کس نزده است از این کمان تیر بر هدف

بیژن صف سری
بیژن صف سری

امروزه علنی شدن اختلاف  نظر در بین اصولگرایان در مورد  عملکرد های دولت به جایی رسیده است که دیگر سعی در   پنهان کردن این اختلاف ها  ندارند ، تا بدانجا که این اختلاف نظر ها را  نه تنها در مطبوعات وابسته به خود که  در صحن علنی  مجلس هم به نمایش  می گذارند .  از جمله  اختلاف نظر هایی که در بین طرفداران دولت  وجود دارد  نوع تعا ملات  بین الملی  دولت وقت  با دول جهان است بعبارتی نوع گفتمان رئیس دولت وقت را نمی پسندند  و آن را مصداق  ضرب المثل معروف عسس بیا مرا بگیر  می دانند و حتی  با همه حمایت هایی که  از دولت متبوع خود دارند ، تحریم های اخیر را یکی  از تبعات این  نوع گفتمان می دانند  و از اینکه  تا کنون  حتی توصیه شورای امنیت ملی کشور در برحذر داشتن رئیس جمهور از اظهارات تحریک آمیز بی اثر بوده  نگرانند طرفه آنکه  دامنه  این نگرانی  تا  سطوح بالای  تصمیم گیران نظام  رسیده است  که به نوعی  می توان  آن را  نشانه  به ستوه امدن از عملکرد  دولت دانست . اما در ا ذهان عموی  که ضمن  دلواپسی از عواقب  سیاست عسس بیا مرا بگیر دولت وقت  ، خاصه  آن دسته از مردمانی که موی  در اسیاب عمر سپید کردند ، این  مناقشات  و دیگر موارد از جمله تن ندادن به مصوبات مجلس و غیره  را،  تداعی  کننده  و مصداق حکایت  جن و رمال می دانند  که نقل است :

 

درزمان های گذشته حن گیری بود که جن ها می گرفت و در شیشه می کرد و در مقابل پول قند و چای خود را از جن زدگان تامین می کرد، این بود تا اینکه جن گیری از رونق افتاد و بازار کساد شد و جن گیر اجبارا برای تامین قند و چای خود یکی از جن های محبوس در شیشه را آزاد کرد و گفت : ای جن ، آزادت می کنم به شرط آنکه قند و چای مرا تامین نمایی. القصه جن آزاد شده هر روز مقداری قند و چای برای جن گیر می آورد تا عاقبت در شهر شایعه شد که دکان میرزا جعفر بقال را دزد غارت کرده است و گزمه ها به دنبال سارق یا سارقین می گردند، اما هیچ خط و ربطی نمی یافتند تا اینکه به جن گیر مضنون شده و او را متهم به آزاد کردن جن می کنند و از او می خواهند جن را دوباره به شیشه بر گرداند ، جن گیر هم فورأ شیشه و آینه را حاضر کرد و جن را گرفت و در حضور گزمه ها خطاب به جن فریاد زد ، پدر سوخته من از تو قند و چای خواستم و تو رفتی دکان میرزا جعفر بقال را زدی ؟ جن ساده دل هم در جواب گفت : مرد حسابی مگر من کارخانه امین الضرب کهریزک و یا باغ چای لاهیجان قوام السلطنه را داشتم که صبح تا شب برای تو قند و چای فراهم کنم ؟ تو باید می دانستی که من از همین دکان ها ما یحتاج تو را تامین می کنم.

 

بی شک  این واهمه ی  که در برخی  از صولگرایان  منتقد دولت  نسبت به نوع گفتمان و یا بسیاری از عملکرد های دیگر  دولت وجود دارد،  یک واهمه  عمومی است  ، چرا که تعمق در ماهیت صحیح یک حکومت ، آنچنانکه عرف و شرع حکم می کند ، به این نتیجه منتج می گردد که زمامداران یک امت بی کمان باید نسبت به دو اصل مهم اداره امور مردم کوشا و ایضا هوشیار باشند ، و آن دو اصل مهم ، اول جلب اعتماد مردم نسبت به دولتمردان خود ، دوم حفظ و حراست از شان و منزلت و اقتدار ملی آن جامعه است که  این دو اصل در شرایط کنونی  این کهنه دیار برغم  همه ادعا ها وجود ندارد  .

هرگز کمانمان نبود که پس ازپشت سر گذاشتن   تالمات روح سرکوب شده خود در سال ۵۷ که  با به خیابان آمد نمان آن را  فریاد زدیم   ،   روزی برسد که  قادر بر تعیین سرنوشت خویش نباشیم . و باور کنیم این  سخن از  ” ژان بو دریا  ” فیلسوف فرانسوی تبار را که گفته است  : “امروزه ملت ها به طور بالقوه گروگان های قدرت ها هستند “.

 

بی کمان پاسخ بسیاری از چرا ها  نسبت به نوع  عملکرد دولت ها یی که جانمایه رابطه آنهاد با مردم ، بر پایه  ” النصّر بالّرعب  ” بنا  نهاد ه شده است و یا  برای  گذشتن از  مرز ماهیت  صیحیح  یک حکومت  وجود دارد ، قدرت است  که مجوزی است برای همه  نباید ها و نادیده گرفتن همه  میثاق های نوشته شده ای به نام قانون  ، که حداقل در این مرز و بوم  از بدو تولدش همواره  توسط قدرتمندان به هیچ گرفته شده است تا بدانجا که  ۵۰ سال پیش از این هم ،  یکی از رهبران  مافیای سیسیل که در قانون شکنی شهره  عالم هستند ،  در پاسخ به خبرنگار  یک نشریه ایتا لیایی که  از او پرسیده بود : حوزه فعالیت  مافیا در کدام  کشورها  است  ؟ می گوید:  ما در همه دنیا و در تمام  کشور هایی که قانون در آن حاکم باشد   فعالیت داریم  غیر از دو کشور ایران و برزیل  زیرا در این دو کشور اساسا قانونی وجود ندارد تا با  شکستن آن  فعالیت غیر قانونی داشته باشیم .

به ولای نجابت مان که در مظان اتهامش اسیریم آنچه   تاریخ این سر زمین اهورایی  بعد ها بر آن گواهی خواهد  داد رفتارهای ناسنجیده و فاجعه بار قدرتمدارانی است  که  امروزجنبشی را باعث آمدند که نه تنها از این شقشقه نسل امروز، تلنگری بر  رفتارخود احساس نمی کنندد بلکه هر یک در رقابتی تنگا تنگ سعی در جریحه دار کردن  هر چه بیشتر گلایمندان  را دارند غافل که  کسی نزده است از این کمان تیر مراد در هدف .