گپ

نویسنده
یوسف محمدی

گفت وگو با مهدی گلیج کارگردان مادام کامیون

چرخش از کمدی کلام

 

 

درگفت وگو با کارگردان جوان “مادام کامیون” پرسش های اجرایی را مرور کرده ایم…

 

پیش از این “مادام کامیون”را یک بار اجرا کردید و پس از مدت ها دوباره دست به اجرای آن زده اید.برای اجرای این نمایش چه مدتی تمرین کرده اید و تفاوت های آن اجرا و این چقدر است؟

به علت شتابزدگی که در اجرای نمایش “مادام کامیون” پیش آمد، علی رغم میل باطنی تنها دو هفته به تمرین این اثر پرداختیم.
در سال 1386 با اجرای ساکن تری روبرو بودیم، ولی در اجرایی که امسال در خانه نمایش دو خواهیم داشت تا حدی از این سکون کاسته شده است.در طراحی صحنه اجرای قبلی در کف صحنه و پس زمینه صحنه فضای مختلفی را تعبیه کرده بودیم، اما در صحنه اجرای جدید این نمایش، بیشتر بر روی تم انتظار تاکید کرده ایم. با توجه به اینکه در این دو اثر، دو شخصیت متضاد با هم به ایفای نقش می پردازند به وسیله یک خط قرمز، جهان دو بازیگر را از هم جدا کرده ایم.در نگاه مجدد به این اثر تصمیم گرفتم فقط به جنبه ظاهری توجه نکنم و به موضوع انتظار کشیدن دو شخصیت داستان بیشتر بپردازم.

 

مادام کامیون مبتی بر کمدی کلام است.برای اجرایی نمودن آن چه راهکارهایی را داشته اید؟

با ایجاد فضاهای متعدد سعی کردم کمدی کلامی را که اعتقادی بدان ندارم را به کمدی موقعیت تغییر دهم تا از دل موقعیت های مختلفی که در نمایش دیده می شود، مخاطب به پیام اثر دست پیدا کند.این نمایشنامه درباره دو مرد است که برای دادن آزمون بازیگری در نمایش “مادام کامیون” وارد دفتر فیلمسازی شده اند. شخصیت اول داستان –رضا- به طور اشتباهی وارد این فضا می شود، همین باعث تضاد می شود و در کنار شخصیت دوم نمایش –اکبر- موقعیت کمدی به وجود می آید که کل نمایشنامه را شکل می دهد.

 

به نظر می رسد با توجه به مضامین و مفاهیم موجود در نمایشنامه و ارتباط پویای آن با جامعه امروز، این نمایشنامه را برای اجرا انتخاب کردید.

وقتی به سراغ یک متن می روم و آن را می خوانم، سعی می کنم بدون هیچ واسطه و پیش فرض با آن مواجه شوم. وقتی”مادام کامیون” را برای اولین بار خواندم، علاوه بر وجهه کمیک شخصیت ها و نمایشنامه، عامل دیگری که مرا جذب اثر کرد، دو عنصری بود که به کرات در نمایشنامه تکرار می شود؛ یکی نبود ارتباط بین دو شخصیت بود و دیگری از دست رفتن و بی توجهی شخصیت ها به زمان. این دو عنصری که از آن ها نام بردم، دغدغه همیشگی من است.

 

مادام کامیون” چه تفاوتی با سایر آثار محمد چرم شیر دارد؟

به لحاظ نوع نگارش، دیالوگ ها و جنس آن ها اثری متفاوت نسبت یه دیگر آثار اوست، البته من به غیر از دو، سه مجموعه 10 ، 12 نمایشنامه ای، اثر دیگری از او نخوانده ام، ولی می توانم به تکنیکی اشاره کنم که نویسنده به خوبی در نمایشنامه از آن استفاده کرده و عبارت است از بازی زبانی ای که توسط تکرار شکل گرفته و این عنصر به خوبی در ساختار اثر مستتر است.

 

چه تحلیلی از نمایشنامه”مادام کامیون” برای اجرا داشتید؟ و این تحلیل تا چه حد در راستای ذهنیت نویسنده بود؟

نمی خواهم تحلیل نمایشم را به طور کامل بازگو کنم. اثری که روی صحنه در حال اجراست، براساس تحلیل کارگردان است و وقتی من تحلیل خود را بگویم، دیگر جایی برای فکر و تخیل تماشاگر نمی گذارم، اما اگر بخواهم در چند کلمه آن را عنوان کنم، باید بگویم نقد جامعه و روزمره گی! من و گروه اجرایی سعی کردیم به متن وفادار بمانیم، البته جاهایی در نمایش هم وجود دارد که از دل اتودهای خلاقه و بداهه سازی گروه به وجود آمده است

 

انتخاب شیوه اجرایی نمایش براساس چه اصول و قواعدی شکل گرفت؟

این نمایشنامه، یک نمایشنامه رئالیستی است و باید شیوه اجرایی رئال را برای کارم انتخاب می کردم، اما من ترجیح می دهم اگر کار رئالیستی هم انجام می دهم، به دنیای بیرون و عناصر واقعی جهان بیرون به طور کامل وفادار نباشم؛ چون امروزه دیگر بحث های زیادی حول محور مفهوم واقعیت شکل گرفته و تفسیرها و تأویل های بی شماری درباره آن صورت پذیرفته، بنابراین من سعی می کنم اگر با یک فضای رئالیستی چه به لحاظ صحنه پردازی و صحنه آرایی و چه به لحاظ نوشتاری مواجه شدم، نگاهی خلاقانه و جزءنگرانه به این کلیت و فضا داشته باشم

 

برای انتقال مفاهیم موجود در نمایش از چه عناصر و نمادهایی استفاده کردید؟

سعی کردیم همه چیز در بازیگر اتفاق بیفتد. بازیگر خود نشانه است، بنابراین مبنای تمرینات این بود که اگر مفهومی توسط بازیگر نتوانست به مخاطب انتقال پیدا کند، آن وقت به سراغ نماد و نشانه ای بیرونی از بازیگر برویم.

 

برای اجرای نمایش”مادام کامیون” چه رویکردی به متن داشتید؟

نمایشنامه براساس شخصیت نوشته شده و موقعیت در این اثر کم رنگ است؛ به همین دلیل سعی کردیم تا جایی که به شخصیت ها و ریتم آن ها خدشه ای وارد نشود، موقعیت را پررنگ کنیم

 

طراحی صحنه نمایش با تکیه بر چه اصولی شکل گرفت و چه معیارهایی را برای القاء مفاهیم مورد نظر در نمایشنامه مدنظر قراردادید؟

سه بار طرح صحنه نمایش را به دلیل هزینه ها تغییر دادیم. این صرفه جویی در هزینه ها به ما کمک کرد با کمترین وسیله و اِلمان به سمت معنا و مفهومی که مدنظرمان بود، حرکت کنیم. سطح سفید و سایه روشن هایی که صندلی ها در پس زمینه صحنه ایجاد می کنند، همگی در راستای فضاسازی و انتقال ویژگی شخصیت هاست و سعی کردیم این تمهید را با طراحی نور تکمیل کنیم.