اصلاح طلبان در مقام مدافع روحانیون

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

محمود احمدی نژاد ظاهرا آمده بود تا شعارهایی را که نیروهای مخالف اصلاحات به عنوان ارزش های ‏انقلاب و نظام معرفی می‌کردند، احیاء کند، اما خواسته یا ناخواسته آن تابوها را شکسته و به کنار انداخته ‏است.‏

یکی از مسائلی که به عنوان ارزش‌های انقلاب و نظام معرفی می‌شد حرمت نهادن خاص به روحانیون بلندپایه ‏و به گوش گرفتن نصایح و اجرای فرامین آنها بود.‏

آقای خاتمی از آن رو که متهم به بی‌اعتنایی دولتش به امور شرعی و دینی بود، بیش از هر رئیس جمهور ‏دیگری در جهت جلب رضایت روحانیون بلندپایه مخالف اصلاحات می‌کوشید و به خواست‌های آنها گردن ‏می‌نهاد. حتی وقتی که یک روحانی بلندپایه پیشنهاد تعطیلی روز وفات حضرت فاطمه را داد، آقای خاتمی برای ‏نرنجاندن او بلافاصله در نشست هیئت دولت خود این پیشنهاد را تصویب کرد گر چه گویا به او تذکر داده شده ‏بود که این اقدام ممکن است تاثیر مثبتی بر مناقشات فرقه‌ای در جهان اسلام به جا نگذارد.‏

با این حال، روحانیون بلندپایه مخالف اصلاحات هیچ فرصتی را برای انتقاد تلویحی و علنی و یا صریح و ‏غیر علنی نسبت به دولت آقای خاتمی از دست ندادند.‏

این دسته از روحانیون احتمالا تصور می‌کردند که با ورود فردی مانند آقای احمدی نژاد به کاخ ریاست ‏جمهوری، منویات آنها با یک اشاره به اجرا در خواهد آمد و هیچ چیز خلاف میل آنان به وقوع نخواهد پیوست.‏

آقای احمدی نژاد اما به طرز حیرت‌آوری شروع به نادیده گرفتن تقاضاهای این روحانیون بلندپایه کرد و حتی ‏هنگامی که آنان به صراحت صلاحیت آقای رحیم مشایی را برای معاونت او در امور جهانگردی و ‏گردشگری به چالش گرفتند، راه بی‌اعتنایی را در مقابل آنان در پیش گرفت.‏

در واقع آقای احمدی نژاد با نادیده گرفتن درخواست برخی روحانیون بلندپایه برای برکناری آقای مشایی نشان ‏داد که از دخالت آنان در امور اجرایی و سیاسی کشور خسته شده و دلیلی نمی‌بیند که مانند آقای خاتمی در ‏برابر هر درخواست آنان دلش بلرزد و از بیم کفن پوش شدن آنان برای حضور در خیابان‌ها، به هر خواسته ‏آنان تن در دهد.‏

در اینجا من نمی خواهم در باره اقدام آقای احمدی نژاد در برابر روحانیون بلندپایه ارزش داوری کنم چرا که ‏در این منازعه خود را ذینفع نمی‌بینم.‏

با این حال، حرکت آقای احمدی نژاد را می‌توان به مثابه شکستن یکی از تابوهای ارزشی جناح محافظه کار ‏دانست، تابویی که هیچ رئیس جمهور اصلاح طلبی قادر به شکستن آن نبود، اما آقای احمدی نژاد آن را ‏شکست.‏

مسلما حرکت آقای احمدی نژاد در روابط دولت او و دستگاه روحانیت مخالف اصلاحات تاثیر خاص خود را ‏خواهد گذاشت، اما بیم آن می‌رود که دود این مساله تماما به چشم اصلاح طلبان برود.‏

متاسفانه طیفی از اصلاح طلبان معیار برخورد با آقای احمدی نژاد را مخالفت با هر اقدام او تعیین کرده‌اند به ‏گونه ای که حتی اگر وی بگوید ماست سفید است، آنها مایلند ماست را سیاه نشان دهند.‏

این مساله در‎ ‎مورد نادیده گرفتن خواست چند روحانی بلندپایه از سوی آقای احمدی نژاد نیز صدق می‌کند. ‏برخی از اصلاح طلبان این روزها ظاهرا به نشانه انتقاد از آقای احمدی نژاد در هیئت مدافعان پرشور ‏روحانیون مذکور در آمده‌اند، آن هم روحانیونی که در دوران اصلاحات نه فقط هیچگونه همدلی با جریان ‏اصلاحی از خود نشان ندادند بلکه در جهت تضعیف آن به هر کوششی دست زدند.‏

ظاهر شدن در مقام مدافع روحانیون بخصوص در جریان انتخابات ریاست جمهوری آینده، می تواند ضربه‌ای ‏کاری به جریان اصلاح طلبان بزند و آقای احمدی نژاد را در موقعیت اپوزیسیون نظام بنشاند.‏

چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه واقعیت داشته باشد و چه نداشته باشد، مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را ‏نظام حاکمیت روحانیت می‌دانند و عموم مشکلات پیش روی جامعه را به روحانیون نسبت می‌دهند، بخصوص ‏روحانیونی که از تریبون‌های رسمی نظام امکان اظهار نظر دارند.‏

از این رو، اگر نامزد احتمالی اصلاح طلبان در انتخابات آینده بخواهد در مقام نقد آقای احمدی نژاد بر ‏بی‌اعتنایی او به درخواست برخی روحانیون بلندپایه تکیه کند، در نزد افکار عمومی در چهره نماینده حکومت ‏و مدافع استمرار حاکمیت روحانیون و در نتیجه حامی وضع موجود ظاهر خواهد شد و رای بسیاری از اقشار ‏و طبقات اجتماعی ناراضی را از دست خواهد داد.‏

این مساله بخصوص برای شخص آقای احمدی نژاد مفید است تا در مقام فردی منتقد دخالت روحانیون در ‏امور بغرنج کشور و بی‌اعتنا به علایق و فرامین آنها معرفی شود و بدین وسیله در لباس اپوزیسیون نظام، ‏رای ناراضیان را جارو کند.‏