للو استلاتی
مرحله جدید گفتگو های ایران و شش قدرت بزرگ جهان در بغداد به پایان رسید و یک نتیجه از آن حاصل شد: دو طرف اواسط ماه ژوئن در مسکو با یکدیگر دیدار خواهند کرد. درواقع این نشست هیچ نتیجه قابل توجهی نداشته است. یعنی یافتن راهی برای اینکه جمهوری اسلامی ایران دست از غنی سازی اورانیوم بردارد، برای کشور های غربی بسیار پیچیده است.
درخواست اصلی این کشور ها از ایران درمورد سایت فوردواست، جایی که ایران دست به غنی سازی اورانیوم با غلظت 20 درصد زده است. در پاسخ ایران خواستار لغو تحریم های نفتی و بانکی شده است. شکاف بین این دو تقاضا بسیارزیاد است. ایران برحق غنی سازی اورانیوم در چارچوب پیمان منع تولید سلاح اتمی، اصرار دارد. اما گروه 1+5 به ایران پیشنهاد کرده است که برای مطمئن شدن از ایمن بودن رآکتور ها به این کشور کمک کند و قطعات یدکی هواپیما های مسافربری را در اختیار این کشور بگذارد.
یک اصطلاح می گوید این بازی ارزشش را ندارد. مشخص است که همه کشورهای گروه 1+5 بخوبی می دانستند که ایران چنین پیشنهادی را قبول نخواهد کرد. باید پرسید چرا به ایران پیشنهاد جذاب تری نمی شود: اگر نه لغو همه تحریم ها، اما می شود یکی از آنها را لغو کرد. ایران به احتمال خیلی زیاد چنین پیشنهادی را قبول خواهد کرد و این باعث می شود که گفتگو ها یک قدم به جلو برود و ایران حساس ترین مرحله برنامه اتمی اش را متوقف کند و این یک توافقی است که هر دو طرف در آن برنده هستند یا دستکم هر دو طرف به یک اندازه راضی هستند.
از این منظر یک شوال دیگر پیش می آید: به چه دلیل قدرت های غربی وقت کشی می کنند؟ چرا این استراتژی انتظار را دنبال می کنند؟ شاید دو دلیل اصلی وجود داشته باشد: گروه 1+5 که آمریکا هم شامل آن است، باور ندارد که ایران سلاح اتمی تولید بکند یا می داند که تاکنون این کار را نکرده است. یادمان باشد، پنج ماه به انتخابات آمریکا باقی مانده است و باراک اوباما به دنیا فهمانده است که تا زمانی که رئیس جمهور آمریکا انتخاب نشود، موضوعات “داغ” بین المللی را باید در نفتالین خواباند. چیزی که اعتماد قدرت های غربی را بیشتر می کند این است که آنها مطمئن هستند که اسرائیل قصد حمله یک جانبه به ایران را درحال حاضر ندارد.
باید به همه این جزئیات در خارج از زمان مذاکرات، پرداخت، شاید باید منتظر ماند تا نسبت به الان در موقعیت بهتری از لحاظ قدرت قرار گرفت. اگر به احتمال دوم بپردازیم و پاسخ احتمالی را بررسی می کنیم: تحریم ها علیه ایران تاثیر مطلوب را گذاشته است و استراتژی انتظار این وضعیت را بهتر می کند و تهران به جایی می رسد که دیگر نمی تواند با پیشنها ها مخالفت کند. شاید قدرت های غربی از این استراتژی ایران درس هایی آموخته باشند.
در سال های اخیر، تهران بار ها متهم شده است که برای ادامه دادن به برنامه های اتمی اش، وقت کشی می کند. موضوع اینجاست که اگر در مرحله ای از گفتگو ها چاقو در دست طرف دیگر گفتگو باشد، زمان به سود طرف دیگر است. این استراتژی از سال 2011 تا به امروزجواب داده است، یا بهتر بگوییم تا زمانی که تحریم های نفتی و بانکی بطور جدی آغاز نشده است و وضعیت اقتصادی ایران را بطور جدی با مشکل مواجه نکرده است.
استراتژی غرب بر این محور استوار است که ایران تا این لحظه به سلاح اتمی دست پیدا نکرده است. به همین دلیل می شود تحریم ها و گفتگو ها را تا آنجا ادامه داد که نتیجه داشته باشد، خود آیت الله خامنه ای، شخصا از آمریکا و قدرت های دیگر جهان درخواست کند که به تحریم ها پایان بدهند و مذاکرات را به نتیجه برسانند. قطعا بهترین نتیجه متقاعد کردن، یا بهتر است بگوییم وادار کردن ایران به قبول خواست های بین المللی است.
با این حال به تحولات داخلی ایران نیز توجه داشته باشید. در سال 2013 انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می شود و محمود احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور ایران نخواهد بود. خامنه ای وفاداری 15 جناح فوق محافظه کار ایران را بدست آورده است و ماه هاست تلاش می کند نظام سیاسی کشور را اداره کند. با اینحال اگر لازم باشد با غرب گفتگو کند، آیت الله باید توافقنامه ای را به خانه ببرد که به چهره عمومی اش خدشه ای وارد نشود و سپاه را نیز راضی نگه دارد. توافق فعلی به منزله یک خودکشی سیاسی است و به نظر نمی رسد که در حال حاضر رهبر ایران قصد داشته باشد جایگاه خودش را از دست بدهد.
اینترنشنال بیزنس تایمز، 27 مه