دراین روزهای سرد پاییزی، فرهنگسرای نیاوران تهران میزبان روزهای پایانی حدود 35 عکس دیجیتالی رضا کیانیان بود که از زوایای گوناگون با نگاهی آبستره و تجربه گرایانه طبیعت را به تصویر کشیده بود. و همزمان در اروپا موسسه “ نشنال جئوگرافی “کتاب ” جنگ به علاوه صلح “ مجموعه ای از عکسهای رضا دقتی عکاس بلند آوازه ایرانی را منتشر کرد. گزارش و گفت و گوهای اختصاصی روز از این دو رویداد عکاسی را می خوانید.
در جریان روزمرگی بیحس میشویم….
رضا کیانیان در این نمایشگاه گوشه ای از خلاقیت چشم درون را در معرض دید علاقمندان قرار می دهد و پیکسل کوچکی از طبیعت را با نگاه تیزبینانه خاص خود همچون جهانی بزرگ به کمک تکنیک های دیجیتال و چاپ روی دنیای زیبای بوم پیش چشم ما زنده می کند. دنیایی که عکسها را به تابلوی نقاشی نزدیک تر ساخته و کاملا هنرمندانه مرز میان این دو را از بین برده است.تصاویری که تا پیش ازاین با بی اعتنایی و بی توجهی ازکنارشان گذشته بودیم. شاید بارها و بارها از پس تنه درخت اکالیپتوسی گذشته و هیچگاه چنین با چشم دل به آن نگاه نکرده بودیم.در هر تابلو زیباشناختی خاص وجود دارد که بیننده به سادگی نمی تواند از کنار آن عبور و با شگفتی از طبیعت روبرو نشود و این امکانی که کیانیان به بیننده میدهد تا تامل و تفکر موجود در عکس را دریافت کند فوق العاده ارزشمند است.
به گفته وی انتخاب این مدیوم، برای انتقال احساساتش به مخاطب تنها به این دلیل بود که نوعی حس طبیعت گرایی همیشه در وجودش موج می زند و هنرمند نگاهی دارد که با نگاه یک آدم عادی آغشته به زندگی روزمره فرق دارد. بالطبع او شهودی دارد که آن شهود میتواند به کسانی که این شهود را ندارند، کمک کند.
همزمان با برپایی این نمایشگاه، کتاب این عکسها با نام “عکسهای تنهایی” که از سوی نشر “مشکی” منتشر شده؛ توزیع میشود. رضا کیانیان که عصرها با حضور در گوشه ای از سالن این نمایشگاه پاسخگوی پرسشهای بازدید کنندگان مشتاق است در متن دعوتنامه این نمایشگاه ( پوستری که در بدو ورود نمایشگاه با آن روبرو می شویم ) آورده است:
سال 1330 در تهران متولد شدم و بعد در مشهد بزرگ شدم و در مشهد مدرسه رفتم و بعد در تهران دانشکده را تمام کردم. در دانشکده هنرهای زیبا تئاتر خواندم، اما نقاشی و طراحی هم میکردم، کاریکاتور هم میکشیدم. سالها تئاتر کار کردم، سالها هم هست که سینما کار میکنم. بازی میکنم. طراحی صحنه و لباس هم میکنم. فیلمنامه هم نوشتهام. برای تلویزیون هم بازی میکنم. تولید هم کردهام. دو سه سالی نجاری کردم. منظورم ساختن مبل و صندلی و میز و قفسه است. 5 کتاب در مورد بازیگری نوشتهام. سال گذشته نمایشگاهی انفرادی از مجسمههای چوبیام در خانه هنرمندان ایران داشتم. در سه نمایشگاه گروهی عکس شرکت کردم. خوشحال بودم که عکسهایم در کنار عکسهای عکاسان بزرگ قرار گرفتند. نمایشگاه گروهی اولم به نام “ انبوه ” به همت دوست جوانم محسن رسول اف برگزار شد که خیلی زود از این جهان رفت. یادش همیشه برایم محترم است. نمایشگاه گروهی دوم به ام “ چشم درون ” به همت دوست بزرگم سیف الله صمدیان در موزه هنرهای معاصر برگزار شد و نمایشگاه گروهی سومم، اولین نمایشگاه فروش عکس ایران بود که به همت فرهنگسرای هنر ایران راه اندازی شد. و این کتاب مجموعه عکسهای اولین نمایشگاه انفرادی عکسهای من در فرهنگسرای نیاوران است. هایده، همسرم، میگوید: همان طور که در هنگام بازی روی صحنه یا جلوی دوربین، از نقش آشنایی زدایی میکنی تا تماشاگر با نقش فاصله بگیرد، با چوبها و عکسهایت هم همین کار را تکرار میکنی. چوبها را طوری به نمایش میگذاری که تماشاگر آنها را دوباره کشف کند و عکسهایت از چیزهای سادهای است که از فرط روزمرگی دیده نمیشوند. تو از آنها آشنایی زدایی میکنی، دیدنی و قابل دوست داشتن میشوند. من میگویم همه چیز این جهان را میتوان دوست داشت. ولی ما در جریان روزمرگی بیحس میشویم و دور و برمان را کمتر میبینیم و کمتر میشنویم.
گفتنی است: نمایشگاه “عکسهای تنهایی” در روزهای عادی ساعت 10 الی 19 و روزهای جمعه ساعت 14 الی 19 در فرهنگسرای نیاوران برپا است. این نمایشگاه ساعت 14 روز جمعه 15 آذرماه در حضور جمعی از بزرگان سینما و همچنین رییس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدنها ؛ سید محمد خاتمی افتتاح شد و 22 آذر ماه به کار خود پایان می دهد.
بخشی از نظرات بازدید کنندگان روز افتتاح نمایشگاه :
سید محمد خاتمی :رضا کیانیان ما را وارد دنیای تازهای کرد که تاملبرانگیز است، درست مثل دیدن خود کیانیان.
کیومرث پوراحمد: نمایشگاه ما را به جهان تازه میبرد. اطراف ما پر از درخت است، اما تنها از یک هنرمند تحلیلگر و موشکاف و نکتهبین برمیآید که جهان زیر پوست درختان را به ما نشان بدهد. پوراحمد نمایشگاه را بیارتباط به ویژگیهای کیانیان نمیداند و نظرش را درباره برخی تابلوها و رنگها میگوید: وقتی یک تابلو را از دور میبینید، انگار از یک فاصله دور موج دریا یا رودخانه یا آبشار را میبینید؛ ولی وقتی به آن نزدیک میشوید، تنها پوست درخت است و این جذاب است.هر کاری که او روی عکسها انجام داده، از طریق فتوشاپ یا غیر آن برای من مهم نیست. مهم این است که حداقل در این لحظه دلم میخواهد از آن لذت ببرم و به قول امروزیها میگویم: دست مریزاد.
رامین حیدری فاروقی (سازنده مستند اینجا آفریقاست) : بعضی آثار ذوقی و حسی است و بعضی معنادهنده…
تابلوهای عکس کیانیان اکثرا به فروش رسید و تا آنجا که از فهرست بهای تابلوها مشخص بود قیمت ها بین 2 میلیون و پانصد هزار تومان تا گرانترین تابلو که 4 میلیون تومان فروخته شده بود متغیر بود.
کتاب “ جنگ به علاوه صلح ” مجموعه ای از عکسهای رضا دقتی عکاس بلند آوازه ایرانی است که به تازگی و توسط موسسه “ نشنال جئوگرافی ” به چاپ رسیده است. این عکس ها که حاصل تلاشی طولانی می باشند، از غالب جنگ های دنیا در این سی ساله معاصر تصاویری ارائه می دهند تا به قول عکاس شان هر چه بیشتر و بیشتر “ زشتی جنگ ” را به بیننده معرفی کنند. عصر روز جمعه مسئولان نشنتال جوگرافی لندن از رضا دقتی دعوت کرده بودند تا با حضور در محل نمایشگاه دائمی این موسسه، کتاب جدیدش را برای علاقه مندان امضاء کند. گفت و گویی داشته ایم با رضا دقتی پیرامون این کتاب و عکاسی امروز ایران که پیش روی شماست.
گفت و گو با رضا دقتی عکس
هست بیرنگی اساس رنگ ها
آقای دقتی، چه شد که این کتاب “ جنگ به علاوه صلح ” را با همکاری موسسه “ نشتنال جوگرافی ” به چاپ رساندید؟
امسال یکصد و بیستمین سال بنیان گذاری این موسسه است، مسئولین این موسسه از چند سال پیش مشغول بررسی پروژه های متفاوتی بودند به منظور نشان دادن و جشن گرفتن صد و بیست سالگی حضور و فعالیت این موسسه… تا اینکه سر آخر تصمیم گرفتند تا کتابی از عکسهای من را بدین منظور منتشر کنند. البته درست است که من از حیات وحش و دیگر کارهای مرسوم نشتنال جوگرافی عکس نمی گیرم، اما آنها به این نتیجه رسیدند که امروز نوع کاری که من ارائه می دهم و نگاهی که من به دنیا و داستان زندگی آدمها دارم بیشتر در کانون توجه قرار دارد… در واقع جوری نگاه کردن به انسان به عنوان موجودی در طبیعت… و دیگر اینکه سالها بود که من تصمیم داشتم روی تم جنگ و صلح کار کنم و عکسهایی که با این موضوعیت دارم را در مجموعه ای جداگانه به چاپ برسانم… این دو عامل باعث شدند تا سر آخر این کتاب از طریق نشتنال جوگرافی به چاپ برسد. البته این کتاب بیانگر تمام کارهای من نیست و تنها معرفی کننده آندسته از عکسهای من است که در باره این موضوع خاص گرفته شده است.
شما زمان زیادی از عمر حرفه ای تان را برای عکاسی جنگ صرف کرده اید، از این روایت تصویری جنگ آیا هدف خاصی را دنبال می کنید؟
بی گمان این کار که خطرات زیادی هم در پی دارد را به خاطر تمایلات شخصی انجام نمی دهم… این همه خطر و زندان و شکنجه و روبرو شدن با مرگ را یقیناً تنها به خاطر خوش آمد شخصی متحمل نشده ام که برعکس هر چه بیشتر در این زمینه کار می کنم تنفر من از جنگ بیشتر می شود. برای من هنوز جای ابهام بسیار دارد که چطور انسان از پس این همه سال زندگی هنوز اهدافش را با توسل به توپ و تانک و زور به کرسی می نشاند. فکر کردن به عمق این موضوع البته بسیار وحشتناک است…
که چرا انسان از این بربریت و بدویت خویش دست بر نمی دارد؟
دقیقاً. اینکه چرا انسان متمدن تا به این حد بدوی زندگی می کند. می شود گفت حتی “ وحشی “. به هر حال من می خواستم با هنری که دارم زشتی جنگ را نمایان کنم و تنفر از جنگ را هم هر چه بیشتر و بیشتر اشاعه دهم…دلم می خواست جوری این انزجار از جنگ را به تصویر بکشم و ثبت کنم.
و حکایت عکسهایی که از “ صلح ” گرفته اید؟
آن هم دقیقاً در جهت همان هدف اول و در واقع بخش مکمل آن است. برای نشان دادن زشتی جنگ باید زیبایی صلح را هم به تصویر کشید. نکته دیگری هم هست و آن اینکه جنگ علاوه بر انسانها، فرهنگ ها را نیز از بین می برد. من قصد داشتم زیبایی آن فرهنگ ها را هم به تصویر بکشم. فرهنگ هایی که بر اثر جنگ به نابودی می انجامند.
کاملاً درست است به قول مولانا، صلحها باشد اساس جنگها، بگذریم. این عکسها چه فاصله زمانی ای را شامل می شود؟
از 1979 و اولین عکسهای انقلاب ایران تا همین چند ماه پیش را.
پس آن عکسهای معروف انقلاب ایران هم در این مجموعه وجود دارند؟
بله… و چند عکس ایران هم در این کتاب هست که برای اولین بار چاپ می شوند.
پس از مباحث این کتاب، خوب است کمی هم از ایران صحبت کنیم و عکاسی روزش؛ عکاسی امروز ایران را دنبال می کنید؟
بله. من در تمام این سی سالی که از ایران جدا شده ام، هیچگاه ارتباطم را با ایران و عکاسی ایران قطع نکرده ام. در واقع من کار غالب عکاسان ایرانی را دنبال می کنم و باور کنید روزی نیست که چندین ایمیل از ایران به دستم نرسد. که در این ایمیل ها عکاسان جوان ایرانی کارهایشان را برای من ارسال می کنند و من هم توضیحاتی راجع به عکسشان به آنها ارائه می کنم و تا حد ممکن ایشان را راهنمایی می کنم. در تمام این سالها سعی کرده ام همیشه معلم این عکاسهای جوان باقی بمانم و کارهایشان را دنبال کنم. در مجموع می توانم بگویم که ارتباط من با عکاسان ایرانی قوی ترین ارتباط کاری من می باشد.
با این حساب عکاسی امروز ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
من فکر می کنم که به زودی عکاسی ایران دوباره در سطح جهانی مطرح خواهد شد. اما باید بگویم مساله ای که اکنون وجود دارد چیز دیگری است. چون عکسهایی که از ایران بیرون می آیند و در گالری های غربی نمایش داده می شوند و گاه فروخته می شوند… اینها معمولاً تنها ارزش تجاری دارند و فاقد ارزش هنری می باشند. متاسفانه در عکاسی امروز فرهنگ و هنر کهن ایران زیاد به چشم نمی آید و عکاسی بیشتر وسیله ای شده است برای تجارت. اما این هم باز دوره ای است گذرا. چرا که تمام اینها مربوط می شود به کار چند نفر سودا گر. اما وقتی دوره این سوداگری سرآید عکاسی ایران دوباره اوج خواهد گرفت و من اطمینان دارم که به زودی چنین خواهد شد. و در آخر این نکته را هم اضافه کنم که متاسفانه عکاسان ایرانی فرصت زیادی برای نمایش کارهایشان در داخل ندارند و خود این موضوع هم به رکود این هنر دامن زاده است.
و سوال آخر اینکه، کتاب و یا نمایشگاه جدیدی هم در دست دارید؟
یک نمایشگاه بسیار بزرگی در سال آینده در مرکز بین المللی صلح که در فرانسه مستقر است بر پا خواهد شد که از من نیز برای شرکت در آن دعوت به عمل آمده است. من در حقیقت به عنوان رئیس افتخاری این بنیاد صلح جهانی در آن نمایشگاه حضور خواهم داشت.