شاید سالیان زیادی باید بگذرد تا قضاوت دقیقی پیرامون پرونده هسته ای ایران شکل بگیرد و تاثیر ویرانگری که شبکه های پیچیده بین المللی براین فعالیت ها داشتند را بتوان ردیابی کرد. از اولین سانتریفیوژی که علی اکبر ولایتی ۲۸ سال پیش با هواپیمای خود از پاکستان به ایران آورد تا دانشمند قلابی که ۱۵ سال بعد سیا تلاش کرد در تاسیسات هسته ای ایران بکارد یا کاشت، همه و همه حلقه هایی از زنجیره ای هستند که نشان می دهد چه شبکه های پیچیده خطرناکی در اطراف ایران کار کرده اند تا مردم ایران در نقطه ای با مختصات امروز قرار بگیرند.
روز دوشنبه یک کارمند سیا به اتهام افشای قطعه مهمی از تلاش اداره اطلاعات مرکزی آمریکا در دوران کلینتون برای نفوذ و خرابکاری در فعالیت های هسته ای ایران محکوم به سه سال و نیم زندان شد. جفری استرلینگ اخبار محرمانه ای را به یک خبرنگار نیویورک تایمز داده بود که بعد ها در کتابی با عنوان وضعیت جنگی در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. ماجرای لو رفته این است که سیا یک دانشمند روس با کد مرلین را در تماس با مسیولان هسته ای ایران قرار می دهد تا طرح ساختن یک بمب اتمی به دست ایرانی ها برسد. نقشه ساختن بمب به عمد اشکال فنی داشته تا وقت ایرانی ها تلف شود و درگیرساختن بمبی شوند که با آن طرح و نقشه هرگز ساخته نمی شد.
اخبار دیگری از دیگر منابع حاکی است که سیا شبکه پیچیده ای از تشکیلات مافیایی را در سراسر جهان اداره می کند که قطعات و مواد حساس قابل ردیابی را به خریداران و مشتریان هسته ای عرضه می کنند. در چنین شبکه هولناکی همه چیز از سانتریفیوژ نو و کار کرده گرفته تا ظاهرا بمب های هسته ای نیمه سوار شده، و مواد هسته ای با درصد های مختلف غنی شده به فروش می رسد. اکثر این مواد و تجهیزات از جمهوری های سابق اتحاد شوروی مانند قزاقستان یا اوکراین، پس از فروپاشی شوروی، دزدیده یا گم شده و به بازار سیاه راه پیدا کرده اند. عامل و منشا این سرقت ها بدون استثنا همگی کارمندان و نگهبانان تاسیسات هسته ای این جمهوری های فلاکت زده فقیر اتمی بوده اند که حقوق کمی می گرفتند یا حتی دانشمندان هسته ای که دیگر کسی آن ها را نمی خواست و برای پرداخت کرایه خانه و هزینه مدرسه فرزندانشان محتاج کمک بودند.
بر اساس شواهد و قراینی، احتمالا ایران خریدار ثابت این بازار سیاه بوده و از طریق دلال یا کارچاق کن هایی با ملیت های مختلف، مواد و تجهیزات هسته ای خریداری کرده است. اکثر این دلال ها دلالی دو جانبه می کنند یا بدون اینکه خود بدانند در شبکه نادیده ای که سیا آن را اداره می کند رفت و آمد دارند.
معمولا شرکت های صوری متعلق به سیا در سراسر جهان درگیر بازی با این دلال ها و خریداران و فروشنده این بازار هستند.
مواردی بوده که دوایر دولت آمریکا یک شرکت را به اتهام فعالیت های مشکوک هسته ای علیه امنیت ملی آمریکا به دادگاه کشانده اند ولی بعدا در روند دادرسی معلوم شده که شرکت خاطی بدون اینکه خود بداند به اداره اطلاعات مرکزی آمریکا تعلق داشته و دایره ویژه ای در سیا از راه دور آنها را اداره می کرده اند تا مثلا مشتریانی از ایران، پاکستان یا برزیل و آفریقای جنوبی را ردیابی کرده یا به تور بیاندازند.
کسی نمی داند چند نفر مانند این دانشمند روس به نام مریلین ازطریق سیا یا حتی موساد از تاسیسات هسته ای ایران سر درآورده است، چه تعداد از قطعاتی که از بازارهای سیاه خریداری شده اند مانند آنچه رئیس سازمان انرژی اتمی یک بار گفت بمبی را با خود همراه داشته است یا حتی اینکه چه دستگاههای خریداری شده ای در چه تاسیساتی بدون اینکه مسئولان ایرانی بدانند هنوز دارد سیگنال هایی را برای آن سوی مرزها می فرستد.
اگر همه این جیمزباند بازی ها را بگذارید کنار برخی از رخدادهایی که در تاسیسات هسته ای ایران اتفاق افتاد، آنگاه شاید بتوان به این نتیجه رسید که مدیریت استراتژیک پرونده هسته ای ایران به خاطر وارد شدن به عرصه هایی که شناخت و دانشی ازپیچیدگی های آن نداشت تا چه حد فاجعه بار و جبران ناپذیر بوده است. بعد از تحریم هایی که همه استانداردهای ملی در ایران را سی سال عقب برد، شاید بدترین اتفاق، ترور پنج تن از کارکنان یا به عبارتی دانشمندان هسته ای باشد که جزییات پرونده هیچگاه برای عموم باز نشد و شرم آورترین سابقه را برای تشکیلات اطلاعاتی ایران از خود باقی گذاشت.
شاید هم خ
طرناک ترین رخداد ارسال ویروس های استاتکس نت و استارس به تاسیسات ایران بوده است که در یک احتمال ممکن بود به حادثه ای مانند فاجعه چرنوبیل در ایران منجر شود. در یک مورد نیز آمریکایی ها گزارش دادند که همه کامپیوترهای دو مرکز هسته ای حساس ایران در اثر آلودگی ویروسی هدایت شده ای نیمه شب با هم روشن شده و یک موزیک مشهور راک به نام Tunderstruck را از گروه موسیقی AC/ DC پخش کرده است.
با این وجود این ها ظاهرا فقط علنی ترین خرابکاری هایی است که از راه دور در تاسیسات حساس ایران انجام شده است. شاید بعدا گوشه های دیگری از این ماجرا فاش شود که نشان دهد ارتباط بحرانی شدن پرونده هسته ای ایران با ریاست جممهوری احمدی نژاد وپرت و پلاگویی های او، و نیز ارتباط گروههای فشاربا او در این میان چه بوده است.