دفاع خمینی و خلخالی از ترور مخالفان در اردیبهشت ۵۸

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» دادگاه لازم نیست، دستگیر و کشته شوند

هنوز ۱۰۰ روز از پیروزی انقلاب ۵۷ نگذشته بود که صادق خلخالی، حاکم شرع و رییس کل دادگاه‌های انقلاب دستور به ترور خانواده پهلوی، مقامات رژیم شاهنشاهی و فرماندهان سابق ارتش داد. او در همان روزهای نخست پیروزی انقلابیون، از سوی آیت‌الله خمینی به عنوان حاکم شرع انتخاب شد و با سرعت برای تعداد بسیاری از مقامات و چهره‌ها حکم اعدام صادر کرد. اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ او علنا اعلام کرد برای آن دسته افرادی که از کشور خارج شده‌اند محاکمه هم لازم نیست و ترور آنها آزاد است. چند روز پس از تشویق این مقام رسمی به ترورهای برون مرزی، آیت‌الله خمینی هم از او حمایت و تاکید کرد شاه، بختیار و سایر مقامات نظام گذشته باید کشته شوند.

 

خمینی: طرفداران حقوق بشر، حقه‌بازند

از همان روز ۲۲ بهمن که انقلابیون تهران را در دست گرفتند و پایان حکومت پهلوی را اعلام کردند، بسیاری از وعده‌ها و صحبت‌های آیت‌الله خمینی رنگ عوض کرد، او که در پاریس از آزادی سخن می‌گفت و به فرماندهان ارتش، وعده در امان بودن می‌داد، در همان روزهای نخست که دولت میانه‌رو بازرگان بر سر کار بود، صادق خلخالی را مسوول قلع و قمع مخالفان کرد. هرچند برخی معتقدند که تندروی‌های خلخالی مورد تایید رهبر نبوده اما مشخص نیست اگر حمایت خمینی وجود نداشت پس چرا خلخالی حکم گرفت و چرا برکنار نشد؟ از سوی دیگر در مواقعی مانند اردیبهشت ۵۸ ، دستورات خلخالی با حمایت شخص خمینی هم همراه می‌شد.

روزنامه کیهان در روز ۲۳ اردیبهشت آن سال از قول صادق خلخالی تیتر زده بود: “ترور شاه مخلوع، فرح و اشرف آزاد اعلام شد” و در زیر تیتر لیست اهداف ترور گسترش پیدا کرده بود، افرادی مانند بختیار، شریف امامی، فریده دیبا، اویسی، ازهاری و پالیزبان.

حاکم شرع که به دلیل محاکمه صوری و صدور احکام پرتعداد اعدام مورد انتقاد قرار می‌گرفت وقتی با عدم حضور برخی مقامات در ایران مواجه شد، چاره را در صدور حکم ترور دید: “در نظر ملت ایران هر کس بخواهد در خارج و یا در هر کجا این‌ها را ترور کند هیچ دولتی حق ندارد آن‌ها را بازداشت کند به عنوان اینکه تروریست است، زیرا او عامل انقلاب اسلامی است، لذا آن‌ها مهدورالدم هستند، در هر کجا باشند حکمشان همین است. مسلمانان و غیرمسلمانان فرق نمی‌کند و حتی ایالات متحده امریکا نمی‌تواند شاهی را که به اعدام محکوم شده (پناه بدهد) نه اینکه مجرم سیاسی است بلکه مجرم اقتصادی.”

خلخالی در حالی از ترور شاه و خانواده‌اش سخن می‌گفت که دولت موقت تلاش داشت به آمریکا اطمینان بدهد روند برگزاری دادگاه‌ها عادلانه است. صادق طباطبایی چهره نزدیک به خمینی و عضو موثر دولت بازرگان مدعی بود که علیه دادگاه‌ها سیاه‌نمایی می‌شود درحالی که این دادگاه‌ها علنی است و روزنامه‌نگاران بین‌المللی می‌توانند در آن حاضر شوند.

اما صادق خلخالی خود به صراحت همه این ادعاها را زیر سوال می‌برد. از جمله درباره ندادن اجازه برای حضور وکلای متهمان در داگاه گفته بود: “این‌ها می‌خواهند با گشتن دنبال ماده قانون وقت دادگاه‌ها را بگیرند و مردم را معطل کنند.”

خلخالی حتی عنوان کرده بود که برای برخی افراد دادگاه برگزار نخواهد شد و به محض دستگیری کشته می‌شوند. او شاپور بختیار، غلامعلی اویسی، غلامرضا پهلوی، عزیزالله پالیزبان، هوشنگ نهاوندی، اردشیر زاهدی، فریده دیبا، جعفر شریف امامی، شعبان جعفری و غلامرضا ازهاری را جزو این لیست قرار داده بود.

دعوت به ترور و اعلام صدور حکم مرگ پیش از برگزاری دادگاه حتی در فضای انقلابی و پرتنش آن دوران هم مورد انتقاد قرار گرفت اما کمتر از پنج روز بعد، آیت‌الله خمینی در یک سخنرانی مواضع خلخالی را تایید و همه اعتراضات و انتقادات را رد کرد.

او “حقوق بشر” را بهانه‌ای در دست آمریکایی‌ها و غربی‌ها دانست و از آنان پرسید چرا بابت نقض حقوق بشر در رژیم پهلوی اعتراض نمی‌کردند. او مثل انقلابیون آن دوران به آمارهای جعلی و غلط از تعداد کشته‌شدگان در رژیم پهلوی استناد و به عنوان مثال تعداد کشته‌شدگان حادثه ۱۵ خرداد را ۱۵ هزار نفر اعلام کرد و گفت که “از قراری که باز گفتند، خود محمدرضا با هلی‌کوپتر عامل قتل هم بوده است خودش.” او تعداد انقلابیون کشته‌شده در چند ماه منتهی به انقلاب را هم ۶۰ هزار نفر ذکر کرد و این گونه نتیجه گرفت: “این طرفدارهای حقوق بشر، این حقه‌باز‌ها - که می‌خواهند همه منافع ما‌ها را بدهند به ارباب‌هایشان ،- آن روز خفه شده بودند، قلم‌هایشان شکسته بود. حالا که ما این‌ها را پیدا کردیم و چند تایشان را کشتیم، محاکمه کرده‌اند و اقرار کرده‌اند به اینکه چه کردند و چه کردند، پرونده‌هایشان معلوم است که چه کردند، حالا صدایشان درآمده. در عین حال که مسئله این طور است و آن‌هایی که تاکنون کشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسیاری‌شان قاتل و قتال و مفسد فی‌الارض بودند.”

آیت‌الله خمینی همچنین از صدور حکم اعدام برای هویدا، یکی از نخست‌وزیران پهلوی و قتل بختیار و شریف امامی، دیگر نخست وزیران رژیم شاهنشاهی دفاع کرد و گفت: “این هویدا ۱۵ سال، یا ۱۳ سال تقریبا نخست‌وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست‌وزیر است. ما هر نخست‌وزیری که در آن عصر شده، اگر پیدا کنیم - مثل شریف امامی، مثل بختیار - محکوم به قتل اند این‌ها. بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع شد. این‌ها عامل قتل اند به این طور که وادار کردند به قتل‌عام. جمعیت این‌ها مفسدند؛ این‌ها فاسدند. ما برای حقوق بشر این کار را داریم انجام می‌دهیم. و این جمعیتی که صدا بلند می‌کنند که حقوق بشر، حقوق بشر، این‌ها عمال استعمارند. اصل این جمعیت‌هایی که در امریکا، یا در جاهای دیگر، درست شده است به عنوان جمعیت «حقوق بشر»، جمعیت کذا و کذا، این‌ها را - همه - آن‌ها درست کرده‌اند برای اینکه حقوق بشر را ضایع کنند. این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و این همه قتل و غارت کرده است، حالا که می‌گویند این باید به قتل برسد. حالا هم که حکمی صادر نشده برای قتل محمدرضا، لکن صادر می‌شود. اگر ما پیدایش بکنیم، باید کشته بشود. این‌هایی که می‌گویند حقوق بشر حالا صدایشان درآمده و اظهار تاسف می‌کنند!”

حدود یک ماه پس از این سخنان، صادق خلخالی فاز دیگری از اقدامات خود را علنی کرد و گفت که به گروهی از فداییان اسلام ماموریت داده تا راهی آمریکا شوند و محمدرضا پهلوی را اعدام کنند. فداییان اسلام اگرچه موفق به ترور شاه و فرح و اشرف نشدند اما یکی از فرزندان اشرف پهلوی را ترور کردند.

برخی از انقلابیون معتقدند که خلخالی درباره ترورها بلوف می‌زده و می‌خواسته خودنمایی کند اما ترور مخالفان پس از برکناری خلخالی هم در دستور کار جمهوری اسلامی قرار داشت و از جمله بالاخره در تابستان ۱۳۷۰ گریبانگیر شاپور بختیار هم شد.

خلخالی در سال‌های پس از مسوولیت هم در مورد دادگاه‌های انقلابی و صدور احکام پرتعداد اعدام راضی بود و از اقدامات خود دفاع می‌کرد. او که در زمان تصدی مسوولیت حاکم شرع گفته بود دادگاه انقلاب از الگوی اسلامی پیروی می‌کند و با دادگاه‌های غربی متفاوت است، در سال ۶۶ و هنگامی که از سوی آیت‌الله یزدی، نایب رییس وقت مجلس به تندروی محکوم شد، پاسخ داده بود: “ما بالاخره سرخود که این کار را نکردیم. خوب، خود حضرت امام بودند، همه را می دیدند، همه آقایان را، آقای یزدی را،… همه اینها را می دیدند، ولی حکم حاکم شرعی را با خط خودشان نوشته بودند…حالا شما اگر یک حرف دیگری دارید بروید با علما بحث کنید…”