عباس امیرانتظام: بازی خطرناک آغاز شده

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» در مصاحبه اختصاصی با "روز" عنوان شد

عباس امیرانتظام از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایران که در مرخصی استعلاجی خارج از زندان به سر می برد، پاسخگوی پرسش های “روز” درباره شرایط کشور، تحریم های بین المللی و احتمال وقوع جنگ شده است. 

گفت و گو با وی در شرایطی انجام شد که امیرانتظام ۱۵ سال پیش و هنگامی که در مرخصی استعلاجی دیگری به سر می‌برد، گفت‌و‌گویی با رادیو آمریکا درباره ترور اسدالله لاجوردی، دادستان اسبق تهران و رئیس وقت زندان اوین انجام داد و آن مصاحبه باعث بازگرداندن وی به زندان از روی تخت بیمارستان شد.

سابقه زندان امیرانتظام اما به پیش از سال ۱۳۷۷ باز می‌گردد. او که سخنگوی دولت مهدی بازرگان، معاون وی و سفیر وقت ایران در کشورهای اسکاندیناوی بود، آنگونه که خود می‌گوید توسط کمال خرازی و برای مشاوره به تهران فراخوانده اما روز ۲۸ آذر ۱۳۵۸ در ساختمان وزارت امور خارجه بازداشت شد.

وی ۵۵۵ روز در سلول انفرادی تحت بازجویی بود تا در نهایت به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینیان و لیبیایی ها با ایران، فراری دادن سران حکومت پهلوی و ارائه اطلاعات سری کشور به آمریکائی ها، در دادگاهی بدون وکیل و هیات منصفه به اعدام محکوم اما با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.

مقامات جمهوری اسلامی و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده بودند و چهره های اصلی آنها در سال های بعد، به عنوان شخصیت های شاخص جناح اصلاح طلب در ایران شناخته شدند در آن هنگام اصرار داشتند که با توجه به اسناد پیدا شده در سفارت آمریکا، اتهام اصلی امیرانتظام، جاسوسی برای آمریکا و سازمان سیا است.

اما مهدی بازرگان، نخست وزیر و امیرانتظام تاکید داشتند که او تنها به عنوان مذاکره کننده رسمی منتخب دولت با آمریکایی ها و برخی دیگر از دولت ها فعالیت می کرده و اسناد جاسوسی ادعایی هم مکاتبات اداری و کاری عادی بوده اند.

عباس امیرانتظام بیش از ۲۰ سال از سه دهه گذشته را به همان اتهامات در زندان سپری کرده است؛ حکم زندان او همچنان پابرجاست اما وی در سال های اخیر برای معالجه بیماری خود اکثرا در مرخصی استعلاجی به سر می برد.

سخنگوی دولت موقت و قدیمی ترین زندانی سیاسی ایران در این گفت و گو تأکید می کند که به علت بیماری سختی که با آن درگیر است و توان جسمیش را تا حدود زیادی تحلیل برده، ممکن است پاسخ هایش از نظر کیفی چندان مطلوب نباشد.

عباس امیرانتظام هم اکنون عضو هیات رهبری جبهه ملی ایران است.

 

فکر می‌کنید بزرگترین چالش‌ها و در عین حال فرصت‌هایی که پیش‌روی کشورمان قرار دارند چه هستند؟

ایجاد حس علاقه و مسئولیت و تقویت آن در دل هر ایرانی نسبت به منافع کشور و قرار دادن آن در اولویت کامل، به طوری که هیچ هدفی بالاتر از حفظ و حراست از آنچه متعلق به این آب و خاک و فرهنگ این مردم است قرار نگیرد. البته باور این اولویت و تائید ضرورت آن پیش‌شرط ترسیم هرگونه شکل‌دهی به آن است.

 

 

راه حل مسائل و مشکلات کنونی را در چه می‌دانید؟ چشم‌انداز ایران را چگونه ترسیم می‌کنید؟

کاملاً طبیعی است که با توجه به شرایط حاکم بر کشور چشم‌انداز فعلی تا حد بسیار زیادی مبهم و ناامیدکننده به نظر آید. لیکن چنانچه حس  مسئولیت و وطن‌دوستی در ذهن و دل هر تصمیم‌گیرنده‌ای ملموس و تقویت گردد، هر تصمیمی که گرفته شود نمی‌تواند جز در حول حفظ منافع ملی و میهنی شکل گیرد. بنابراین با انجام تحلیلی صحیح و واقع‌بینانه از جایگاه کشور ما در دهکده جهانی و با توجه به امکانات و منابع بالفعل و بالقوه‌ای که دارد و با اتخاذ سیاستی مبنی بر همزیستی صلح‌آمیز و تعامل با سایر کشورها براساس پذیرش واقعیت‌های جهان آنگونه که هست، شاید بتوان در بلند مدت جبران گذشته‌ها را نمود. البته اگر عزم ملی و تصمیم راسخ در جهت ساختن فرداهای بهتر با بردباری و طاقت لازم به اندازه کافی توأم گردد.

 

خطر حمله نظامی به علت ادامه برنامه اتمی یکی از تهدیدهای اصلی برخی دولت‌ها علیه ایران است. نظر شما در این خصوص چیست؟

حمله نظامی می‌تواند به عنوان یک گزینه در مناقشات سیاسی و در جهت حل نهایی اختلاف بین طرفین دعوا، چه برابر باشند و چه نابرابر، همواره در نظر گرفته شود. اما در رویارویی با ایران به نظر اینجانب بعید به نظر می‌رسد که طرف‌های مقابل، این گزینه را برای حل نهایی مسئله به صلاح خود بدانند زیرا سنگینی بار مسئولیتی که عواقب این عمل در بر خواهد داشت برای بسیاری که سودای این ماجراجویایی‌های سیاسی را در سر دارند از پیش تا حدی قابل تخمین و پیش‌بینی است.

 کشور ایران تجربه تلخ جنگ تحمیلی هشت ساله را با عراق و حامیانش از سر گذرانده است. لذا آنچه باید به عنوان اثرات پلید جنگ بر یک سرزمین توسط ساکنانش و سایرین تجربه شود، انجام گردیده است.

اگر آنانی که این گزینه را در ذهن سبک و سنگین می‌نمایند بتوانند قبل از تصمیم‌گیری نهایی فاکتورهای لازم را در نظر بگیرند و مثلاً قادر به تمیز دادن تفاوت‌های کشور ما با کشورهایی چون افغانستان، عراق و… بوده و پیش و پس از آنکه کارنامه عملکرد خود را در سرزمین‌های مختلف مرور کرده و از خود بپرسند به واقع به دنبال تحقق کدامین منفعت ملی هستند، شاید در اتخاذ تصمیم نهایی دوباره بیاندیشند. اگر درایتی وجود داشته باشد کسانی که سودای جنگ در سر می‌پرورانند با تحلیل نتایج حاصله از هر رویارویی و بررسی بازتاب‌های داخلی و خارجی هر یک از آنان و نهایتاً قضاوت‌های به ثبت رسیده تاریخی، باید مسئولیت پاسخگویی به ملت خود و به جهان را پذیرا باشند.

 

تحریم‌های بین‌المللی شرایط دشواری را همزمان پیش‌روی حکومت جمهوری اسلامی و جامعه ایران قرار داده‌اند. این تحریم‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بزرگ‌نمایی غیرواقعی و غیرمنصفانه موضوع “ایران هسته‌ای” در دیدگاه جهانی می‌تواند توجیه قابل قبولی برای کشورهایی باشد که در تقابل با ایران و در راستای دستیابی به اهداف و منافع خود، مترصد فرصتی بوده‌اند تا به کارگیری تحریم‌ها را بهترین وسیله برای نیل به هدف خود قرار دهند. اما علت و معلول را هر چه بوده و هست به کناری بگذاریم زیرا واقعیت تلخ این است که این تحریم‌ها، آهسته ولی پیوسته به طور جدی و تدریجی اعمال گردیده و شرایط نابهنجار و غیر عادلانه‌ای را برای کشور و ملت ایران به وجود آورده‌اند.

به نظر اینجانب این تحریم‌ها شاید ابتدا خیلی جدی گرفته نمی‌شد ولی با کمی هوشمندی می‌توانست حدس زد که بازی خطرناک آغاز گردیده است. در طول زمان ادامه و تکرار عمل‌ها و عکس‌العمل‌ها چهره واقعی و تلخ حکم غیرضروری و غیرمنصفانه حکام را در ایران واضح و واضح‌تر کرده و اثرات سوء آن در روند جاری جامعه نمایان‌تر گردیده است.

وضعیت فعلی اجتماعی که نشأت گرفته از شرایط ناگوار اقتصادی و موقعیت سیاسی کشور می‌باشد روزبه‌روز فاجعه‌آمیز نیز می‌گردد. آنچه از مشاهده نحوه گذران زندگی‌بخش عظیمی از آحاد ملت به دست می‌آید نشانگر آینده‌ای تیره و تار است؛ حتی اگر در کوتاه یا میان مدت باشد. آنچه بر ملت ایران تحمیل گردیده شوخی نیست، بلکه بسیار اسف‌بار و هشداردهنده است زیرا نه تنها بر میزان تلخی و ناگواری آن به طور روزانه اضافه می‌شود و طاقت این ملت بردبار را به چالش می‌کشد، بلکه اثرات سوء آن تا سال‌های طولانی بر ذهنیت فردی و زندگی اجتماعی افراد جامعه سایه‌ای سنگین و ناگوار خواهد افکند.

نتیجه اینکه این تحریم‌های ناروا و آثار بعدی آنها را باید کاملاً جدی تلقی نمود.هیچ قلبی که برای فردای ایران و ایرانی بتپد نمی‌تواند نگران و مشوش پیامدهای آن نباشد. امید است با درایت و هوشمندی و در نظر گرفتن منافع ملی از یک سو و دست‌آوردهای طرف‌های مقابل از اعمال این تحریم‌ها از سوی دیگر به تدریج بتوان کشور و جامعه را از بحران فعلی خارج نموده و با اتخاذ تدابیر لازم سنگینی بار عواقب سوء را در آینده، با جلوگیری از شیوع هر چه بیشتر آنها در زمان حال، کاهش داد…