شکایت محمد نوری زاد و بازداشت وکیل مهدی هاشمی از مهم ترین اخبار روزهای گذشته بود. همزمان جوان ترین وبلاگ نویس جهان محاکمه شد و زینب بحرینی، رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی در شیراز که از روز 23 آبان در بازداشت به سر می برد، در تماس با خانواده اش خبر داد که درزندان عادل آباد شیراز به سر می برد.
خانم بحرینی مدتها بود به دلیل پایان نامه اش، هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت و هنوز اتهام یا اتهامات انتسابی به او و علل بازداشت اش مشخص نیست.
بازداشت وکیل هاشمی
رسانه های حکومتی در حالی خبر از بازداشت وکیل مهدی هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی داده اند که نام این وکیل را منتشر نکرده اند اما روز گذشته برخی وب سایت ها نوشتند این وکیل بازداشت شده، علیزاده طباطبایی است.
سایت های نزدیک به محمود احمدی نژاد، اتهام این وکیل را جمع آوری اسناد و مدارک پرونده مهدی هاشمی از برخی قضات و وکلا اعلام کرده و نوشته اند که او “وکیل پروندههای مهم مفاسد مالی و همچنین برخی چهره های اصلاح طلب همچون شهردار اسبق تهران” بوده است.
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل تعدادی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی است.
شکایت از وزارت اطلاعات
محمد نوری زاد در نامه ای به رئیس قوه قضائیه، از وزارت اطلاعات شکایت کرد و از صادق لاریجانی خواست به “شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات” رسیدگی کند.
نوری زاد که به علت نامه های انتقاد آمیزش به رهبر جمهوری اسلامی و رئیس قوه قضائیه در زندان به سر می برد در این نامه با طرح این سئوال از صادق لاریجانی که “نمیدانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر» به او پیشنهاد کرده است “هر وقت مقابل آینه می ایستدبه سرهای فروشدهی عدهای از زندانیان سیاسی کشورتان در مستراح سلولشان بیندیشد.”
متن کامل نامه نوری زادخطاب به لاریجانی که در وب سایت شخصی او منتشر شده، بدین شرح است:
“با سلام. چندی پیش طی یک سخنرانی، به نحوهی برخورد خشن پلیس انگلستان با دانشجویان معترض به افزایش شهریهی دانشگاهها، کنایه زدید که: “در کشوری که مدعی حقوق بشر است، با درخواست معقول عدهای جوان دانشجو بهصورتی خشن برخورد و حقوق اولیهی این افراد نقض میشود.“ این سخن شما گرچه مبتدای درستی اختیار کرده، اما به منتهای نامربوطی منجر شده است. حاکمان انگلیس اگر مدعی حقوق بشرند، هرگز ادعای خدا و قرآن و پیامبر و ائمهی معصومین(ع) ندارند. در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و میدهد که حظ بهرهمندی از آن را نمیچشید، مگر اینکه در متن آن قرار گیرید؛ نمیدانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزیزتان طعم ناگزیر تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسهی مستراح را چشیده بودید، ذرهای از مراتب آیتاللهی خود را متوجه اینسوی سرزمین قضایی کشورتان میفرمودید. اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادی فرو کرده اند؟ تا از ما اقراری بگیرند که بر حقانیت اعتراض ما خط بکشد و پایه های لرزان قدرت حاکمیت را مستحکم کند. پیشنهاد میکنم هروقت جلوی آینه، به زلف مبارکتان شانه زدید و بر خود عطر افشاندید، به سرهای فروشدهی عدهای از زندانیان سیاسی کشورتان در مستراح سلولشان بیندیشید. نمیدانم آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟ و با کفش به سینه و پشت نازنین شما کوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به میان ابروان و چشمان شما تف کرده است؟ با اطمینان میگویم اگر ذرهای از اینهمه درندهخویی [برخی از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور می کردید، عطای اعتراض به پلیس انگلستان را به لقایش میبخشیدید. نمیدانم آیا در ورطهی بیکسی و زیر بارش ضربات مشت و لگد، عدهای به همسر گرامی شما فحش رکیک و ناسزا گفتهاند؟ و دختران عفیف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کردهاند؟ و مادر و خواهر و خویشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلودهاند؟ بعید میدانم! اما عدهای از ماموران وزارت اطلاعات، که نقابی از سربازی امام زمان به صورت بستهاند، با ما این کردهاند. پیشنهاد میکنم نه نامهی افشاگرانهی حمزه کرمی، و نه نامهی دردمندانهی عبدالله مومنی، که نامه ی حجتالاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائید تا بدانید در فراسوی دستگاه پوک قضایی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شیوهها و با چه الفاظی، لباس پیامبر را معنا میکنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را بهجا میآورند، و کرامت انسانی را فهم میکنند. پیشنهاد میکنم از این پس، هرگاه اراده فرمودید به زندان ابوغریب و گوانتانامو و رفتار خشن پلیس انگلستان بپردازید تا در سایهی این توسل طنز، بر جنایات جاری خود سرپوش گذارید، نگاهی به صورت خود در آینه، و نگاهی به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بیندازید تا بدانید پرتاب یک سخن سست به آنسوی مرزها، هرگز بساط لرزان حاکمیت ما را ترمیم نخواهد کرد.”
در ادامه این نامه می خوانیم: “بدینوسیله، من، محمد نوریزاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزهی رفتار هیولاگون عدهای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زدهاند. و به ناموسم ناسزا گفتهاند. و اینهمه را من در متن پاسخ به پرسشهای یاوهی بازجویان خود، آورده و ثبت و ضبط کردهام. اگر ذرهای انصاف در قلهی بلند آیتاللهی خود سراغ دارید، به شکایت من، و به شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات رسیدگی فرمایید.در پایان یادآور میشوم که؛ راز این که امام علی(ع) از ربوده شدن خلخال از پای آن زن یهودی آنچنان میگدازد، هیچ نیست الا تجسم این که حرامیان، خلخال از پای ناموس خودش ربودهاند.هرگاه جنایتی را که بر این مردم رفته است باور کردید، قطعا همانند علی(ع)برخواهد خروشید.”
محاکمه جوان ترین وبلاگ نویس جهان
سازمان گزارشگران بدون مرز از محاکمه نوید محبی، وبلاگ نویس در دادگاهی غیر علنی و بدون حضور وکیل خبر داد.نوید محبی، وبلاگ نویس 18 ساله ای است که اکنون در زندان ساری به سر می برد. او علیرغم پذیرش در دانشگاه و به علت زندانی شدن از ثبت نام در دانشگاه باز مانده است.
بر اساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، نوید محبی، روز یکشنبه 23 آبان بدون حضور وکیل و پشت درهای بسته در آمل در استان مازندران (شمال ایران) محاکمه شده است.
در گزارش این سازمان آمده است: “نوید محبی، مدیر وبلاگ گاهنوشتهها و از مدافعان حقوق زنان، 27 شهریور ماه از سوی 8 مامور وزارت اطلاعات با خشونت و ضرب و شتم بازداشت شد.”
“اقدام علیه امنیت ملی، توهین به بنیانگذار و رهبر فعلی جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با رسانه های بیگانه و عضویت در کمپین یک میلیون امضا و حمایت از اعضای آن”، به عنوان اتهامات این وبلاگ نویس جوان اعلام شده است.
به گفته گزارشگران بدون مرز، پیش از این، جوانترین وبلاگ نویس زندانی در جهان “تال ال ملاویحی”، دختر دانشجویی از کشور سوریه بود که در دی ماه سال 2009 در 18 سالگی بازداشت شد.