مطالبات فعالان حوزه فرهنگی از دولت جدید چیست؟
عصر اصلاحات روحانی در سایه تعامل و اعتدال
داریوش معمار
پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات اخیر، بیش از آنکه پیروزی اصلاحات باشد، پیروزی تعامل اصلاحی و اصلاحات اعتدالی است. تجربه قبلی اصلاحات در ایران و دوره 8 ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی(که اکنون ردای رهبری اصلاحات را بر دوش دارند) روشن کرد، جامعه ایران برای پذیرش هرنوع تغییر نیازمند روشهایی است که متکی بر استمرار و تحمل هستند، ازسویی تجربه 8 ساله دولت اصولگرا نیز باتوجه به نوع تصمیمسازیها نتایج مشابهای را در جامعه ایرانی به بار آورد، احتمالاً از اینجا بوده که شعار اعتدال و اصلاح که در منش اصلاح طلبان در دوره جدید به عنوان سرمایه عقلانی کسب شده طی 16 سال گذشته مطرح شد و با اعتلاف دکتر عارف و دکتر روحانی شکل عملی به خود گرفت، مبتنی بر چنین گفتمانی میباشد.
برای روشنتر شدن ارزشهای پیروزی بدست آمده و همچنین آسیبها و امیدهایی که در پی آن برای این حرکت تازه میتوان متصور شد، بد نیست به شرح و بسط دو اصطلاح “تعامل اصلاحی” و “اصلاحات اعتدالی” بپردازم. پیروزی دکتر روحانی همانطور که اشاره شد محصول توافق عمومی در جامعه سیاسی ایران با شرایط اجتماعی بر سر نیاز به تغییر و اصلاح است، این توافق که خرد جمعی جریانهای سیاسی را گردهم آورده است، بر پایه اصلی مهم رشد یافته، تعامل اصلاحی در جامعه مدنی، به این معنا که همه گروهها و احزاب با حفظ استقلالی فکری و اجرایی خود، در بستری عادلانه و در جهت اعتلاء ملی و حرکت رو به جلو به سمت توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را ملزم به استفاده از مشی گفتگو بهجای حمله و تخریب دیدهاند، جریانهای سیاسی با عبور از دیدگاه جزیرهای و سهمخواهیهای مبتنی بر برد یک طرفه، به سمت سهم خواهی مبتی بر تئوری برد-برد و پذیرش هم دیگر در سایه احترم به آراء عمومی حرکت کردهاند، در این شرایط کار رئیس جمهور قبلی بسیار سخت است، به این معنا که اگر برد اصلاحات به منزله امکانی برای تسویه حسابهای سیاسی و حزبی محسوب شود عملاً هیچ کدام از آرمانهای اصلاحطلبی در جامعه ایران محقق نخواهد شد و در بهترین حالت به زودی شاهد تکرار شرایط مشابه سالهای دولت 8 ساله اصلاحات خواهیم بود، همچنان که مشکلات داخلی اجازه تمرکز بر حل مشکلات بینالمللی را به دولت نخواهد داد، در عوض اگر برد اصلاحات به منزله تشکیل دولت آشتی ملی تلقی شود، و سعی بر این باشد که از توافق نظرها برای تشکیل دولت جدید حداکثر استفاده برده شود، و همچنین سعی بر جلب اعتماد عمومی باشد، قطعاً نتایجی که حاصل خواهد شد، موجب پیشبرد تغییر و تحقق آرمانهای اصلاح طلبی در جامعه میشود. پیش آنکه وارد بخش دیگر این نوشته شوم، شاید بد نباشد یادآوری کنم، اگر دکتر روحانی پیش از آغاز به کار رسمی دولت موفق شود زمینههای لازم را برای بازگشت آن بخش از نیروهای فعال و کنشگر اجتماعی که به هر دلیل طی سالهای گذشته از فضای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی فاصله گرفته و در معرض اتهام بودهاند، فراهم کند و در عین حال شرایط پذیرش ایشان را با اعلام یک وفاق عمومی از سوی نهادهای موجود اجتماعی ایجاد کرده و این اطمینان را بدهد که حضور مجدد این گروهها فرصتی برای همه جناحهای سیاسی برای مشارکت فعال در ادامه جامعه است، قطعاً در ابتدای مسیر خود گامی مهم برای تحقق شعار دولت امید و اعتدال و اصلاح برداشته است.
اما نکته بعد موضوع اعتدال اصلاحی است، بیشک آغاز کار دولت جدید با نیاز به اصلاحات در سطوح مختلف اجرایی (فرهنگ، سیاست و اقتصاد) و بازگرداندن بخشی از آرامش و اعتماد عمومی که دچار خدشه شده آغاز میشود، تجربه نشان داده با سرکار آمدن دولتهای جدید عملکرد دولتهای قبل معمولاً در معرض انتقادهای سختی قرار میگیرد که گاه تا حد فرافکنی سیاسی پیش میرود، دولت اعتدال که تمام برنامههای خود و دیدگاههای انتقادیاش را در دوره مناظرات مطرح کرده، در سایه شعار آشتی ملی با وقوف به سختی کاری که پیش رو دارد باید در رویه اصلاح امور و جلب نیروهای به انزوا رانده شده و جلب اعتماد نیروهایی که درحال حاضر در مسند امور هستند، منشی اعتدالی پیش بگیرد، اعتدال اصلاحی باید مبتنی بر شایسته سالاری متناسب نیازهای جامعه باشد، نه وابستگیهای حزبی، جریان اصلاحات نیز که خود را حامی و عامل اصلی پیروزی دکتر روحانی میداند، با در نظر گرفتن تجربیات قبلی خود نباید به دنبال سهم خواهیهای حزبی باشد که میتواند در ابتدای کار دولت جدید چالشها و مشکلات فراوانی را بر سر راه تحقق امید و اصلاح و عقلانیت مدنی قرار دهد.
نمیتوان انتظار داشت دولت آقای روحانی، مبتنی بر تندرویها، بدون درنظر گرفتن اولویتها و فرصتهایی که در سایه اعتدال و تعامل اصلاحی بدست میآید در جهت تحقق آرمانهای اصلاحات گام بردارد، یادمان باشد، یکی از عوامل مهم شکست اصلاحات پس از هشت سال دولت آقای خاتمی با وجود شخصیت بارز و آگاه ایشان، تنها فشار گروههای تندرو اصولگرا نبود، بلکه اصلاح طلبی تندرو، و روش مبتنی بر زیادهخواهی و سهمخواهی حزبی بدون درنظر گرفتن اولویتهای اجتماعی و زمانبری تغییر در جامعه ایران از عوامل تاثیرگذار در پیش آمدن اوضاع آن زمان بود.
اجماع مدنی امروز بخش عمده جناحها و گروههای اجتماعی در سایه مدنیت اصلاحی قطعاً نویدبخش آیندهای روشن برای همه اقوام، اقلیتها و گروههای سیاسی است. امید آنکه به زودی شاهد منعطف شدن شرایط به نفع توسعه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران با تلاش دولت فراگیر اصلاحات باشیم.
منبع: سایت ایلنا