آیا قصد واقعی حمله کنندگان به سفارت همین بود؟

نویسنده

» مقاله ای از اکونومیست

در وهله اول به نظر می رسید که این اقدام بازگشتی به سال 1979 است، زمانی که انقلابیون  سفارت آمریکا در تهران را به مدت 15 ماه اشغال کرده بودند و روابط دوجانبه را از بین بردند. در واقع، رابطه بین ایران و انگلستان مدت ها قبل از 29 نوامبر به هم خورده بود، در این روز دو مقر انگلستان در خاک ایران، این بار به مدت چند ساعت مورد حمله واقع شد. در حالیکه در سال 1979، این حمله نقطه قدرت تندرو ها در داخل کشور محسوب می شد، اما در جمهوری اسلامی امروز این اقدام، فقط یک تلاش ناکام بود. بعد از گذشت یک هفته، این حمله جدای از اینکه منجر به بسته شدن سفارتخانه انگلستان و اخراج همه کارکنان سفارت ایران در انگلیس شد، بلکه به نظر می رسد این اقدام یک اشتباه پر هزینه بود.

در ابتدای بحران سیاسی، رئیس مجلس ایران به سیاست های “هژمونی طلبانه” تاخت. ازدیپلمات های ایرانی که از لندن باز می گشتند، با دسته گل استقبال شد. روز 4 دسامبر یکی از روحانیون ارشد این اقدام را “غیر قانونی” توصیف کرد و گفته می شود که دادگاه های ایران تلاش می کنند تا حمله کنندگان را به دادگاه بکشانند. رهبر ابران، آیت الله خامنه ای که گویا سخنرانی اش باعث انفجار نیروی بسیج و حمله به سفارت حمله شد، از آن روز در سکوت فرو رفته است. رسانه های وفادار به حکومت در ایران بسرعت تلاش کردند توجه مردم را به مراسم تاسوعا و عاشورا در ماه محرم جلب کنند. مفهوم  کارشان این بود که حکومت بحران سازی می کند و بعد  خود را کنار می کشد.

اما این کار سختی بود. حمله به سفارت، فشارهای جهانی را به حکومت بیشتر کرد. ویلیام هیگ، وزیرخارجه انگلستان، در مقایسه با سلف خود میلیند از حزب کارگر، با شدت عمل بیشتری با ایران روبرو شد. وی  با همتای فرانسوی اش، الن ژوپه برای تحریم نفتی ایران در اجلاس اتحادیه اروپا، تلاش می کرد. یونان، ایتالیا و اسپانیا، بزرگترین خریداران نفت  ایران، برای جایگزین کردن این کشور، تقاضای وقت بیشتری کردند. آمریکا نیز تصمیم گرفت تحریم های اقتصادی شدیدتری را اعمال کند. برخی از سربازان آمریکایی که از عراق بیرون می آیند، دوست دارند در کویت که هم مرز با ایران است، دوباره استخدام بشوند. فشار بر روی ایران روز به روز بیشتر می شود. حمله بسیجی ها به سفارت این فشار را بیشتر کرده است.

بهانه فشارها  ادامه داشتن برنامه های اتمی ایران است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ایران چند سال دیگر موفق به ساخت به بمب اتمی می شود اما عدم اعتماد دوجانبه که درپی گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی، این بی  اعتمادی را دوچندان کرده است. در این گزارش آمده است که ایران تلاش می کند به سلاح اتمی دست پیدا کند. مقامات ایران اصرار دارند که این برنامه ها صرفا برای تولید برق است.

در روز 5 دسامبر، یک دیپلمات آمریکایی، رابرت اینهورن، گفت که ایران بدل به کشوری منفور شده است، مورد اعتماد شیخ نشینان جنوب خلیج فارس نیست و مورد نفرت عربستان سعودی است. این کشور متهم شده است که برای قتل سفیر این کشور در آمریکا توطئه چینی کرده است. با این وجود آقای خامنه ای ادعا می کند که بهار عرب  از انقلاب ایران الهام گرفته است. تنها کشوری که با  ایران همکاری نزدیک دارد  سوریه است که اتحادیه عرب آن حکومت را تحریم کرده است. مخالفان حکومت فعلی سوریه می گویند که کمک های ایران به حکومت اسد را فراموش نخواهند کرد.

مردم عادی در ایران از این موضوع در عذاب هستند که واقعه 29 نوامبر کشورشان را منفور تر می کند و احتمال پیش آمد های بدتر هم وجود دارد. ایرانیان همواره انگلیس را کشوری می دانستند که در امورات کشورشان مداخله می کند، این باور در قرن نوزدهم بوجود آمد و تا انقلاب سال 1979 نیز ادامه داشت، حضور دیپلمات های انگلیسی در ایران به مثابه تضمینی بود بر اینکه حمله آمریکا و اسرائیل به ایران منتفی است. دیپلمات اروپایی می گوید: “ایرانی ها دیپلومات های دارای مصونیت را در یک حمله نظامی  گروگان گرفتند، البته نه برای مدت طولانی”

تصور یک گروگان گیری دیگر اعصاب ایرانی ها را  که نگران آینده هستند به هم ریخته است. در انفجار اخیر که در مرکز موشکی در تهران رخ داد و طی آن 20 نفر کشته شدند و پایتخت لرزید، یکی از چندین انفجار در مراکز نظامی و اقتصادی در دو سال گذشته بوده است. مردم تهران احساس کردند که به آنها حمله شده است. یک هواپیمای تجسسی آمریکا در مرز های افغانستان منحرف شد و حکومت ایران از اینکه این هواپیما بدستشان افتاده است، بسیار خوشنود شدند. قتل دانشمندان اتمی نیز باعث شد این حس که ایران مورد حمله واقع شده است، تا حدودی القا شود.

اما ما در سال 1979 نیستیم. ایران نه تنها بین طرفداران جمهوری اسلامی و طرفداران جنبش دموکراسی خواهی سبز که در اعتراض به نتایج انتخابات سال 2009 به خیابان آمدند و بشدت سرکوب شدند، در مورد نحوه روبرو شدن با حمله به سفارت تفاهم نیست ، بلکه بین دو چهره ارشد کشور، آقای خامنه ای و محمود احمدی نژاد که در انتخابات سال 2009 از هم حمایت می کردند و این روزها رقیب یکدیگر شده اند نیز در چرخش است. درعین حال، کشف اختلاس های بزرگ نیز اعتماد مردم را به حکومت از بین برده است.

آقای احمدی نژاد تا کمتر از دوسال دیگر ماموریتش به پایان می رسد، اما او نشان داده است که به هرقیمتی که شده قصد دارد نفوذش را داشته باشد. درواقع، ممکن است او نخست وزیر بشود، رهبر نیز نسبت به تغییر در قانون اساسی ابراز علاقه کرده است و بدین ترتیب، مجلس، نخست وزیر را انتخاب خواهد کرد. در تئوری، کنترل آقای خامنه ای روی مجلس باعث می شود که نخست وزیر آینده مورد تایید وی باشد. اما حامیان آقای احمدی نژاد نشان داده اند که قصد دارند با قدرت تمام در  انتخابات ماه مارس شرکت کنند. از آنجایی که هم آقای خامنه ای و هم آقای احمدی نژاد می خواهند در  این انتخابات پیروز شوند، به نظر می رسد که انتخابات پر حرارتی برگزار شود.

اکونومیست، 10 دسامبر