آنخلس اسپیونسا
تمامی مخاطبان ایرانی، چه سیاسی چه بازرگانی، چه دولتی چه اپوزیسیون، می گویند: “به اطراف خود نگاه کنید. ما پرثبات ترین کشور در منطقه هستیم.” پیام واضح است: ایران شریکی است که در منطقه می توان به آن اعتماد کرد؛ منطقه ای که به دلیل مداخلات عربستان سعودی درگیر جنگ های فرقه ای و قبیله ای شده. مداخله این کشور در یمن مهر تأییدی بر این ادعاهاست.
یکی از سفرای بازنشسته و طرفدار دولت حسن روحانی می گوید: “یمن به مانند پوست موزی است که عربستان در واکنش به مذاکرات اتمی و نقشاش در منطقه در صورت لغو تحریمها پیش پای ما گذاشته.” ایده آنکه رقیب عربی به لحاظ نفوذ منطقه ای، نسبت به گسترش طلبی ایران واکنش نشان می دهد کاملاً نامعقولانه است؛ به ویژه از نگاه محافظه کارانی که دولت و مجلس را مورد مؤاخذه قرار می دهند.
علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، می گوید: “ایران هرگز تهدیدی برای منطقه نبوده. استراتژی تدافعی ایران دستیابی به سلاح اتمی نیست.” او در سالن کمیسیون زیر نقشه منطقه و جهان میافزاید: “به گفته آمریکا، ایران پس از توافق اتمی دیگر توان تولید سلاح اتمی را نخواهد داشت و خطر آن کمتر خواهد بود. پس دیگر این همه ترس بخاطر چیست؟”
یمن پس از فلسطین، لبنان، افغانستان، عراق، سوریه، و بحرین آخرین صحنه چالش طلبی میان دو قدرت منطقه است. از دید برخی ناظران، تیره شدن روابط با عربستان سعودی یکی از بزرگ ترین ناکامی های روحانی در سیاست خارجی وی محسوب می شود. او دو سال پیش در زمان آغاز دوره ریاست جمهوریاش این وعده را داد که “اطمینان میان ایران و دیگر کشورهای جهان را افزایش دهد”.
یکی از سفرای غربی می گوید: “او میخواست قبل از توافق اتمی به کشورهای عربی نزدیک شود تا از تحریمها جلوگیری کند، ولی چون به این هدف نرسید، این استراتژی را اتخاذ کرد که کشورش را به عنوان پرثبات ترین کشور منطقه معرفی کند.”
هنوز توافق مقدماتی نوامبر ۲۰۱۳ اعلام نشده بود که محمد جواد ظریف، وزیر خارجه او، سفرهای خود را به پادشاهیهای حوزه خلیج فارس آغاز کرد و علی رغم آنکه عربستان سعودی چندان روی خوش نشان نداد، او دیداری را با همتای سعودی خود، سعود الفیصل، در نیویورک انجام داد. به هرحال، در میان تمامی طیف های سیاسی ایرانی این اتفاقنظر وجود دارد که با این پادشاهی بیابان نشین به مخالفت برخیزند.
حسین رویوران، استاد روابط بین المللی دانشگاه تهران و تحلیلگر سیاسی، دراین رابطه می گوید: “این کشور همچنان به حمایت از تروریسم در سوریه و عراق ادامه می دهد و جنگی را نیز در یمن آغاز کرده؛ این یکی از موانع بزرگ در ایجاد روابط است. سیاست شفاف ایران همچنان ادامه دارد، ولی نیاز به شرایطی مساعد دارد.”
تمامی منابعی که مورد مشاوره قرار گرفته اند، بر ماهیت بومی جنبش حوثی در یمن و همچنین نزدیکی ایدئولوژیکی آن با جمهوری اسلامی اذعان دارند. بروجردی در ادامه می گوید: “ایران از زمان انقلاب اسلامی همواره از مستضعفان حمایت کرده و اظهارات تند مقامات عالی رتبه ایرانی نیز از همین جا ناشی می شود.” با این حال، حکومت تهران اتهامات سعودی دایر بر آموزش نظامی و تأمین تسلیحات برای این شورشیان را تکذیب می کند.
رویوران امکان ارسال تسلیحات را در صورتی که “آنها بخواهند” رد نمی کند. او می گوید: “آنها نیازی به آن ندارند، زیرا بخش بزرگی از ارتش از آنها حمایت می کند.” با این حال یادآوری می کند که به مانند مورد حماس و حزب الله در برابر اسراییل، تفاوت اصلی به موشک های ایرانی مربوط می شود. او می افزاید: “ما چنین چیزی از طرف حوثی ها ندیده ایم و این موضوع این گونه تفسیر می شود که چنین تسلیحاتی هنوز تحویل داده نشده.”
این تحلیلی است که با عقیده بسیاری از ناظران همسوست. یکی از سفرای غربی می گوید: “آنها [ایرانیان]، برخلاف آنچه گفته می شود، چندان نفوذی [در یمن] ندارند.” شخص ظریف در یک محیط خصوصی اذعان داشته که کنترلی بر حوثی ها ندارند؛ به عنوان مثال، به آنها گفته شد که به سوی عدن پیشروی نکنند، ولی این گونه نشد.
منبع: ال پائیس، ۶ ژوئن ۲۰۱۵