شادی صدر نیز به خیل بازداشت شدگان کودتای انتخاباتی 22 خرداد پیوست.
زمانی که خبرگزاری ها از زبان خانم سعید زاده چگونگی بازداشت وی را گزارش می دادند بی اختیار گریستم با خود اندیشیدم کسانی که ادعای شرعی بودنشان گوش فلک را کر کرده وقتی این گونه در مقابل چشم صدها نفر بی مهابا عمل کرده و بی پروا و بی شرم روسری بر سر و مانتو بر تن زنان ما پاره می کنند به راستی در پشت درهای بسته بازداشتگاه های نامعلوم با عناصر بازداشت کننده مجهول الهویه با زنان ما چه خواهند کرد؟
زنان زندانی آسیب پذیر ترین اقشار جامعه هستند. اخبار زندان های زنان ایران به دلیل جنسیت زندانیان و دشواری های مرتبط با آنها هیچ گاه نتوانسته در صدر خبرها و گزارش ها باشد، اما قربانیان خود را نیز کم نداشته است. به عنوان زنی که خود سال ها در انفرادی و زندان این تجربه را پشت سرنهاده است به جرات می توانم بگویم تهدید و تعرض نسبت به زنان زندانی کابوس وحشتناکی است که اغلب زندانیان زن این کابوس رازآلود را تا لحظه مرگ پنهان نگاه می دارند. ترس از به خطر افتادن آبرو، هراس از انگشت نما شدن، موقعیت اجتماعی و خانوادگی، مراحل توهین آمیز بازجویی، وحشت از ضرب شتم و یا حتی کشته شدن در بعد از آزادی، جامعه را با عدم اطلاع رسانی درست و فقدان آمار واقعی در این عرصه مواجه ساخته است.
در کودتای اخیر کشورمان نیز به علت مشارکت بسیار خیره کننده زنان، آنان از هیچ آسیبی در امان نبودند. از دستگیری تا ضرب و شتم با باتوم و لگد در خیابان تا نصیب شدن گلوله و به شهادت رسیدن ندای جنبش ازادی مردم ایران.
کودتاگران که به همه اهداف خود دست نیافته و استمرار جنبش سبز موجب افشای بسیاری از تبانی ها و ناکامی بخشهایی از اقداماتشان گردیده ناراحتی و عقده خود را علاوه بر سرکوب وحشیانه خیابانی و دستگیری های فزاینده، در اعمال خشونت با دستگیر شدگان از بدو دستگیری تا بازداشتگاه ها خالی می نمایند. و زنان زندانی نیز از این عقده گشایی ها در امان نیستند. به طور قطع این وضعیت و آسیب دیدگی در جریان بحران های سیاسی و اجتماعی که کنترل کاملی بر اوضاع وجود ندارد و حتی خشونت ورزی بیشتر خود به مثابه یک ابزار کارآمد برای مهار بحران به کار می آید افزایش می یابد.
آنچه که مشخص است کودتا گران دست نیروهای خود را در برخورد با افراد بازداشت شده باز گذاشته اند.کسی عوامل بازداشت کننده را نمی شناسد. هیچ گروهی مسئولیت رخدادهای پدید آمده را نمی پذیرد. بازداشتگاه ها یی که این خیل عظیم را در خود جای داده بر خلاف قوانین داخلی و بین المللی ناظر بر حقوق زندانیان نامشخص بوده و به طور رسمی ثبت نشده اند. سیلوهای کهریزک، زیر ساختمان وزارت کشور، بند 2 الف زندان اوین و… مکانهای غیر رسمی است که در رابطه با این بازداشتی ها نام برده شده است. دامنه اختیاراتی نیز که به عوامل سرکوب داده شده نامشخص است. پس سرنوشت افراد بازداشت شده نیز کاملا نامشخص می باشد سابقه پرونده برخورد با زنان زندانی در طی دهه های گذشته علی الخصوص دهه 70 که باز گشایی پرونده آن رسالتی بزرگ بر دوش فعالان حقوق بشر و حقوق زنان است که باید در جای خود به آن پرداخته شده و تابوی حرف نزدن از آن شکسته شود، خاطره تلخ متاخر قتل زهرا کاضمی و دکتر زهرا بنی یعقوب و اخبار ضد و نقیض مربوط به خانم ترانه موسوی از بازداشت شدگان بعد از کودتا ما فعالان زنان را نسبت به سرنوشت خواهران بازداشتی خود به شدت نگران کرده است. ما از وضعیت زنان بازداشت شده اعم از فعالان زن، دانشجویان زن و زنان و دخترانی که در اعتراضات پس از کودتا بازداشت شده اند نگرانیم و اعتمادی به دستگاه های بازداشت کننده نداریم.
ما در کنار تلاش برای آزادی کلیه بازداشت شدگان بعد از کودتا از همه حقوق دانان، فعالان حقوق بشر، فعالان سیاسی و اجتماعی و مدنی در داخل و خارج از ایران می خواهیم برای جلوگیری از فجایع بیشتر بر محور ازادی زنان زندانی در اسرع وقت کوشش نمایند.
ما شادی، زینب، ژیلا، شیوا، مهسا و سایر خواهران خود را میخواهیم. آن ها را آزاد کنید. ما نسبت به امنیت آنان از جوانب مختلف به شدت بیمناکیم.