واقعیت طرح دولت وحدت ملی

عباس عبدی
عباس عبدی

abbasabdi.jpg

مدتی است که از سوی برخی اجزای جناح حاکم، تشکیل دولت وحدت ملی به عنوان طرحی برای برون‌رفت از ‏وضعیت ناهنجار کنونی ارائه شده است و نشست اخیر مجلس و دعوت از گروه‌های مختلف برای حضور در این نشست ‏نیز علا‌متی از این حرکت بود. بدون تردید باید از دو جهت چنین اتفاقی را استقبال کرد. اول از این جهت که آقایان پس ‏از مدتی سروکله زدن با دولت موجود بالا‌خره متوجه شدند که اوضاع ناجورتر از آن است که بتوان از کنار قضیه ‏گذشت و سکوت اختیار کرد و دوم نیز از این جهت که راه برون‌رفت را در التزام به مفهوم وحدت ملی و حضور در ‏انتخابات می دیدند.‏

قضیه از این قرار است که پس از انتخابات سال 1384، برای بسیاری از آگاهان سیاسی روشن بود که چه سرنوشتی ‏در انتظار جامعه ما است. بنده شخصا در همان زمان در گفت‌وگویی این وضع را تراژدی تاریخ ایران توصیف کردم و ‏این سرنوشت، فارغ از رقابت‌های سیاسی برای دست‌اندرکاران سیاست روشن بود اما اغلب دوستان جناح حاکم (به جز ‏اندکی) چنان از این اتفاق سرمست شدند که فرصت تأمل بیشتر نیافتند و حتی پیشانی‌های گره‌خورده آن گروه اندک نیز، ‏در مجموعه این هلهله‌های مستانه به چشم نیامد، تا هنگامی که ماه عسل پایان یافت و موسم معرفی کابینه و سهم‌خواهی ‏و سپس خطاها و هزینه‌های بعدی فرا رسید و کم‌کم متوجه ابعاد ماجرا شدند و این طرح برای عبور از این ماجرا و ‏معضل ارائه شده است. اما واقعیت طرح فعلی چیست و چرا ارائه شده است؟ خلا‌صه طرح این است که برای تغییر ‏دولت فعلی، باید فرد دیگری از جناح حاکم وارد میدان شود، فردی که میانه‌رو این جناح باشد (اسامی دو نفر هم مطرح ‏شده است.) سپس اصلا‌ح‌طلبان در کنار آن بخش از جناح حاکم از وی حمایت کنند تا وی انتخاب شود. در مرحله بعد، ‏چند مورد از صندلی‌های کابینه در اختیار اصلا‌ح‌طلبان قرار گیرد‎. ‎اشکال این طرح در چیست؟ در یک جمله می‌توان ‏گفت صدر و ذیل آن اشکال دارد‎. ‎حتما پس از خواندن این یادداشت موافق این ادعا خواهید بود. این طرح به لحاظ ‏مبنایی اشکال دارد زیرا در ابتدا مشخص نمی‌کند که کدام فرآیند اجتماعی موجب بروز چنین وضعیتی شده که وحدت ‏ملی را به مخاطره انداخته است، تا برای رفع این خطر نیاز به طرحی برای رفع آن باشد. درواقع حتی اگر عملکرد ‏دولت فعلی هم چنین نتیجه‌ای داشته باشد، باید گفت که فرآیندهایی مقدم بر تشکیل این دولت وجود داشته‌اند که ابتدا باید ‏درباره بود و نبود یا اصلا‌ح آنها به توافق رسید و این دولت محصول آن فرآیندها است؛ این موضوعی است که در این ‏طرح کاملا‌ مغفول یا مسکوت مانده است. ‏

به‌علا‌وه میان مفهوم وحدت ملی با دولت وحدت ملی خلط شده است. در برخی جوامع تشکیل دولت وحدت ملی تا حدی ‏مقدم بر اصل حدوث و قوام وحدت ملی است. مثلا‌ در کشوری مثل لبنان یا افغانستان یا عراق، نمی‌توان از دولت ‏اکثریت صحبت کرد زیرا چنین دولتی وقتی مفهوم دارد که وحدت ملی میان اقوام و مذاهب مختلف آن شکل گرفته باشد؛ ‏اما اگر چنین وحدتی وجود نداشته یا پایدار نباشد، در این صورت دولت وحدت ملی متشکل از نمایندگان اقوام و مذاهب ‏تشکیل می‌دهند تا به مرور وحدت ملی نیز در عمل تحقق پیدا کند. در این کشورها دولت وحدت ملی نماینده قبایل، اقوام، ‏مذاهب و گروه‌های مشابه است. در این جوامع عنصر اصلی تمایز میان افراد و گروه‌ها انتساب آنها به قومیت، مذهب و ‏قبیله خاصی است؛ و تا وقتی که چنین تمایزی وجود دارد، چیزی به عنوان وحدت ملی شکل نمی‌گیرد. در این جوامع ‏تغییر انتساب‌ها به سهولت ممکن نیست زیرا افراد برحسب ویژگی‌های مذکور تعریف می‌شوند و این فارغ از اعتقادات ‏سیاسی و اجتماعی آنان است. وضعیت اقلیت و اکثریت در این جوامع در کوتاه‌مدت نسبتا ثابت است. مثلا‌ در کشوری ‏مثل افغانستان فرق میان پشتون‌ها و تاجیک‌ها، شیعیان و اهل تسنن و… چنان پررنگ است که معیارهای فکری دیگری ‏نمی‌تواند جایگزین آن شود. یک سوسیالیست پشتون احتمالا‌ به یک لیبرال پشتون (اگر اصولا‌ سوسیالیست یا لیبرال در این ‏جامعه معنا داشته باشد) نزدیک‌تر است تا به یک سوسیالیست تاجیک. اما در کشوری مثل فرانسه، چنین تمایزاتی وجود ‏ندارد (بگذریم از اقلیت‌های نژادی و مذهبی که معمولا‌ و تا حدود زیادی در دل گروه‌های سیاسی هضم می‌شوند)، فرد ‏یا دست‌راستی است یا دست‌چپی، و در انتخابات اخیر دست‌راستی‌ها پیروز شدند، چه‌بسا در انتخابات بعدی دست‌چپی‌ها ‏اکثریت یابند و اختلا‌فات صرفا برحسب برنامه‌ها است و در دل یک روند دموکراتیک و آزاد رقابت می‌کنند و هیچ‌یک از ‏این گروه‌ها درباره اصل حکومت اکثریت، یا اصل وجودی فرانسه یا منافع ملی آن اختلا‌ف حادی با یکدیگر ندارند؛ از ‏این‌رو دولت وحدت ملی هم به معنای دولتی ترکیبی از گرایش‌های متفاوت نیست، مگر آنکه هیچکدام اکثریت نداشته ‏باشند؛ که در این صورت دولت ائتلا‌فی تشکیل می‌دهند و نه دولت وحدت ملی. مشکل وضعیت کنونی سیاست در ایران ‏ناشی از فقدان دولت وحدت ملی نیست، اگر چنین بود باید از گروه‌هایی دعوت می‌شد که نمایندگان اقوام، مذاهب و… ‏باشند، نه گروه‌هایی که وجه تمایز آنان برنامه و فکر است. مشکل اصلی در جامعه ما التزام نداشتن به راهکارهای ‏وحدت‌بخش است. مثل آزادی بیان، آزادی تشکیل اجتماعات، رعایت تفکیک و استقلا‌ل قوا، انتخابات مناسب و عدم حذف ‏رقبای سیاسی و… و تا وقتی هم که چنین زمینه‌هایی فراهم نشود، وحدت ملی با حضور این و آن در دولت تحقق ‏نمی‌یابد. اما این طرح از حیث اجرا هم مشکل است زیرا حمایت گروه‌های اصلا‌ح‌طلب یا منتقدان از نامزد جدیدی از ‏جناح حاکم نه‌تنها موجب انتخاب وی نخواهد شد، بلکه عامل عدم انتخاب او هم خواهد بود. چرا؟ اگر در جامعه‌ای باشیم ‏که دو گروه قومی باشند، در این صورت رئیس قوم و گروه وقتی از فرد یا لیستی حمایت کند، همه اعضا از آن حمایت ‏می‌کنند زیرا مبنای تفاهم سهم‌خواهی است‎.‎


اما اگر چنین نباشد، هر حمایت اینچنینی از جانب رهبری گروه با مخالفت طرفداران آن همراه خواهد شد. هر گروه ‏اصلا‌ح‌طلبی که از یک نامزد راست حمایت کند، بلا‌فاصله حمایت طرفداران بالقوه‌اش را از دست می‌دهد، بسیاری از ‏آنان منفعل می‌شوند و در انتخابات شرکت نمی‌کنند، برخی نیز به رئیس دولت فعلی رأی خواهند داد زیرا توافق ‏سهم‌خواهانه و قبیله‌ای را مردود می‌دانند، لذا رئیس دولت فعلی را ترجیح خواهند داد‎.‎


رأی مردم به اصلا‌ح‌طلبان، بدون قید و شرط نیست، بلکه مشروط به نمایندگی کردن مطالبات آنان است و چنین توافقی ‏از سوی مردم مطلوب تلقی نمی‌شود‎. ‎به‌علا‌وه اصلا‌ح‌طلبان گروه منسجمی یا بهتر بگویم بسته‌ای نیستند که بتوانند در ‏اتاق‌های حزبی بنشینند و در مورد هر طرحی توافق کنند. وحدت این گروه‌ها در گرو راه انداختن جریانی سیاسی است ‏که در مسیر این جریان به وحدت ‌نظر برسند. از سوی دیگر اینگونه توافق‌ها نیازمند وجود احزاب منسجم در هر دو ‏طرف است که بتوانند توافق‌ها را مکتوب کرده و مطابق آن عمل کنند و در صورت نقض پیمان واکنش نشان دهند. ‏زمینه چنین مسأله‌ای در ایران وجود ندارد. ضمن اینکه در فرهنگ عمومی، سازش و توافق نیز مذموم و ناپسند تلقی ‏می‌شود و هرگونه توافق به طور ضمنی به معنای پذیرش قبیله‌ای بودن حزب یا گروه توافق‌کننده است. اشکال اجرایی ‏دیگر قضیه این است که اصلا‌ح‌طلبان برای مشارکت در چنین طرحی باید هزینه‌های لا‌زم را نقدا بپردازند اما منافع ‏‏(اگر منافعی داشته باشد) آن کاملا‌ نسیه و احتمالی است و با کوچک‌ترین تغییر و تحول در اوضاع، آنان اولین قربانیان ‏تحولا‌ت خواهند بود. این یادداشت در مقام آن نیست که بگوید طرح مذکور از موضوع غیرصادقانه و فریبکارانه ارائه ‏شده است، چه‌بسا ممکن است کاملا‌ هم خلا‌ف این باشد، اما یک مسأله کاملا‌ روشن است؛ این طرح از موضع ناامیدی و ‏استیصال است، به نظر می‌رسد اگر واقعا در پی تشکیل دولت وحدت ملی هستند، زمینه‌های عینی و لا‌زم وحدت ملی را ‏فراهم کنند، در این صورت نیروهای منتقد به سهولت می‌توانند بساط اخلا‌ل‌کنندگان در منافع و وحدت ملی را برچینند. ‏زمینه برای حضور نامزدهای همه گرایش‌ها و انتخابات آزاد، رقابتی و قانونمند (همه صفت‌ها به معنای واقعی‌اش) ‏متضمن حفظ و تقویت وحدت ملی است حتی اگر از درون آن دولت موجود بیرون آید‎. ‎

منبع:اعتماد ملی ، بیست آذر