در حالی که 280 فعال زن و سازمان مدافع حقوق زنان ، 8 مارس امسال را به روز همبستگی با جنبش زنان ایران اعلام کردند و با وجود این که اعلام این همبستگی جهانی توسط شش نوبلیست، در بیانیه ای منتشر شده است، قعالان جنبش زنان دیروز، 8 مارس 2008(1386) را در خانه ماندند و در هیچ فضای عمومی و در هیچ مراسم جمعی حضور نیافتند!
اگر چه تعطیلی رسمی روز 18 اسفند (8مارس) و اعلام عزاداری برای اما هشتم شیعیان در این روز، بهانه ای برای برگزار نشدن مراسم عمومی در 8 مارس بود، اما واقعیت ملموس تر این است که فشار بی اندازه به فعالان زن و هزینه هایی که برای فعالیتهای قانونی شان پرداخت کرده اند، باعث شد که آنها در خانه ماندن را به رفتن به فضایی که دیگران را دچار هزینه و هراس می کند، ترجیح دهند. چرا که امکان این حضور به طور طبیعی و غیر خشونت آمیز وجود نداشته است. و در واقع این ترجیحی است که به آنها تحمیل شده است.
نویسنده این مقاله، دستکم در این چند سالی که در مراسم مختلف 8 مارس شرکت کرده است، رنگی از شادی در آن ندیده است و بیش از هر چیز این روز برای جنبش زنان ایران عجین شده با بازخوانی پرونده های یک ساله شان و تکرار و تداوم اعتراض هایی که به حقوق نابرابر می کنند. این روز برای ما بیش از جشن و سرور، در بهترین شرایط، تریبون آزادی به همراه آورده است تا از انجا سخنان زنانه ای را بشنویم که معمولا در روزهای دیگر کمتر فرصت راهیابی به فضاهای عمومی را به دست می آورند. و در بدترین شرایط هم یا کتک خورده ایم و تارانده شده و توهین شنیده ایم و یا مثل امسال محروم شده ایم از این که حتا دور هم باشیم و تریبونی و سخنرانی که نه، گپی بزنیم از آنچه گفتنی داریم!
آیه یاس نخوانم! در خانه ماندن ما اما امسال دو حسن بزرگ داشته است. اول این که در این روز خاص، در خانه نماندیم که تقدیس سکوت کنیم یا به آن تن دهیم. آنچه رخ داد این بود که زنان، آگاهانه 8 مارس را به روزهای همسایه اش حواله داده اند.
واقعیت این است که اگرچه در این روز خاص ، مراسمی در فضای عمومی و حتا محفلی برگزار نشد، اما محفل های زنانه، روزهای قبل از 8 مارس و بعد از 8 مارس را برای برگزاری مراسم 8 مارس، قرق کردند. درواقع گروه های و انجمن های مختلف زنان، از مراسمی عمومی مثل مراسم اهدای تندیس صدیقه دولت آبادی و بزرگداشت سیمین بهبهانی در 13 اسفند (3 مارس) گرفته تا مراسم دفتر تحکیم وحدت دو روز قبل از 8 مارس ، از جشن های کوچک و خانگی بعد از این روز گرفته تا میزگردی که در آن چندین فعال زن حضور داشتند و به بررسی مسائل و چالش های پیش روی جنبش زنان پرداختند، از مراسم نیمه عمومی انجمن تلاشگران سلامت گرفته تا نشست تحلیلی موفقیت زنان از 8 مارس سال گذشته تا 8 مارس امسال در جبهه مشارکت و … همگی نشان داد که 8 مارس امسال در ایران، علی رغم نداشتن فضای عمومی در این یک روز، حیاتش را در روزهای پیش و پسش ادامه داده است.
حسن دوم این در خانه ماندن یک روزه اجباری، فعال شدن بخش غیر میدانی جنبش زنان و نوشتن و مستند سازی وقایع یک سال گذشته، توسط فعالان زن است. درواقع امسال، 8 مارس امسال برای فعالان جنبش زنان ، مراسمی واقعی در دنیای مجازی بوده است.
سایت دفتر تحکیم وحدت (ادوارنیوز) به مناسبت 8 مارس امسال، ویژه نامه ای مطول منتشر کرد که در آن بسیاری از فعالان مدنی و اندیشمندان ، دانشجویان، فعالان زن و روزنامه نگاران به بیان نظراتشان درباره این روز و البته به این بهانه تحلیل وضعیت موجود و جنبش زنان ایران پرداختند.
در میان نویسندگان این ویژه نامه، نام هایی چون بابک احمدی، مرتضی مردیها، مسعود بهنود، محمد جواد غلامرضا کاشی، منیژه حکمت، نوشابه امیری، مهرداد درویش پور، ابراهیم یزدی، محمد ملکی، فریبرز رییس دانا، فریبا داووی مهاجر، نسرین ستوده، ناهید کشاورز، کورش زعیم، سیامک طاهری، محمد جم، ابراهیم امینی، نرگس محمدی، فریده ماشینی، سهیلا وحدتی، احمد زیدآبادی، عبدالله مومنی، علی جمالی، رشید اسماعیلی، علی ملیحی، بهاره هدایت، فخرالدین حیدریان، آمنه شیرآفکن، حسن اسدی زیدآبادی، بهاره هدایت، سعید قاسمی نژاد، امیر حسین علوی، روزبه کریم، لیونا عیس قلیان، عسل اخوان، ویدا خسروی، یوحنا نجدی، رضا جعفریان دیده می شوند. شاید در کمتر مراسم میدانی، امکان شنیدن و خواندن این همه تحلیل و نظر درباره روز جهانی زن باشیم.
همچنین سایت مدرسه فمینیستی به مرور مراسم هشت مارس در دو استان اذربایجان شرقی (تبریز) و کردستان پرداخت و نیز در مقاله ای جداگانه، با عنوان بازنگری، به تحلیل شرایط موجود و ارتباط جنبش زنان با شرایط اجتماعی و سیاسی نشست. این سایت همچنین برگزار کننده میزگردی با موضوع سوالهای پیش روی جنبش زنان بود.
پروین اردلان که از دریافت جایزه اولف پالمه در سوئد و مراسمی به همین مناسبت در استکهلم بازداشته شد، پیام و تحلیلش را به این مراسم به صورت مکتوب منتشر کرد و به این ترتیب میزبان مجازی بسیاری از هموطنانش شد که امکان حضور در آن مراسم نداشتند.
خبرنامه امیرکبیر نیز در گزارش تحقیقی مبسوطی آنچه در یک سال گذشته به فعالان زن و مسائل زنان در جامعه ایرانی نیز جنبش دانشجویی گذشته ، از اخبار سیاه اعدام و قتل و سنگسار گرفته تا برخورد فیزیکی و امنیتی با فعالان زن را منتشر کرده است.
سایت میدان نیز در ویژه نامه 8 مارسی خود، در حوزه سازمانهای مدنی غیر دولتی، بازنگری وقایع و اخبار حوادث مربوط به زنان، فعالیت های فرهنگی، طرح امنیت اجتماعی عکسهای سال گذشته و … به مرور و تحلیل وقایع نشست. زمانه از رسانه های زن، نوشت و سایتهای دیگری چون روز ، گویا، ایران امروز و … انتشار اخبار و مطالبی در این حوزه را از چند روز قبل از 8 مارس آغاز کردند.
نوشتن از نوشته های مکتوب درباره 8 مارس در این مجال نمی گنجدو یک مقاله تحقیقی می طلبد. قصد من فقط این بود که بگویم در خانه ماندن امروز، نه فقط عرصه عمومی را از ما نگرفت، بلکه فرصتی داد تا هم این روز را در هفته ای به این نام مستحیل کنیم و هم مستند نگاری 8 مارس در ایران و قایع پرخبر سال گذشته را ممکن کرد.
چرا نه؟
تلاش فعالان زن در پاسداشت روز 8 مارس، برای تکریم زن بودن نیست. بلکه برای تکریم تلاش و مبارزه برای دسترسی به حقوق انسانی است. این وجه ممیز “روزهای زن نام” ی است که در آن، تنها به پاس یا به یاد تولد یا مرگ زنانی تاریخ ساز، به تکریم زنان پرداخته می شود .
اما آنچه همواره در نقد و ایراد منتقدان یا مخالفان بزرگداشت این روز شنیده و خوانده می شود، ناظر به این است که این روز از آن ما نیست. اقتباس از غرب است و … این نقد که از جنبه بومی نبودن وجه تسمیه این روز، قابل تامل است، اما از نظر دور داشته است که تنها ویژگی برجسته و قابل پذیرش 8 مارس برای فعالان زن- نه فقط در ایران، که در همه کشورهای دیگر نیز، خودجوشی حرکتی جمعی و زنانه است برای دستیابی به حقوقی تضییع شده شان. از سویی ، این روز روز همبستگی جهانی زنان است. و مثل هر روز جهانی دیگری ، برای تقویت روح همبستگی در مردمی است که فارغ از رنگ و نژاد و بوم، برای بهتر زیستن، تلاش می کننند.
موضوعات و حقوقی در زمینه زنان، حقوق بشر، صلح، کودکان، محیط زیست و … موضوعاتی هستند که امروز دامنه گسترده تری را نسبت به مرزهای جغرافیایی در برگرفته اند و نامیده شدن روزهایی به این نامها یادآور دو ویژگی تلاش و همبستگی، برای نیل به این حقوق انسانی نوع بشر است. و چگونه می شود آنها را ارزشهای انسانی که دائم شعار آنها از رسمی ترین تریبون های داخلی شنیده می شود، دور دانست؟
درواقع برگزاری مراسمی در این روز، تنها پاسداشت زنان کارگری که در آن سوی گیتی در چنین روزی به حقوق برابر در کار و موقعیت اقتصادی رسیدند، یا حق رای یافتند یا منزلت اجتماعی شان را ترقی دادند، نیست. بلکه همه اینها بهانه ای است که زنان در این روز به مرور و بازخوانی تلاش خود و خواهرانشان در سالی که گذشت ، و سالهایی که گذشت، بنشینند و به شرایط نابرابر موجود “نه” بکویند. در واقع تفاوت ما با زنان غربی در مراسم 8 مارس همین است. این روز برای انها روز بزرگداشت و جشن و سرور است و برای ما روز “نه” گفتن. در واقع مخالفتی هم که با این روز و مراسمی که زنان به این مناسبت برگزار می کنند، می شود از همین روست. زیرا اصولا توان و تمایلی برای شنیدن اعتراض یا حتا نقد وجود ندارد.
اما صدایی که وجود دارد اما شنیده نمی شود چه نتیجه ای در بر خواهد داشت جز اینکه بلندتر خوانده شود؟ و این، اتفاقی است که امسال بیش از هر سالی در 8 مارسی که گذشت، رخ داد. اگر سالهای پیش برگزاری این روز محدود به مراسم فعالان زن بود، امسال برخی از گروه های سیاسی نیز خود را مکلف به پرداختن به این روز کردند. 8 مارس ، هر سال بیش از سال پیش در دانشگاه ها شناخته می شود. و این مقاومت اگر ادامه یابد ، همین نقل چهره به چهره چه در دنیای واقعی و چه در دنیای رسانه ای، این روز را به مردمی که شاید روز زن را جز در تکریم یک روزه و هدیه دادنی به این بهانه، نمی شناسند، به گونه ای دیگر باز شناسد.
زنان ایران در 8 مارسی که گذشت، “فضایی از آن خود” نداشتند. فضایی واقعی که در آن بتوانند حتا در حد سرود خوانی و سخنرانی از مسائل خود بگویند. اما فضایی از آن خود ساختند که در ان به “نه” ، هم نه گفتند.