رضا مرعشی
علی رغم هفته ها هیاهو در مورد وجوه نظامی برنامه هسته ای ایران، دولت اوباما واکنش نسبتا آرامی به گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته ای نشان داده است. منابع غیر رسمی گفتند مقامات آمریکایی اظهار کرده اند که تمامی اطلاعات دریافت شده توسط آمریکا در گزارش آژانس ذکر نشده است. این امر نکته دیگری را در مورد وضعیت آمریکا نشان می دهد و آن این است که این کشور با بحران مشروعیت روبروست. کشورهای مهمی در دنیا، ارزیابی آمریکا را از وضعیت ایران قبول ندارند.
بسیاری از مقامات مایل بودند شواهد محکم تری برای عموم به نمایش گذاشته شود تا تحریم های باصطلاح فلج کننده را توجیه کند. ولی سازمان های اطلاعاتی آمریکا از انتشار جزئیات بیشتر، از بیم بر ملا شدن منابع اطلاعاتی، خودداری کرده اند. لذا آمریکا به احتمال زیاد قادر به تصویب تحریم های بیشتر علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل نخواهد بود.
از این مهم تر آن است که این امر، دو مساله نهادی خطرناک تر را در رابطه میان دو کشور ایران و آمریکا برملا می سازد و آن اتکاء بیش از حد بر اطلاعات و اتکا بسیار کم بر روابط دیپلماتیک در است. سیاستمداران آمریکایی با قلمداد کردن دیپلماسی به عنوان نتیجه کار و نه به عنوان وسیله کار، در واقع به یک زخم دیرینه دامن می زنند.
زمانی که در دفتر امور ایران در وزارت خارجه آمریکا کار می کردم به قانون 10 درصد پی بردم؛ آن اینکه نقش اطلاعات در تدوین یک تحلیل استراتژیک تنها 10 درصد است؛ 90 درصد بقیه از اطلاعات سفارتخانه ها و اطلاعات عمومی طبقه بندی نشده حاصل می شود.
این مجموعه باید دید بهتری به سیاستگزاران بدهد. اطلاعات بیشتر مانند حلقه گم شده معماست، نه کل معما. اتکا افراطی بر اطلاعات برای پشتیبانی تصمیمات، باعث تحلیل های ناقص و فقدان پشتیبانی کافی برای تصمیمات است. هرچه این خلا تحلیل بیشتر شود امکان سوء تفاهم، اشتباه محاسبه و خطاهای خطرناک بیشتر می شود.
اطلاعات هیچگاه جایگزین دیپلمات های محلی نمی شود. این موضوع را شاید در هیچ جای دیگر به خوبی ایران نتوان مشاهده کرد. فقط تصور کنید که یک روند امنیتی برای سه دهه در جریان بوده است و سیاستمداران آمریکایی به عوض اصلاح آن باعث تشدید آن شده اند.
حضور دیپلماتیک واشنگتن در تهران برای احتراز از اشتباهات گذشته حیاتی است. عدم کفایت ذاتی اطلاعات، اهمیت این موضوع را باز هم بیشتر نشان می دهد. درعراق، اتکا صرف بر اطلاعات طبقه بندی شده و فقدان اطلاعات دیپلماتیک، به دولت بوش این امکان را داد تا تصمیمات عجولانه ای بگیرد. آنها ادعا می کردند که اطلاعات سطح بالا و طبقه بندی شده سیاست آن ها توجیه می کند، ولی نتوانستند این اطلاعات را با آنچه بر روی زمین می گذشت هماهنگ کنند. این اطلاعات با محک زدن از طرق دیگر مورد ارزیابی قرار نگرفت.
آمریکا سفارت خود در بغداد را در سال 1991 تعطیل کرد و روابط با این کشور را قطع کرد. در 12 سالی که به دنبال آن آمد، آمریکا در خلع اطلاعاتی کامل عمل کرد. عدم توانایی محک زدن اطلاعات طبقه بندی شده با اطلاعات دیپلماتیک باعث شد تا سیاستگزاران اطلاعات مورد نظر را به میل خود دستچین کنند، بدون آنکه از جامعیت کافی برخوردار باشند. هرچه خلا اطلاعاتی بیشتر شد، سوء تعبیر و اشتباه محاسبات آمریکا هم بیشتر شد، تا جایی که به تصمیم گیری برای جنگی پر هزینه منجر شد. همین شرایط برای ایران امروز هم وجود دارد.
سی سال فقدان روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا باعث شده که آمریکا کمترین اطلاعات را در مورد کشوری که تا این حد در امنیت ملی آن، مساله عدم اشاعه جنگ افزار هسته ای، تروریسم، افغانستان، عراق، امنیت انرژی و مناقشه فلسطین و اسرائیل، اهمیت دارد، داشته باشد.
ولی روابط دیپلماتیک رابطه ای دوطرفه است. از آنجا که ایران دارای دفتر حافظ منافع در واشنگتن است باید با درخواست آمریکا برای ایجاد دفتر مشابهی در تهران موافقت کند. ایران به چهره بین المللی خود اهمیت می دهد.
در زمانی که در وزارت خارجه بودم دو بار سعی کردیم دیپلمات های آمریکایی را به تهران بفرستیم. دولت بوش و دولت اوباما هر دو بااین فکر مخالفت کردند.
همکاران من در وزارت خارجه در حال ایجاد گروهی از دیپلمات ها هستند که در مسائل ایران تخصص داشته باشند تا درصورت لزوم به این کشور اعزام شوند. ولی قانون 10 درصد همچنان معتبر است؛ آمریکا اطلاعات بسیار ناقصی از کشوری دارد که قصد دارد در باره آن تصمیم بگیرد. این موضوع در جاهای دیگر سابقه نداشته است.
ولی این امر محتوم نیست. روابط دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی، که در حال از دست دادن محبوبیت خود هم هست، مسلما یک هدیه محسوب نمی شود. تمام شواهد صحت این موضوع را نشان می دهد. رابرت فورد، سفیر آمریکا در سوریه در عین حفاظت از منافع آمریکا حمایت خود را از مخالفان نیز ابراز داشت؛ رفتاری که به طور قطع از هرگونه تحریمی علیه سوریه مفید تر می تواند باشد.
سیاستمداران علاقه دارند در مورد سیاست خارجی اظهار نظر کنند. ولی این دیپلمات ها و مقامات امنیتی هستند که باید بعدا مشکلاتی را که سیاستمداران ایجاد کرده اند رفع و رجوع کنند. هیچ جای دیگری این موضوع را بهتر از نمونه ایران نشان نمی دهد. شاخه های اجرایی و قانوگذاری باید از سیاسی کردن مسائل دیپلماسی در مورد ایران خودداری کنند و بگذارند دیپلمات ها کار خود را انجام دهند. این روش، به عوض هرگونه تحریم یا قانونگذاری علیه ایران، تنها طریقی است که منافع واقعی امنیتی آمریکا محافظت می شود.
منبع: نیویورک - 11 نوامبر