از همه جا

نویسنده

” شب عشق “ برای جنبش سبز ایران

فرهاد پایار

 

گروه “مردم دنیا” که از یک آلمانی، یک آمریکایی و یک پرتغالی تشکیل شده، در کنسرت بی‌نظیری در برلین از “جنبش سبز” تقدیر کرد. در میان آهنگ‌های دل‌انگیز ایرانی، پیوسته از مقاومت مردم ایران در برابر خشونت دولتی یاد می‌شد.

 

جمعه شب، هشتم ژانویه، سالن کلیسای هایلیگ کرویتس (Heilig>Kreuz) برلین:

دو ردیف صندلی که دایره‌وار چیده شده‌اند تقریبا پر هستند و بقیه‌ی تماشاچیان روی زمین پتویی انداخته ‌و نشسته‌اند و یا روی بالش‌هایی که با خودشان ‌آورده‌اند، لم داده‌اند. نور سالن و صحنه کم رنگ و رویایی است و نور لرزان شمع‌هایی که دور تا دور بالکن کلیسا چیده‌شده‌اند، فضا را رمانتیک کرده است. عنوان برنامه “شب عشق” است و در بروشور برنامه وعده داده شده که تماشاچیان در یک سفر مجازی به دنیای موسیقی و شعر ایران راه خواهند یافت، «به سرزمینی با قدمت ۷هزار سال، سرشار از رنگ و محبت و عشق و تمنا، سرزمینی زیبا و جادویی که پر از درد است و غم، اما سرشار از امید سبز به بهاری تازه».

تقدیم به عشق

با آمدن هنرمندان به صحنه، رنگ سبز که تا کنون از آن در هیچ کجای سالن نشانی نبود، بر رنگ‌های دیگر غلبه می‌کند. سه هنرمند با شال‌های سبز و دفترهای نت بزرگ سبزرنگ در دست، در مقابل تماشاچیان می‌ایستند. آنها به سازهایشان هم نوارهای ظریف سبز بسته‌اند. سپس اوته امینی خواه برگمن (Ute Aminikhah-Bergmann)، سرپرست گروه، متنی را قرائت می‌کند و در آن از مزیت نور بر تاریکی می‌گوید و از زندگی، از امید به آینده‌ای بهتر برای “مردم دنیا” و به ویژه برای “تشنگان آزادی در ایران” و در پایان سخنانش، کنسرتشان را به عشق تقدیم می‌کند.

شباهت‌های آلمان سوسیالیستی و جمهوری اسلامی

اوته امینی‌خواه برگمن در آلمان شرقی زاده شده و در آنجا رشد کرده است. او از دوران نوجوانی با فرهنگ ایرانی آشنا می‌شود و به‌ویژه به موسیقی آن دل می‌بندد. به همین دلیل همیشه دنبال امکانی می‌گشته است تا بیشتر با این فرهنگ آشنا شود و از آن بهره ببرد. این هنرمند جهان‌وطن می‌گوید:

«وقتی که اولین بار ترانه‌ا‌ی از فرهاد شنیدم، فکر کردم که چقدر این زبان برای من ‌آشناست. وقتی که بعدا فیلم‌های ایرانی رامی‌دیدم، بدون اینکه به ایران رفته باشم، حس می‌کردم که بوی غذاها و کوچه‌های ایران به مشامم می‌رسد. من احتمالا در یکی از زندگی‌های گذشته‌ام ایرانی بوده‌ام.››‌‌‌

امینی‌خواه برگمن پس از آشنایی با ایرانی‌ها به آرزوی خود می‌رسد. او در کنار لذت‌بردن از مهربانی ایرانی‌ها درمی‌یابد که بین دولت سوسیالیستی جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) و جمهوری اسلامی ایران شبا‌هت‌های زیادی وجود دارد، از جمله:

«من با خشونت دولتی از دوران نو جوانی آشنا شده بودم و سال‌ها با این ترس زندگی می‌کردم که هر آن ممکن است دستگیر شوم.

“تغییر امکا‌ن‌پذیر است”

سرپرست گروه “مردم دنیا” بارها در تظاهرات ضددولتی در آلمان شرقی با نیروهای دولتی درگیر شده است، اما امید به تغییر و تحول بر ترس در مقابل خشونت دولتی چیره شده و باعث شده است که به اعتراضات خود ادامه دهد. او می‌گوید:

«من این تجربه را کردم که تغییر و تحول امکان‌پذیر است. اعتراضات مردمی در آلمان شرقی زمانی فرا گیر شد که یک تقلب انتخاباتی صورت گرفت. تا آن زمان اعتراضات و جنبش‌های مخالف دولت در سطح کوچک صورت می‌گرفت. ولی در سال ۱۹۸۹ کاسه‌ی صبر مردم سر آمده بود، همان طوری که الان در ایران مشاهده می‌کنیم، که مردم پیوسته به خیابان‌ها می‌آیند. در آلمان شرقی وضع عوض شد و امیدوارم که در ایران هم چنین شود. امیدوارم، کسانی که در ایران با چنگ و دندان به قدرت چسبیده‌اند متوجه شوند که آنها هم انسانند. برای من ارزش همه‌ی انسان‌ها یکسان است، حتی آنهایی که رفتاری غیرانسانی دارند.»

ترانه‌های آشنا

در میان آهنگ‌هایی که گروه “مردم دنیا” اجرا کرد، “سراومد زمستون”، “مرغ سحر”، “همراه شو عزیز”، “یک شب مهتاب”، “گل سنگ”، “یار دبستانی” و “بنی‌آدم” بیش از دیگر ترانه‌ها، ایرانی‌های حاضر در سالن را که حدود ۳۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌دادند، به وجد ‌آورد. کاملا معلوم بود که غیرایرانی‌ها هم از ترانه‌ها و صدای دلپذیر اوته امینی‌خواه لذت می‌برند. چنین به نظر می‌رسید که گویا این حس تماشاچی‌ها به دو نوازنده‌ی همراه امینی‌خواه برگمن هم انتقال یافته، زیرا چهره و حالات آنها هنگام نواختن نشان از سرمستی داشت.

آخرین قطعه، “بنی ‌آدم اعضای یکدیگرند” بود که به چهار زبان اجرا شد. شعر معروف سعدی را سرپرست گروه به فارسی و آلمانی ‌خواند، وانسا ستین (Vanessa Cetin) به انگلیسی و ژوآو دمنزس (Joao de Menezes) به پرتغالی. ستین علاوه بر خواندن، فلوت، قره نی و ساز ترکی نیز می‌نواخت. دمنزس نیز با دف و گیتارباس آنها را همراهی می‌کرد.

نقل از دویچه ویله