روزهایی که منوچهر متکی و علیاکبر صالحی سکان وزارت امور خارجه ایران را در دست داشتند، محمد جواد ظریف، ساکت بود. آن روزها شاید نمی دانست روزی اصولگرایان و اصلاحطلبان او را به عنوان مسوول حل بحران های دیپلماتیک جمهوری اسلامیانتخاب و راهی مذاکره با غرب میکنند. انتخاب جواد ظریف نه تنها در میان سیاسیون ایران بلکه در کشورهای غربی هم با استقبال مواجه شد، چرا که رسانههای غربی از سابقه حضور این دیپلمات پرسابقه در مذاکرات محرمانه خبر داشتند. ظریف تا اینجا در گفتار، اصولگرایی پیشه و رهبری جمهوری اسلامی را تعیین کننده سیاست خارجه کشور معرفی کرده و خود و وزارتخانهاش را ملزم به تبعیت دانسته اما به موازات آن از لزوم تغییر در سیاستها و تنشزدایی هم سخن گفته است. نوع پیرایش چهره او و تابوشکنیاش در راهاندازی یک صفحه در شبکه اجتماعی فیسبوک، که تعداد لایکهای آن از مرز ۸۷ هزار هم گذشته است، از دیگر اقداماتی بود که ظریف را مرد اول کابینه روحانی جلوه میداد.
او در نخستین اقدام، رضا نجفی را به عنوان نماینده دائم جمهوری اسلامی در آژانس بین المللی انرژی اتمی، و سفیر و نماینده کشور نزد سازمان ملل متحد در اتریش منصوب کرد. برای سخنگویی وزارتخانه هم به معصومه ابتکار پیشنهاد داد؛ پیشنهادی که اگرچه از سوی ابتکار رد شد اما میتوانست بسیار جنجالی باشد؛ هم به دلیل اولین سخنگوی زن در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی و هم سابقه سخنگویی ابتکار در جریان گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران. با این حال گفته میشود ظریف همچنان بر انتخاب یک سخنگوی زن اصرار دارد.
نمایشی در کار نیست
آیا ظریفی که ریش پروفسوری دارد و صفحه فیسبوک راه میاندازد پیش از این هم چنین بوده و چنین رفتار میکرده است؟ این سئوال را با کامبیز توانا درمیان گذاشتهام؛خبرنگار سابق حوزه بینالملل روزنامههای شرق و همشهری که از نزدیک با محمد جواد ظریف، منوچهر صالحی و حسن روحانی دیدار داشته و آخرین فعالیت مطبوعاتیش در ایران، گفتوگو با حسن روحانی، نماینده وقتِ رهبر در شورای عالی امنیت ملی در آذر ۱۳۸۵ بوده است؛ او همچنین در سفرهایی با ظریف و صالحی همراه بوده. توانا در حال حاضر به عنوان روزنامهنگار در رادیو فردا مشغول به کار است.
او میگوید: “آنها که ظریف را از نزدیک دیدهاند میدانند که نمایشی در کار نیست و ظریف خودش است. وقتی هم در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک بود توسط ایمیل با خبرنگاران در ارتباط بود؛ اتفاقی که در ایران رایج نیست. با مطبوعات آمریکا و ژورنالیستهای خارجی هم مراوده داشت. دیپلمات بودن خوی اوست و میداند که باید چه نکاتی را در گفتوگو و رفتار رعایت کند. حداقل این رفتارها برای من عجیب نیست و دقیقا مطابق است با تصویری که از او در ذهن دارم. حتی اگر یک هنگ اوت در گوگل پلاس هم بگذارد تعجب نمی کنم. او یک چهره آکادمیک و عملگرااست. البته پس از معرفیش برای این پست و کسب اعتماد از مجلس، ایرادهایی به سخنانش گرفته میشود اما منتقدین انگار یادشان نیست ظریف قرار است در چه سیستمی کار کند. او از اولین کسانی است که برای اشتغال در نمایندگی ایران در سازمان ملل معرفی و اعزام شد.باتجربه است و تحلیل من این است که بدنه کارشناسی وزارت خارجه از او استقبال و با او همکاری میکند.”
امیدواری به حضور ظریف در سمت وزیر امور خارجه از سوی افراد دیگری هم ابراز شده است. از جمله داود هرمیداس باوند، استاد روابط بین الملل در دانشگاه علامه که ظریف را شخصا میشناسد، میگوید: “ظریف چهره جدیدی در سیاست جدید ایران به شمار می رود. سیاست خارجی سابق ما به طور حتم هیچ نتیجه ای به دنبال نداشته و به روشنی شکست خورده است. ما باید در روش های قبلی خود تجدید نظر کنیم و موضع خود را به منظور دستیابی به راه حل در مجادله هسته ای و کاهش تنش ها، تعدیل کنیم.”
فرانسوا نیکولو، سفیر سابق فرانسه در تهران هم که با ظریف ملاقات داشته معتقد است: “میتوانیم مطمئن باشیم که آقای ظریف–ـ در صورتی که هدایت مذاکرات هسته ای را بر عهده گیرد –ـ میتواند به سرعت و به طور رسمی ایدههایی مانند تعلیق غنی سازی ۲۰ درصدی را مطرح کند.”
از توانا پرسیدم که آیا حضور ظریف در راس وزارت امور خارجه صرفا در حد تغییر نام وزارت امور خارجه است و یامنجر به تغییراتی خواهد شد؟ نقش آیتالله خامنهای در تصمیات بینالمللی چه خواهد بود؟می گوید: “وقتی شما تجربه هشت ساله احمدی نژاد را داشته باشید، هرچیزی که از این تجربه کمی دورتر باشد برای شما یک مزیت به نظر میرسد. در زمان حضور دولت آقای خاتمی، تیم سیاست خارجه در قیاس با تیم آقای روحانی منسجمتر و قویتر بود، اما حالا و در مقایسه با تیم احمدینژاد، تیم روحانی زبده است. این درست که آقای خامنهای حرف آخر را میزند ولی در همان دورهای هم که غنیسازی را تعلیق کردند وی حضور داشت. باز هم چنین اتفاقاتی ممکن است.”
“یک کلمه بدون اجازه رهبری نگفتم”
محمد جواد ظریف که به زبان انگلیسی تسلط دارد تحصیلات خود در مرحله دکترا را در دانشگاه دنور در آمریکا به اتمام رسانده است. دیپلمات های غربی میگویند او در چندین دوره از گفتوگوهای پنهان ایران و آمریکا طی چند دهه اخیر نقش کلیدی ایفا کرده است.
با این حال به این موضوع هم اشاره شده است که ماموریتهای ظریف همگی موفقیتآمیز نبوده و آدابدانی و زبانبلدی وزیر امور خارجه جدید، وقتی که همسو با تصمیم نظام نباشد، به جایی نخواهد رسید.
البته ظریف عنوان کرده که وقتی در سال ۱۳۸۰ به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد انتخاب شده، رهبر جمهوری اسلامی در تایید او گفته که او بهترین انتخاب است. و یا در مورد سیاست دولت خاتمی در حوزه هستهای گفته است: “در تمام دورانی که من مسئولیت داشتم، یک کلمه بدون اجازه رهبری گفته نشده است. البته ممکن است رهبری بعضی موارد مانند تعلیق ها را با اکراه پذیرفته باشند، اما بر اساس آنچه از بسیاری دوستان شنیده ام روش ایشان در آن چند سال این بود که به نظر جمع احترام می گذاشتند و در جلسات عالی به اجماع می رسیدند و بعد تصمیم می گرفتند…”
با این حساب، تفاوت رویکردها در حوزه دیپلماسی از کجا ناشی میشود؟ کارشناسان دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی چگونه با سیاستهای سید محمد خاتمی همراه میشدند و با سیاستهای کاملا متناقض محمود احمدینژاد همگام؟ کامبیز توانا، این طور توضیح میدهد: “تفاوت زیادی وجود دارد بین کسانی که موضوعات را به شکل تئوری دنبال میکنند و کسانی که به طور عملیاتی با آن موضوع درگیر هستند. مثلا در سیاستهای خاورمیانه وزارت خارجه و حوزههایی مثل حزبالله و سوریه، آنهایی که در بطن ماجرا هستند و با موضوع درگیرند به مراتب اظهارات منطقیتری دارند تا آنها که به طور تئوریک به این موضوعات نگاه می کنند. حتی اگر حسین شریعتمداری مسئولیتی در وزارتخانه داشت، پس از مدتی با دیدی بهتر و واقع بینانهتر به حوزه سیاست خارجه نگاه میکرد.”
او ادامه میدهد: “خاتمی قبل از رییس جمهور شدن با ساختار دولت بیگانه نبود، برخلاف احمدی نژاد که پایش به کشورهای خارجی باز نشده و ایدههایش آنقدر خام و تجربه نشده در سطوح کلان مدیریتی بود که سیستم را از درون فلج میکرد. او اگر در مورد این اظهارنظرهای جنجالی بینالمللی از کارشناسان وزارت خارجه مشورت میگرفت حتما به اطلاعش می رساندند که تبعات احتمالی چه خواهد بود و دورنما را مشخص میکردند. این تفاوت عمدهای است که دولت احمدینژاد با دولت خاتمی داشت؛ یعنی ساختار عوض نشده بود، بلکه روند به کارگیری نیروها و ظرفیتها از سوی دو رییس دولت متفاوت بود.”
روحانی و اهمیت تصویری
وقتی صحبت از تعلیق غنیسازی میشود باید به نقش حسن روحانی پرداخت؛ نفر اول مذاکره کننده ایران در هنگام پذیرش تعلیق غنیسازی. همان کسی که خبر را در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد و عکسی که او را در حال نوشیدن آب نشان میداد بر صفحه اول روزنامه شرق نقش بست. داستان آب نوشیدنهای بسیار او هم از زبان کامبیز توانا شنیدنی است: “روحانی بسیار گرمایی است و دمای دفتر کارش بسیار سرد و در حد یخچال است. زیاد هم آب میخورد. در خلال مصاحبهای که با او داشتم با اشاره به عکس روزنامه شرق که در آنجا کار میکردم با خنده گفت دیگر از دست شماها نمیتوانیم آب هم بخوریم. تا جایی که یادم هست بعد از آن به شدت رعایت میکرد جلو دوربین عکاسان آب نخورد. چون خیلی برایش مهم است که چطوری دیده میشود و چه قضاوتی دربارهاش میکنند. وقتی در شورای عالی امنیت بود و مطلبی دربارهاش مینوشتیم، برادرش اول صبح تماس میگرفت، معلوم بود روزنامه ها را با دقت چک می کند و به نظرات اهمیت میدهد.”
اما پرسیدم که این زاده سمنان گرممزاج، در حوزه دیپلماسی چه خواهد کرد؟ جواب او این است: “روحانی به لحاظ شخصی آدم بسیار شوخی است و خیلی کم پیش میآید در جلساتی که حضور دارد، به مدت طولانی جدی باشد و فرصتی برای شوخی پیدا نکند. این روحیه شوخ و تحصیل در رشته حقوق و تجربه بینالمللی باعث شده که اهل پارتیزان بازی نباشد. در این حوزه هم با تیم خودش کار میکند. از غرب هراس ندارد و غرب برایش مفهوم مبهم و ترسناکی نیست که از آن دشمن و دیو بسازد. خواستههایش معلوم است و میداند که طرف مقابل هم خواستههایی دارد. این طور آدمی نیست که چشمش را ببندد و بگوید فقط همینی که من میگویم. پذیرش تعلیق در کارنامه او، نکته بسیار مهمی است و نشان میدهد که او شرایط را میداند و میفهمد.”
او اضافه میکند: “نکته مهم دیگر این است که بسیاری از کشورها روحانی را در حوزه دیپلماسی میشناسند و بعد از احمدی نژاد مایلند که با آغوش باز با او کار کنند. حتی آنهایی که میگفتند نباید با ایران وارد مذاکره شد چون دروغ میگویند و یا اینکه در حال سقوطند و حرفشان اعتباری ندارد، بعد از تجربه تاریخ سیاه معاصر ایران در دوره احمدی نژاد معتقد شدهاند که می شود گفتگو کرد و به توافق رسید. البته واقعگرایانه نیست که فکر کنیم اتفاق مثبت و سریعی در راه است.”