراق بوده است و نه ایران. با این حال صدام حسین، همیشه آیت الله های نجف را از سخنرانی، انتشار کتاب و سفر به خارج از کشور، منع می کرد. یکی از نتایج مثبت حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و پایان دادن به حکومت صدام این بود که به نفع شیعیان بود. در پی این سرنگونی، موسسات شیعه در مرکز شهر مقدس نجف، فعالیت های خود را به شکل عادی از سر گرفتند. کم کم، به لطف حمایت آذربایجانی های ثروتمند شیعه [؟]، آیت الله سیستانی هم توانست جایگاهی را که به حق، همیشه متعلق به او بود، و تا زمانی که صدام در عراق حکومت می کرد، نمی توانست آن را بدست بیاورد و آیت الله خامنه ای ایرانی، جای او را گرفته بود، برسد: یعنی مرجع تقلید شیعیان جهان.

ایرانی ها، که بهتر از هر کسی ظرافت های حکومت شیعه را می شناسند، هرگز برتری آیت الله سیستانی را به بحث نمی گذارند. اما به احتمال زیاد، طراح نقشه های گوناگونی هستند که برای قتل او - دستکم پنج باراز سال 2003 تا امروز- کشیده شده است [!] شایعه های زیادی که اشتباه هم نیستند، اما بسیار غلو شده اند، درباره وضعیت جسمانی او پخش می شود: درواقع سیستانی که 77 سال دارد و از پاپ بندیکت شانزدهم جوان تر است، به تازگی دوران نقاهتش را از آخرین جراحی اش در لندن را به پایان برده و دیگر خطری جسمش را تهدید نمی کند. از همه چیز مهم تر اینکه، ایران با فرستادن پول و اسلحه، از سپاه المهدی، متعلق به مقتدی صدر، حمایت می کند.

نبرد صدر و سیستانی، ابعادی مذهبی دارد که سیاست در تار و پودش تنیده شده است. سیستانی اصول کلیدی خمینی گرایی را قبول نمی کند، اما در عوض این صدر است که از آن دفاع می کند؛ طبق این اصول در حکومت اسلامی، آخرین تصمیم ها در مورد مسائل کشور شیعه، توسط مقامات مذهبی گرفته می شود و نه مقامات سیاسی. سیستانی که وارث قانون شیعه سال 1920 است، مسلما نقش دیگری هم بعنوان رهبر مذهبی شیعه دارد، اما وی معتقد است که مقامات سیاسی باید به شکل دموکراتیک و از طریق انتخابات گزینش شوند و نه از سوی مقامات مذهبی.

اکثریت بسیار زیاد شیعیان عراق، سیستانی را به عنوان رهبر می شناسند. زمانی که آیت الله کهنسال از حامیانش خواست که وارد دولت متحد بشوند، مقتدی صدر از او حمایت کرد. حالا آنها از دولت خارج می شوند؛ زیرا تهران می خواهد که عراق را در تنش دائمی نگه دارد. هم ایرانی ها و هم صدر می دانند که نمی توانند با سیستانی که رهبر محبوب عراق است، رقابت کنند. اما قادرند که موجب آزارش بشوند و کاری کنند که نتیجه میانجی گری هایش عاقبت مثل نتایج انتخابات در سال 2006 بشود که به طور غیر رسمی توسط همه شیعیان پذیرفته شد، اما در مقابل مواضع موافق آمریکا، تعادل لازم را نداشت. سیستانی اعلام کرده است که نیروهای غربی باید در زمانی مناسب از خاک عراق خارج شوند و جای آنان را ارتش خودکفای عراقی بگیرد. همه با این اصول موافقند و تنها جای بحث درباره “زمان مناسب” است که باعث گرفتاری شده است و باعث می شود که ایران از این آب گل آلود ماهی بگیرد.

منبع: ایل جورناله، 17 آوریل 2007