تماشاچی نمایش، مُزدی نخواهد گرفت

امیر وارسته حیدری
امیر وارسته حیدری

سالها قبل از حضور نامیمون احمدی نژاد در کسوت رئیس دولت، سعید مرتضوی از نخستین چهره های مدعی در داشتن اطلاعات محرمانه ای بود که می توانست حاشیه امنیت مسوولین را در رده های مختلف حکومتی، تهدید کند. پس از گذشت دو دهه از حیات جمهوری اسلامی ایران، حضور متکثر و ویروس گونه شخصیت های تولیدی اینگونه نظام، آسیب های غیر قابل پیش بینی را برای ایشان متصور کرده بود که می بایست راهکار مقابله ای با حداقل هزینه را به تحلیل می نشستند، حال اینکه دست یابی به این مهم با اتکا به قدرت سرکوب بی نیاز از پاسخگویی حاکمیت در برابر سوژه های فرد محوری اینچنین، دور از دسترس نمی نمود، اما به هر حال با خوش خدمتی های این چهره منفور سیاسی که هر کس دیگری داوطلب انجام وقیحانه آنها نبود، همزیستی پُر هزینه ای تقریر گردید که می توان از آن جمله به عوارض متعدد حقوق بشری و بین المللی نیز اشاره کرد. اما غفلت محسوسی در این فرایند رُخ نمایی می کند که می توان سبب آن را توهم سهولت عبور از این دست آفت ها تلقی کرد، چه اینکه به نظر می رسد پیش بینی ورود تشکیلاتی افرادی از این دست، دور از ذهن تحلیل گران مرتبطش بوده است، اما حلقه محقر سیاسی و اجتماعی اسفندیار رحیم مشایی، خواب خرگوشی اصحاب قدرت را با دستیابی به این قدرت اطلاعاتی، آنچنان آشفته نمود که ناگزیر از تحمل اسف بار ترین هزینه های داخلی و خارجی، حفظ تعادل همزیستی های مذکور را هر روز سخت از گذشته می نمود. رکن اجرایی کشور با تمام ظرفیت نیروهایش، رانت اقتصادی، تغذیه مسحور کننده مالی قدرتمندان و ربایش و فراوری اطلاعات را به صورت موازی و هوشمندانه ای در کمترین زمان ممکن به انجام نشست و همزامان با مستی مالی حاکمان و ارگان های نظامیشان، مطابق با شواهد موجود، اسناد ویژه ای را به سرقت بُرد که همان ها حاشیه امنیت اکنونشان گردیده است.

در روزهای اخیر و در گرماگرم این رویارویی زورمندان، ژانر حماسی استیضاح وزیر کار در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، پرده دیگری از نمایش تراژیک سیاست ایران را اکران نمود که نشان از توجه هرچند دیرهنگام حاکمیت به چشم اسفندیار این نوکیسگان دارد. فرصت استفاده از ناتوانی و ناپختگی سیاسی دولت مردان انتصابیشان را با رجوع ناگزیر به دیپلمات های خبره و مکار قدیم، راهکار عبور از این باتلاق خودساخته یافتند و تدبیری که سالها از آن غفلت کرده بودند، چاره سازی حداکثری نمودند.

در باور و مشاهده ای عمومی و مستند به تجربیات تخصصی، پنج شاخصه محوری برای مقابله با قدرت دارنده اطلاعات بدین ترتیب موجود است؛ الف- تضعیف شان شخصیتی و اجتماعی راوی، ب- تلاش برای اکران اطلاعات در فرایندی حماقت گونه و کم ارزش، ج- زایمان زودهنگام چنین داده های اطلاعاتی با ترتیبی ناقص و آسیب پذیر، د- شکستن پیشاپیش قبح اطلاعات مضّر و ه- بایکوت خبری و رسانه ای راوی؛ حال اینکه دست یابی به کارکردهای این شاخصه ها، از نتایج روند برنامه ریزی شده ای می نمود که یکی از بازیگران اصلی آن، علی لاریجانی در کسوت ریاست مجلس بود؛ لذا پُر بی راه نیست که حضور فاضل لاریجانی در دفتر سعید مرتضوی و دیالوگ های ارائه شده نیز با اطلاع قبلی و هماهنگی حاکمیت صورت گرفته و این پروژه تنها یکی از اقدامات همزمان باشد؛ چه اینکه اعتماد به نفس بیش از حد و تسلط گفتاری رئیس مجلس، آمادگی تمام قد و همزمان منشی های هیات رئیسه، صبوری قابل توجه وزنه های سیاسی مجلس چونان مطهری، توکلی و…، بدرقه توهین آمیز نمایندگان دولت و بازداشت بی وقفه سعید مرتضوی، احتمال این گمانه را افزایش می دهد.

هر چند باور نگارنده، موید مطالب ارائه شده می باشد اما توجه دادن تحلیل گران به فرصت ها و نتایج مترتب و گزاره های کلیدی گذشته و نزدیک حاکمان، هدف اصلی نوشتار پیش روست که از این دست می توان به خیز به هنگام علی لاریجانی برای انتخابات ریاست جمهوری، واکنش های غیر قابل پیش بینی دولت مردان، همسانی ظاهری واکنش ها با ادبیات نمایندگان جنبش مدنی کنونی ایران، آفت های کماکان جمله معروف “نظر من به ایشان نزدیک تر است”، تصمیم قریب الوقوع شورای نگهبان در خصوص رسمیت کابینه به سبب تعدد استیضاح های مرتبط، وضعیت سیاسی چهره های مهم حامی احمدی نژاد، هماهنگ شدن استراتژیک جنبش، اصلاحات، هاشمی، خاتمی و… با شرایط پیش رو و موارد متعدد دیگری که قطعا اهمیت بیشتری از حظّ درگیری میان ارکان حاکمیت دارد.