پرونده/ شرح – بهاره خسروی: یک سال از روی کارآمدن دولت حسن روحانی میگذرد. در این مطلب نگاهی داریم به 11 وعده او در حوزه فرهنگ -به نقل از سایت روحانیسنج- و در ادامه، متن سرگشاده علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیرامون 14 ماه فعالیتاش در حوزه فرهنگ را میخوانیم.
از 24 خرداد ماه تا امروز زمان زیادی نگذشته است، کمی بیشتر از یک سال، اما مشکلات اساسی موجود در بخشهای مختلف دولت، از جمله در بخش فرهنگ، همه را بیصبر کرده است که سریعتر اتفاقی بیافتد. بنبستهای گوناگونی در بخشهای مختلف مدیریتی کشور، در سالیان گذشته ایجاد شده است، این بنبستها بتدریج راه را بر فعالیت و پیشرفت هر چهرهای محدود و محدودتر ساخته است.
برای همین از ابتدای انتخاب حسن روحانی، چشمها نگران این بود او چه میکند؟ در همان ابتدا هم این سوال وجود داشت که به وعدههای گوناگون و رنگارنگ خود عمل خواهد کرد؟ روحانیسنج بر همین اساس شکل گرفت، سایتی اینترنتی که وعدههای انتخاباتی حسن روحانی را فهرست کرد و در دو مرحله، سنجید او چقدر به وعدههایش عمل کرده است: یکی بعد از 100 روز نخست دولت او بود (چون حسن روحانی با تأکید اعلام کرده بود برنامه دارد در 100 روز برخی مشکلات اساسی را رفع کند) و بعد در یک سال نخست دولتورزی او بود.
این سایت، وعدهها را در یک عبارت ساده خلاصه کرده است و بعد با رنگهای مختلف مینویسد این وعدهها “محقق نشده”، “پیگیری نشده”، “در حل پیگیری” یا “محقق شده” است. سایت هم مرتب به روز میشود و عملکرد حسن روحانی را نسبت به حرفها و وعدههای خودش میسنجد.
این یادداشت نگاهی است به یازده وعده فرهنگی حسن روحانی در روزهای انتخابات و سرانجامشان. وعدههای فرهنگیاجتماعی بخش قابل توجهای از حرفهای روحانی در روزهای انتخابات بودند. بخشی از این وعدهها در قانون برنامه پنجم توسعه آمده بودند، بخشی دیگر هم حرف جناحهای مختلف سیاسی کشور بودند. برخی دیگر ولی حرفهایی چالشبرانگیز در برابر نگاه محافظهکاران ایرانی محسوب میشدند.
1 – احیای ارکسترهای ملی و سمفونیک (در حال پیگری)
فعالیتهای فرهنگی در بخش موسیقی، به شکلهای مختلف از همان ابتدای انقلاب بشدت محدود شده بودند، آنچه در داخل ایران انجام میشود هم با مشکلات مختلفی همراه است، یکی هم ارکسترهای ملی و سمفونیک ایران هستند که در دوران احمدینژاد کنار گذاشته شدند. حالا فرهاد فخرالدینی و منوچهر صهبایی، به عنوان رهبرهای این دو ارکستر معرفی شدهاند و امیدواری است شاید فعالیت این ارکسترها مجدد از سر گرفته شود.
2 – بازبینی پرونده ناشران تعلیقی (در حال پیگیری)
از نشرهای کوچک مانند “بازتابنگار” تا نشرهای بزرگتری مانند “کاروان” و “چشمه”، فهرستی از نامها وجود دارد که کسی تعداد دقیق آنها را نمیداند به جز خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اما در نُه سال گذشته، نشرهای مختلفی برای دورههای کوتاه یا طولانی، با مشکل تعلیق مجوز خود روبهرو شدند. در یک سال گذشته، برخی مانند “چشمه” فعالیت خود را مجدد شروع کردهاند اما برخی نشرها مانند “کاروان” آنچنان در فضای سیاسی کشور گره خوردهاند که شاید هرگز نشود مجدد نامشان و کتابهایشان را در بازار کتاب ایران دید.
3 – حذف کنترل پیش از چاپ کتاب (محقق نشده)
ناشرها، نویسندهها، مترجمها و اهالی کتاب ایران سالهاست از وضعیت ممیزی و سانسور مینالند و میگویند نفس بر فعالیت آنها تنگ شده است. علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم راهحل را در سپردن ممیزی به دست خود ناشرها (یعنی خودسانسوری) اعلام کرده است، هرچند نه ناشرها روی خوشی به این پیشنهاد نشان دادهاند نه اینکه محافظهکارها از این پیشنهاد خوششان آمده است، ولی همچنان نه این پیشنهاد دولت عملی شده است نه راهحل مناسبی برای جایگزینی سانسور سلیقهای کتاب ارائه شده است.
4 – رفع فیلتر از شبکههای اجتماعی (پیگیری نشده)
شبکههای اجتماعی را به دلایل سیاسی در ایران محدود کردهاند و استفاده از تقریباً تمامی نمونههای مطرح آن، غیرممکن شده است اما میلیونها ایرانی، از جمله بخش قابل توجهای از اهالی نشر ایران از این شبکهها برای صحبت و تبلیع و حضور فرهنگی خود استفاده میکنند. بازگشایی این شبکهها میتواند این فعالیتها را گستردهتر بسازد، همچنین این مشت نمونه خروار از فیلترینگ گسترده سایتها در ایران است که شامل بر بخش قابل توجهای از سایتهای فرهنگی داخل و خارج از کشور هم میشود.
5 – تأسیس فرهنگستان زبان و ادب آذری (پیگیری نشده)
قوانین مختلف ایران، از جمله قانون اساسی، امکانات مختلفی به زبانها و گویشهای مختلف موجود در ایران میدهند اما در عمل چنین امکاناتی وجود ندارد. حسن روحانی معاونتی برای پیگیری وضعیت اقلیتها در کشور ایجاد کرده است و یک مقام امنیتی را مسئول آن ساخته، ولی امکانات عملیتر مانند تأسیس فرهنگستان زبان و ادب آذری راه به جایی نبردهاند.
6 – تشکیل نظام صنفی سینمایی و واگذاری امور سینما به این تشکلها (در حال پیگیری)
سینما هم از مشکل مدیریت رنج میبرد، همچنین از سانسورهای سلیقهای. در سینما هم صدای اعتراض بلند است و محدودیتها فراوان. اینجا هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهد امور سینما را به اهالی سینما واگذار کند هرچند در اینجا هم هنوز نتوانستهاند قدم مؤثری بردارند. هم اختلافها در دولت در این مورد فراوان است، هم در بین اهالی سینما.
7 – بازگشایی خانه سینما در ماه اول (محقق شده)
خانه سینما یکی از صنفهای فرهنگی ایران است که در دوران احمدینژاد درش را تخته کرده بودند. حسن روحانی هم قول داده بود در یک ماه، درب این صنف را باز میکند. با ده روز تأخیر هم این حرف او عملی شد و خانه سینما مجدد فعالیت خود را از سر گرفت.
8 – واگذاری ممیزی و امور سینما به تشکلهای سینمایی و سینماگران متخصص (پیگیری نشده)
ممیزی، سانسور و مدیریت موضوعی فرهنگ، یکی از بنبستهای اصلی دولت حسن روحانی است. نه در بخش کتاب، نه در بخش سینما هم هنوز نتوانستهاند راهی برایش پیدا کنند، در سینما هم مشکلات اساسی است و اهل سینما نگران، دولت هم در تلاش برای یافتن راهحل و اجرای آن.
9 – به حداقل رساندن کنترلها در حوزه سینما (پیگیری نشده)
یک وعده ساده دیگر، اجازه بدهیم در سینما، اهل سینما کار خودشان را بکنند. این وعده مطرح شده است اما هنوز گامی در عملی شدن آن برداشته نشده است.
10 – بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران (در حال پیگیری)
بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران به راحتی بازگشایی خانه سینما نبود. در اینجا، فشار نهادهای امنیتی و قضایی ایران حاکم است و آنها اجازه نمیدهند درب پلمب شده این انجمن باز شود. این صنف، یکی از مهمترین صنفها در شغل روزنامهنگاری ایران است. شغلی که با حکمهای مختلف دادگاهها، هر روز سختتر و محدودتر از گذشته میشود.
11 – تعیین قواعد و قوانین شفاف برای ممیزی کتاب (پیگیری نشده)
مشخص نیست قانون کتاب چه میگوید. آییننامه دولتی در زمینه ممیزی و سانسور هم یک متن گنگ است که بر اساس آن هر متنی را بر اساس سلیقه فرد، میشود تکه پاره کرد. در عمل هم گاه کتابها تکه پاره میشوند. دولت روحانی گفته است در این زمینه کاری میکند، ولی این وعده هنوز پیگیری نشده است.
روزگار فرهنگ در دولت اعتدال
علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در متنی سرگشاده از 14 ماه فعالیت فرهنگی خود نوشته است. متن نامه را در اینجا میخوانید:
هم در آن دو ماه که فقط نامزد این سمت بودم و هم در این دوره که رسماً ردای خدمتگزاری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به تن کردهام، همواره با این پرسش بنیادین دست و پنجه نرم کردهام که چگونه میتوان فرهنگ پرمایه ملت متمدن ایران را که درونمایه همه فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است رونق دوباره بخشید و چگونه میتوان شکوه فرهنگ ایرانی- اسلامی را در چشم جهانیان به رخ کشید و چگونه میتوان مهر این فرهنگ کهن و ریشهدار را در دل جوانان بالنده این کشور تعمیق بخشید. آن روزها که هنوز به عمارت بهارستان نیامده بودم، گمان میکردم نخستین وظیفه آتی من، عرضه تصویر جذاب و وفادارانهای از ساحت فرهنگ این سرزمین است. امروز که از دوران مسئولیتم یک سال سپری شده، آن گمان نخست در من راسختر از پیش است. آنگاه که تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر تقویت فرهنگ ایرانی - اسلامی و استحکام درونی نظام را میشنیدم، اشتیاقم دوچندان میشد که تدبیری کنم تا ملاط آن استحکام درونی، از جنس فرهنگ باشد. سخنان عالمانه و اعلام مواضع شفاف رئیس جمهوری فرهیخته و دانشمند جناب آقای دکتر حسن روحانی، کافی بود تا این ذهنیت را در من به یک باور استوار برساند که مسئولان ارشد نظام، «فرهنگ» را مغز و مضمون هویت ایرانی- اسلامی ملت ما میدانند. توجه به این نکات، از سویی شوق را در من شعلهور میساخت و از سوی دیگر دشواری کار را مجسم میکرد. اما عهد من با دکتر روحانی آن بود که از تراکم کار و انبوهی مشکلات یا نامهربانیها و گزافهگویی لافزنان و دروغپردازان و خردهگیریهای دوستان هرگز ملول و درمانده نشوم و روی خط نورانی ارزشهای اصیل دینی و ملی، از مدار اعتدال در عرصه فرهنگ خارج نشوم. اکنون که به ارزیابی شتابزده کارنامه یکسالهام نظر میکنم، یا از اهل فضل و فرهنگ، ضعف و قوت فعالیتهای ارشاد را جویا میشوم، آنچه درمییابم، آمیزهای از توفیق و ناکامی است، توفیق از اینکه:
الف) نگاه «ارشاد» هیچ گاه از محکمات و مسلمات ارزشهای دینی، دستورات بیّن قرآنی و روایی، وصایای تابناک امام راحل و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب منحرف نشده است.
ب) در عزم مدیران و همکاران من برای ترسیم چهرهای رحمانی، انسانی، عقلانی و جذاب از فرهنگ شکوهمند ایران اسلامی، کمترین خلل و سستی وارد نشده است.
ج) در حد توان و طاقت و امکانات مادی و سرمایه انسانی این وزارتخانه، همگان تلاش کردهایم تا نشاط و پویایی به ساحت فرهنگ بازگردد. رونق نسبی به بازار نشر بازگشته است. خانه سینما گشوده شده وقفل از دروازه سینما برداشته شده است، اهل موسیقی، شور آسمانی خود را بازیافتهاند و نقاش، نگارگر، نویسنده، خوشنویس، شاعر و ترانهسرا و همه کسانی که روزگارشان با فرهنگ و هنر آمیخته است، نه به کمال، لااقل به درجاتی قابل قبول، به آینده خود امیدوار شدهاند.
د) قاعدههای خودساخته و تحکمی که خانواده یکدست و یکپارچه اهل هنر و اصحاب فرهنگ را از یکدیگر جدا میساخت و میان آنها خط میکشید، نقض و ابطال شد و در این ماجرا سکه شجاعت را باید به نام دکتر روحانی رئیس جمهوری ضرب نمود که تقسیم هنرمندان را با صدای بلند باطل اعلام کرد.
ﻫ) فرهنگ به عنوان سفیر ماندگاری برای ایران بزرگ بدل شد و تولیدات هنری و فرهنگی کشور، در مسیر دیپلماسی فرهنگی عمل کردند و با حضور در محافل و جشنوارهها و نشستهای بینالمللی به عنوان بازوی توانایی در عرصه دیپلماسی عمومی ظاهر شدند.
و) چرخه زنگار گرفته نشر روان شد؛ صف طویل ناشران که پشت اتاق مدیران ردیف شده بود، جمع شد و اکنون دیگر اثری از آن نیست؛ تکلیف کتابهای در محاق مانده و بلاتکلیف تا حد زیادی روشن شد؛ جانی به جامعه مطبوعات کشور تزریق شد و رونق به عناوین مجلات بازگشت.
ز) به سهم خود و در قواره یک وزارتخانه، فرهنگ قرآنی چه در مدارس و چه در نمایشگاهها و چه در بازار نشر شکوفا شد و به ثمر رسید. نمایشگاه قرآن در ماه رمضان گذشته خود بهترین گواه این مدعا است.
اما در کار و بار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مانند هر سازمان و نهاد دیگری فقط توفیق و کامیابی نیست. در کنار آنچه توفیق و کامیابی نامیده شد، مواردی هم به چشم میآید که از جنس ناکامیهاست:
الف) با وجود آنکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تنها یکی از نهادهای متولی فرهنگ است و تمامی امور فرهنگی کشور طبعاً در اختیارش نیست، اما بسیاری خوش دارند این گونه وانمود کنند که اگر کژی و کاستی در فرهنگ وجود دارد، به سوء مدیریت یا سوء نیت مدیران ارشاد برمیگردد. ارشاد البته ضعفهای احتمالی خود را میپذیرد اما برخی از منتقدان نمیخواهند بپذیرند که سهم وزارتخانه در عرصه فرهنگ، در مقایسه با خیل عظیم دستگاهها و نهادهای فرهنگی سهمی ناچیز است. این نقیصه را من به پای ضعف اطلاعرسانی در خانواده فرهنگ وارشاد اسلامی مینویسم.
ب) گرچه شخصاً سالیان متمادی در کشورهای عربی منطقه حضور داشتهام و از زیر و بم مناسبات فرهنگی در این کشورها تا حد زیادی آگاهم، اما به دلایل عدیده نتوانستیم در یک سال گذشته، خیمه فرهنگ ایران اسلامی را در کشورهای عربی واسلامی آنگونه که شایسته است تقویت کنیم.
ظرفیتهای فراوانی در فرهنگ ایران وجود دارد که میتواند در تناسب با پیوندهای قومی و دینی کشورهای عربی و اسلامی، همکاریهای دوجانبه و چند جانبه را تقویت کند. رویکرد ما در سال آتی مسئولیت، حرکت به این سمت است.
ج) اگرچه مدیران ارشد این وزارت از مقبولیت تخصصی میان خبرگان حوزه خود برخوردارند اما به حکم آنکه هنوز در نهادهای موازی فرهنگ، جریانهایی حضور دارند که همگرایی همه اهل فرهنگ را برنمیتابند، تلاش میکنند مدیران میانی ارشاد را در تحقق برنامههای مصوب، دچار فرسودگی و شکست کنند. ساماندهی و انسجام مدیریتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله عرصههایی است که در دستور کار قرا دارد. به فهرست توفیقات و ناکامیها چه بسا بیش از اینها میتوان افزود. اما لازم میدانم در این مجال به همه کسانی که با نگاه بدخواهانه به جریانسازیهای نخ نما و دروغ پردازی وتحریف سخنان این و آن تلاش میکنند تا چهره خادمان فرهنگ و هنر اصیل را مخدوش جلوه دهند بگویم که ما بر عهد دیرینه خود مبنی بر پایبندی به ارزشهای اصیل اسلامی وفادار بوده و رهنمودهای حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب در حوزه فرهنگ همواره چراغ راه و مشعل فروزان ما در این مسیر پر خطر و طولانی خواهد بود و اینگونه اقدامات بیمارگونه تأثیری در اراده فرزندان اصیل انقلاب نخواهد گذاشت و در این زمینه از خداوند قادر متعال برای پیشبرد آرمانهای مقدس جمهوری اسلامی استعانت میجوییم.