در همه دنیا چیزهای ممنوع عجیب و غریب زیاد بوده است، در سنگاپورجویدن آدامس ممنوع است، در افغانستان کفتربازی در حکم محاربه با اسلام بود، در فرانسه استفاده از کچاپ در مدارس ممنوع است، در کانادا خریدن روروئک برای نوزادان غیرقانونی است، در مالزی پوشیدن هر لباس زردی به هر نحو جنگ مسلحانه تلقی می شود، در چین گل یاسمن ممنوع است، در یونان اگر در کافی نت بازی کامپیوتری بکنید زندانی می شوید، در عربستان غیر از آن صدهزار چیز دیگر، ولنتاین هم ممنوع است، در دانمارک اسم کودکان نمی تواند چیزی غیر از آنچه در دفتر اسامی مجاز نوشته شده، باشد، و البته این حماقت ها بی پایان است. البته در ایران هم صدای زن ممنوع است. ولی در موسیقی ایران چیزهای دیگری هم ممنوع است که هیچ دلیلی برایش نمی توانید پیدا کنید.
همین دو سه روز قبل، کنسرت شهرام ناظری، رضا صادقی و علی اکبر مرادی لغو شد. ممکن است آدم فکر کند لغو شدن کنسرت رضا صادقی این است که موسیقی اش ممکن است عاشقانه باشد یا ریتمش شاد وشنگول باشد. ولی شهرام ناظری چی؟. اصلا یعنی چی که صدای شهرام ناظری که در دهه شصت مجوز می گرفت، در حالی در آن دوران بوق زدن در بیابان هم ممنوع بود، چرا الآن باید ممنوع نباشد؟ البته ممکن است یکی بگوید که چون شهرام ناظری قدبلند است و سبیلوست، داشتن این دو ویژگی امنیت ملی را بخطر می اندازد، این هم دلیل بدی نیست. ولی کنسرت “علی اکبر مرادی” را برای چی لغو کردند؟
ممکن است کسی بگوید بخاطر اینکه صدای زن در کنسرت وجود دارد، در حالی که این حرف غلط است، چون هیچ زنی همراه با مرادی نمی خواند. ممکن است بگویند که گروه موسیقی مرادی بد لباس می پوشند، در حالی که این هم غلط است، چون مرادی اصلا گروه موسیقی ندارد. ممکن است بگویند که مرادی مضامین ضدانقلابی را مطرح می کند و اشعارش ممنوع است، درحالی که علی اکبر مرادی اصلا چیزی نمی خواند، یک اجرای تکنوازی دارد. البته ممکن است بگویند که از سازهای غربی استفاده می کند، در حالی که ساز علی اکبر مرادی تنبور است. ممکن است بگویند افرادی که به سالن موسیقی مرادی می آیند، روی صندلی شان حرکات موزون انجام می دهند. اخه! مرد حسابی آدم با تنبور می تواند حرکات موزون انجام دهد؟
یک زمانی گلریز، برادر اکبر گلپایگانی همان ترانه های گلپایگانی را می خواند، دستورش را هم راس راس راس کل انقلابیون عالم صادر کرده بود که حالا نامش هست امام راحل، اما انگار امام های هنوز نه راحل یا عرضه جمع کردن داستان را ندارند یا خودشان از او هم انقلابی ترین هستند. در زمان جنگ و انقلابی ترین موقع ها که ژیگول های تهران هم پاسدار بودند حالا پسرهایشان پورشه سوار می شوند، هر روز هم صدای گلریز از تلویزیون پخش می شد و ماه فکر می کردیم راست می گویند که راست راستی این بهترین انقلاب هاست اما اینک دوستان از داعش جلو افتاده اند و هر چه فکر می کنم چه چیزی ممنوع نیست، آن موقع گلریز هم نمی فهمیدم، چون متن ترانه که یکی بود، موسیقی هم همان بود، یعنی عین کار اکبر گلپایگانی را برادرش اجرا می کرد، یعنی نه ریتم، نه ملودی، نه شعر، نه معنی هیچکدام فرق نمی کرد. با این حال یکی اش ممنوع بود، یکی اش ممنوع نبود. یعنی در عمل این دو تا زمین تا آسمان فرق دارد. یعنی تمام دلیل ممنوعیت اکبر گلپایگانی این بود که چرا در زمان شاه در تلویزیون برنامه اجرا می کرد، در حالی که مرحوم نوذری هم عین همین برنامه را در تلویزیون و رادیوی شاهنشاهی داشت، ولی در جمهوری اسلامی هم تاج سر همه بود. یعنی می خواهم بگویم الکی دنبال دلیل نگردید، هیچ دلیلی وجود ندارد، بخصوص دلایل واقعی.
مصرف ماهی برای درمان افسردگی
فکر می کنم که ما انسانها نیاز داریم راههای تازه ای برای درمان افسردگی که یکی از بیماری های رایج زمان ماست، پیدا کنیم. این هم یک فرمول جدید برای درمان افسردگی از طریق مصرف ماهی. در این روش چند نکته را باید حتما در نظر بگیرید، البته چند نکته را هم لازم نیست در نظر بگیرید، که چون لازم نیست در نظر بگیرید من هم به آنها اشاره نمی کنم. در این نوع درمان افسردگی تنها کاری که می کنید جایگزین کردن ماهی به جای گوشت سفید یا گوشت قرمز یا گوشت های رنگی است. از جمله گوشت های هفت رنگ عزیزان گی که به آنها هم خیرمقدم می گوئیم.
اما برای آماده سازی ماهی در این متد، از چند راه استفاده باید کرد.
یک، ماهی باید توسط خودتان گرفته شود، به همین دلیل باید سعی کنید هر روز صبح ساعت پنج از خانه بیرون بروید و در محل ماهیگیران، در فاصله سه کیلومتری بندر ماهی بگیرید.
دو، حتما شما نمی دانید محل ماهیگیران کجاست، برای توضیح عرض می کنیم که درمان افسردگی از طریق مصرف ماهی فقط زمانی موثر است که شما این کار را در جزایر قناری انجام دهید، در جزایر قناری، هتل باربادوس بهترین محل برای درمان افسردگی از طریق مصرف ماهی است.
سه، سعی کنید گرفتن ماهی تان حداقل سه ساعت طول بکشد، و در این فاصله قشنگ می توانید زیرآفتاب بخوابید. با خودتان حوله، دمپایی، چتر، لوسیون ضدآفتاب، عینک دودی، یک پورشه ۹۱۹ مدل ۲۰۱۵، یک همسر ۲۸ ساله به نام سالی، یک درآمد ماهانه پنجاه هزار دلاری، ویزای شنگن، یک پسر سه ساله موبور به نام آریا، یک استودیوی فیلمبرداری، یک ویلای دو هزارمتری در جزیره قناری، همراه ببرید. یادتان باشد که اگر این چیزها را به همراه نداشته باشید، احتمالا افسردگی شما درمان نمی شود. ضمنا همسر و فرزند مناسب همراه با نسخه ارائه خواهد شد.
چهار، مصرف ماهی برای درمان افسردگی فقط وقتی اثر می کند که صبح ها حداقل یک ساعت ورزش کنید، عصرها یک ساعت و نیم قبل از مصرف ماهی پیاده روی کنید، شغل تان را تغییر بدهید، به یک کشور دیگر بروید، ازدواج کنید و یا طلاق بگیرید، بچه دار شوید، یا سن تان را تغییر بدهید، ولی در نهایت بعد از همه این کارها حتما گوشت ماهی به جای گوشت قرمز مصرف کنید تا افسردگی تان از میان برود. ضمنا هفته ای یک بار به روانکاو مراجعه کنید و مصرف قرص های ضدافسردگی تان را هم فراموش نکنید.
چرا تهران خیلی خطرناک است؟
ما تا حالا می دانستیم تهران خیلی خطرناک است، ولی دلیلش را نمی دانستیم، البته خطرناک بودن به معنی بد بودن نیست، چون اکثر شهرهای خطرناک دنیا خیلی هم خوشگل و خوب و محبوب هستند، مثلا همین مریلین مونرو و اسکارلت جوهانسون، هم خیلی خوبند و هم خیلی خطرناک. در میان ده شهر خطرناک دنیا هم اکثر شهرهای خیلی خوب هستند، مثلا شهرهای ناپل، استانبول، لس آنجلس، توکیو، جاکارتا، مانیل و بقیه این شهرها، منتهی این شهرها خیلی خطرناک هستند، چون از نظر بلایای آسمانی مثل زلزله و سیل و از این جور چیزها که به هر حال خطرش از یک دولت احمق کمتر است، در معرض خطر قرار دارند.
اما به نظر من تهران به ده دلیل دیگر هم خیلی خطرناک است، بخاطر اینکه احمدی نژاد در این شهر زندگی می کند، آیت الله خامنه ای در این شهر هفته ای یک دیدار عمومی با دوستان خصوصی اش دارد، سردار نقدی در این شهر گاهی پا به خیابان می گذارد، احمد خاتمی هفته ای یک بار در این شهر سخنرانی می کند و در نتیجه امنیت عمومی به هم می خورد، سردار فیروزآبادی روی زمین این شهر قل می خورد و حرکت می کند، شهردار این شهر قالیباف است و هوای شهر یک نوع سرب رقیق شده است، مسئول امنیت این شهر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی است که خودبخود آدم را می ترساند، قاضی سابق این شهر سعید مرتضوی است که با لنگه کفشش بازجویی می کرد و مدعی العمومش هم محسنی اژه ای است که یک وقت نظر داده بود، جای نظرش تا یک هفته روی سینه عیسی سحرخیز مانده بود.
بازگشت اصحاب کهف
هفته قبل احمدی نژاد برنامه گذاشته بود که با خل و چل های تیم سابقش برسر مزار یکی از شهدای هسته ای جمع بشوند و ظاهرا چون این برنامه مورد استقبال قرار نگرفته بود، صاحب عزا خودش حضور پیدا نکرد و مجتبی ثمره هاشمی و غلامحسین الهام در مراسم حاضر شدند. حالا اصلا این مراسم خیلی هم مهم نبود که من بخواهم در موردش حرف بزنم، ولی همین قدر در جریان باشید که دارند این جلسات را به جلسات اعلام حضور احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری تبدیل می کنند. البته با اینکه اعلام شده بود جمعیت می توانند با چتر، با هلیکوپتر و با انواع وسیله یا سینه خیز به محل سخنرانی بیایند، چون احتمالا در هنگام سخنرانی احمدی نژاد میلیونها نفر در برنامه خواهند بود، بدون احتساب خبرنگاران، جمعا ۴۶ نفر که معلوم نیست پورشه هایشان را کجا پارک کرده بودند، در مراسم حضور داشتند.
حالا همه این حرفها را زدم که بگویم ظاهرا اعلام شده که احمدی نژاد دارد خودش را آماده می کند که برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ وارد صحنه شود. ما هم گیر دادیم و برنامه های انتخاباتی این محمود را به دست آوردیم و آن را خدمت شما تقدیم می کنیم. قرار است احمدی نژاد در صورت انتخاب شدن به عنوان ریاست جمهور، این برنامه ها را عینا اجرا کند.
یک، مبارزه با قله های ثروت و افشا و انتشار فهرست مفسدین اقتصادی( البته این لیست با لیست اعضای کابینه الزاما یکی نیست.)
دو، در دست گرفتن مدیریت جهانی از طریق اداره سازمان ملل و تصویب هشت قطعنامه دیگر.
سه، کشاندن نفت به سرسفره مردم و شستشوی کامل سفره مردم با آن.
چهار، کاهش قیمت سیب زمینی، گوجه فرنگی و سنگ پا
پنج، ادامه سیاست های هشت ساله قبلی تا زمان رسیدن به کشتی نوح و سوار شدن برآن.
شش، نابودی کامل استکبار جهانی، به همین روالی که در هشت سال اول وجود داشت که نصف استکبار جهانی از بین رفته بود و حالا بقیه اش از میان خواهد رفت.
هفت، کاهش هزینه های دولت تا رساندن قیمت دلار به هشت هزار تومان که واقعا تبدیل به کاغذپاره کامل بشود.
ستاد انتخاباتی احمدی نژاد اعلام کرد که از این پس صدا و سیما مجاز خواهد بود تا بیست درصد وقت خود را به برنامه هایی جز تبلیغ به نفع احمدی نژاد و علیه دولت روحانی اختصاص دهد.