بررسی سرمایهگذاریهای بانک پاسارگاد در سینمای ایران
حضور اقتصاد در فرهنگ برای اهداف سیاسی؛ این شاید خلاصه داستان سرمایهگذاری بانکها و موسسات مالی در سینمای ایران باشد. هنر ایران که همیشه چشم به سوبسید دولتی و کمکهای حکومتی داشته، مدتیست که جا و روزنی نو برای گرفتن کمکهای مالی پیدا کرده. افراد و موسسههایی که ظاهرا خصوصی و مستقل هستند اما در باطن بخشی یا تمام هویتشان با قدرت و حکومت پیوند خورده و برای همین بیش از آنکه به دنبال کمک به هنر و هنرمند باشد، به فکر حفظ مصالح نظام هستند. در یک ماه اخیر، بانک پاسارگارد بیش از دیگر نهادهای مالی اعتباری زیر ذرهبین رفته و در نهایت پرده بر انداخته و نیت و قصدش از حضور در سینما را آشکار ساخته و رسما اعلام کرده “ما تمام تلاشمان این است که فیلمهایی که در جهت مصالح نظام است را حمایت کنیم.”
بانک پاسارگاد تقدیم میکند!
من دیهگو مارادونا هستم؛ یکی از جدیدترین تولیدات بانک پاسارگاد که در گیشه شکست سختی خورد
نور ابتدایی بر تاریکخانهی مالی برخی از پروژههای سینمایی، توسط تهیهکنندهی محبوب بانک پاسارگاد، جواد نوروزبیگی، تابانده شد. این تهیهکننده که تازهترین فیلمش، من دیهگو مارادونا هستم، در گیشه شکست سختی خورد، در مصاحبهای از میزان مشارکت بانک پاسارگاد در پروژههایش پرده برداشته و گفته “در تولید من دیهگو مارادونا هستم و مرگ ماهی ۵۰ درصد بودجه را بانک داد، در فیلم سینمایی بهمن ده درصد و در اعترافات ذهن خطرناک من صفر درصد!” طبق این آمار و ارقام، بانک پاساگارد برای سه فیلم سینمایی که یکیشان موفقیت تجاری نداشته و دو تای دیگر شانسی برای پرفروش شدن ندارند، نزدیک به سه میلیارد تومان پرداخته. نوروزبیگی در بخش دیگری از صحبتهایش به عدم همکاری بانک پاسارگاد با سه پروژهی سینمایی اشاره کرده و گفته “پوراحمد، تبریزی و میرکریمی میتوانستند با حمایت بانک سه فیلم خوب بسازند اما متاسفانه تمامی قراردادها کنسل شدند.” مصاحبهی این تهیهکنندهی سینما که با حمایت و لابی بانک پاسارگاد موفق شد سیمرغ بلورین بهترین تهیهکنندهی جشنواره فجر را هم بگیرد، یک بخش و حفرهی خالی دارد. عدم اشاره به دلیل همکاری نکردن بانک با برخی از پروژههای سینمایی.
بانک پاسارگاد سانسور میکند!
جدایی نادر از سیمین؛ فیلمی که بنا بر ادعایی، سکانس انتهاییاش توسط بانک پاسارگاد تغییر کرده.
داستان طبق معمول و کلیشه، از سایتهای اصولگرای حکومتی آغاز شد. این سایتها در مطالبی به موسسهها و بانکها به ویژه پاسارگاد اعتراض کردند که چرا سرمایهشان را در اختیار کارگردانها و پروژههای ضدنظام میگذارند. برای همین بانک که در مظان اتهام همکاری با پروژههای مشکوک بود و در گزارشهای منتشر شده، آمده بود که یکی از مدیرانش با یک کارگردان ضدنظام نسبت خانوادهگی دارد، مدیر روابط عمومیاش، خسرو رفیعی را جلو فرستاد تا در یک مصاحبه دلیل حضور این بانک در حیطهی سینما و چهگونهگی همکاریاش با این پروژهها را توضیح بدهد. خسرو رفیعی در ابتدای گفتههایش این کلیت را مطرح کرده که “تمام کارهای فرهنگی بانک با اولویت توجیه اقتصادی انجام نمی گیرد. ما تمام تلاشمان این است که فیلمهایی که در جهت مصالح نظام است را حمایت کنیم.” و در ادامه جزییتر و با مثال و مصداق شکل و شمایل این تلاش را توضیح داده و گفته “ما بر پایبندی فیلمها به نظام و روابط بین جامعه و البته تحکیم روابط خانواده تأکید داریم و اینگونه نیست که هر فیلمی را برای تولید بپذیریم به عنوان نمونه وقتی قرار بود فیلم جدایی نادر از سیمین را بسازیم به اصغر فرهادی گفتیم که سکانسهای پایانی آن را عوض کند که او نیز این کار را کرد تا فیلم در چرخه تولید ما قرار بگیرد.” و در ادامه برای نشان دادن چهگونهگی کار تخصصی و کارشناسی شده در بانک از شورایی صحبت میکند که وظیفهاش بررسی فیلمنامههای ارسالی و پیشنهاد داده شده است؛ شورایی که البته نام هیچ یک از اعضایش را به میان نمیآورد!
حسن بلخاری، مجید مجیدی و کمال تبریزی. این سه اسم خیلی زود به عنوان اعضای شورای ظاهرا مخفی بانک پاسارگاد، توسط یکی از رسانههای سینمایی نزدیک به دولت قبلی، افشا شد. در گزارشی که سایت “سینما پلاس” منتشر کرده، آمده “حسن بلخاری، مجید مجیدی و کمال تبریزی جزو تصمیمگیرندگان پروژههای سینمای بانک پاسارگاد و طرف مشورت این بانک برای اعطای پروژه به فیلمسازان بودند.“جالب اینکه این سه نفر به جز عضویت در شورای فرهنگی بانک پاسارگاد، در بخشهای مختلف داوری جشنواره فجر هم حضور داشتند تا به نوعی برای موفقیت فیلمهای تولیدی بانک تلاش بکنند. اما به نظر میرسد دلیل اصلی عدم همکاری بانک با برخی پروژهها و کمرنگ شدن حضورش در سینما، برخلاف نوشتهها و اخبار، ربطی به شکستهای تجاری فیلمهای تهیه شده توسط بانک پاسارگاد ندارد و بیشتر برای پائین آوردن انتقادات سایتهای تندرو است. برای همین بانک حتی با ساخت پروژهی یکی از اعضای شورایش، کمال تبریزی، موافقت نمیکند. دو پروژهی دیگری که در چند وقت اخیر موفق به جلب کمکهای مالی بانک نشدهاند هم یکی “بشنو از نی”- کیومرث پوراحمد- است و دیگر دختر-رضا میرکریمی-. دو اثری که مثل پروژهی تبریزی هنوز و کماکان جلو دوربین نرفتهاند و طبق گفتهی مدیر روابط عمومی بانک پاسارگاد در جهت منافع و مصالح نظام نبودهاند.
بانک پاسارگاد مصلحت نظام را تشخیص میدهد!
بعد از حضور بانک پاسارگاد زیر نورافکن رسانهها و روشن شدن خط مشی این موسسه برای کمک به پروژههای سینمایی و تهیه و تولید فیلم، نگاهها ناخواسته به سمت پس پشت فعالیتهای این بانک و نحوه شکلگیریاش در عرصهی اقتصاد کشیده شد. بانکی که مدیریتش با دکتر مجید قاسمی رئیس گروه اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام است و بخشی از سهامش به طور مستقیم و غیرمستقیم در اختیار سپاه و ستاد اجرایی فرمان امام قرار گرفته. چارچوبی که بانک را تشکیل داده، بیشک، اجازه نمیدهد سرمایهاش جز آنطور که روابط عمومیاش توضیح داده، در اختیار پروژههای سینمایی قرار بگیرد و حتی آنقدر برش و نفوذ دارد که بتوانند سکانس نهایی یک فیلم را تغییر بدهند. گرچه اصغر فرهادی بعد از این ادعا در گفتوگویی کوتاه این اعمال نفوذ را تکذیب کرد اما حتما هستند کسانی که شهادت بدهند فیلمنامهی اولیهی “جدایی نادر از سیمین” قرار بود اتفاقاتش در سال ۸۸ و در متن و بطن تقابل مردم و حزبالله رخ بدهد تا به نوعی کامل کنندهی مضمون فیلم باشد. اتفاقی که به هر صورت توسط فرهادی از روند فیلمنامه حذف شد، تا فیلم جلو دوربین برود و به عنوان اثری در “جهت مصالح نظام” به نمایش برسد و سیمرغ و اسکار بگیرد.