برخورد با نهادهای مدنی، کودتاست

نویسنده

سید امیر موسوی

دکتر عباس حاتمی، نویسنده، محقق و فعال سیاسی با روز در زمینه دستگیری های 18 تیر امسال به گفتگو نشسته است. به اعتقاد او “حاکمیت خود را دیگر پاسخگو نمی داند.” متن مصاحبه در پی می آید.

به نظر شما علت دستگیریهای اخیر چه بوده است؟

متاسفانه ظرفیت ها پائین و تحمل ها کم شده است. حاکمیت خود را غیر قابل دسترسی می داند و در هیچ زمینه ای پاسخگو نیست. طبیعی است که فضای نقادی هم محدود و مسدود شود. به روشنی مشخص است که تحصن دانشجویان آرام و مسالمت آمیز بوده و حاکمیت با برخورد با آن هزینه ای بر هزینه های قبلی افزوده است. من برعکس آقای صفار هرندی معتقدم که این رفتارها کودتایی علیه آزادی بیان است.

از کودتا حرف زدید. واقعاً شما صدای پای کودتا را می شنوید؟

اینگونه برخوردها با نهادهای مدنی و مطبوعات چیزی جز کودتا نیست و بنظرم در سال اتحاد ملی رویت چنین مواردی با شبهات زیادی همراه است. من فکر می کنم هجمه ای که بر نهادهای مدنی و مطبوعات و فعالان سیاسی - اجتماعی می شود، نوعی کودتاست؛ هر چند مؤفق نخواهد بود چون حاکمیت تمایلی به تجربه تلخی های دیگر ندارد.

فکر می کنید چرا این برخوردها همچنان ادامه پیدا می کند؟

تا زمانی که میزان نقدپذیری و تحمل مسئولین بالا نرود و انتقادها و اعتراضات را به رسمیت بشناسند، مطمئناً چنین وضعی حاکم است.

آیا امنیتی شدن فضا به سیاست داخلی و خارجی لطمه وارد نمی کند؟

امنیتی شدن فضا از چند جهت به ضرر کشور است. اول اینکه تنش های سیاسی و اجتماعی ایجاد می شود و این تنش ها باعث فرار نخبگان و سرمایه از کشور می شود. کم ترین ضرر این مسئله این است که بر معضل بیکاری و فقر افزوده می شود. دومین تأثیرگذاری در وجهه ملی خود را نشان می دهد. طبیعتاً چنین امری سبب عدم جذب سرمایه های خارجی می شود که این موضوع هم سبب کاهش سرمایه گذاری است. بطور کلی کشورهایی که پیش از این وضعیتی مشابه ما داشته اند و امروز به توسعه رسیده اند ـ مانند ترکیه ـ اولاً سطح امنیت را بالا برده اند، دوماً روابط خارجی خود را بر مبنای منافع ملی خود تنظیم کرده اند. سوم اینکه آنها قانون را بدرستی اجرا کرده اند. اما در حاکمیت کشور ما این سه اصل مهم فراموش شده است.

با توجه به اینکه دستگیرشدگان 18 تیرمنتخب حدود 50 تشکل دانشجویی سراسر کشورند، آیا ممکن است دامنه اعتراضات که فعلاً در منازل و از طریق بیانیه یا مصاحبه است، فراگیر شود؟

فکر کنم مسئولین ارشد نظام از وخامت موضوع به خوبی مطلعند و می دانند که چقدر این اتفاقات بر روابط داخلی و خارجی مؤثر است. بنابراین قبل از اینکه وضعیت از این بدتر شود، لابدتصمیمات لازم را خواهند گرفت. اما بعضی از شخصیت های مطرح این تفکر مانند آقای خاتمی، آقای کروبی و ریاست مجمع تشخیص نظام باید برای پائین آوردن هزینه ها با مقامات امنیتی و قضایی وارد گفتگو شوند و چانه زنی کنند.

به نظر شما چرا کمتر پیش می اید که ارگانی مسئولیت بازداشت ها را بر عهده گیرد؟ مگر نه اینکه موضوع اخلال در نظم امنیت ملی و… است؟

متاسفانه روشن نبودن هویت عاملان برخورد، ریشه در قوانین ما دارد. تا دلتان بخواهد نهادهای موازی امنیتی- نظارتی داریم [اگرچه وضعیت کشور هر روز بدتر می شود و امروزه 25 درصد اقتصاد کشور را قاچاق در برگرفته است] و این موازی سازی سبب شده که کسی مسئولیت کاری را بعهده نگیرد. دقت کنید که قوانین کشور به گروه های سایه اجازه هر کاری داده است. بطور مثال آقای شاهرودی دستور توقف سنگسار در شهرستان تاکستان قزوین را داده بود اما گروه های سایه بدون توجه به چنین دستوری، به کار خود ادامه دادند. توجه داشته باشید که سنگسار یک فرد چه تأثیرات منفی بر روابط ایران و سایر کشورها می گذارد و تا چه حد برایمان زیانبار است.

سیاست های دولت تا چه اندازه در ناامن شدن فضای فعالیت نهادهای مدنی مؤثر است؟

سیاست های انسدادی ای که وزارت علوم و فرهنگ و ارشاد در قبال نهادهای مدنی، مطبوعات و آزادی های سیاسی اجتماعی در پیش گرفته اند مهمترین عامل بروز اینگونه برخوردهاست. اگر فرصت مسالمت آمیز برای بیان دیدگاه و اعتراض به بعضی عملکردها وجود نداشته باشد، امیدی به نقادی و ارائه ایده های جدید نیست. وقتی برای بعضی از نهادهای مدنی مجوز صادر نمی شود و حتی دفاتر انجمن های اسلامی شناسنامه دار را پلمپ می کنند، چه جایی برای اعتراض دانشجو باقی می ماند. وقتی تلویزیون و رادیو در انحصار دولت است و روزنامه ها و سایت های منتقد بسته می شوند، طبیعی است که دانشجوتنها می تواند به تحصن روی آورد. و بعد نام «افراطی» برآن می گذارند. برگزیدن چنین عنوانی برای این دسته از دانشجویان جای تأمل و تعمق دارد. لذا متاسفانه انتخاب چنین سیاست هایی علاوه براکنون، برآینده کشور هم تأثیرات سوء می گذارد. من برای آیندگان نگرانم چون دولت آقای احمدی نژاد با سیاست های خطرناک و انجام کارهای کارشناسی نشده، حیات شان را با تردید و خطر مواجه کرده است.

آقای احمدی نژاد در صحبت های اخیرش از اصل 44 و پیگیری اجرای آن حرف زد. با توجه به اصل 44 صدا و سیما، رسانه های نوشتاری و… هم باید خصوصی شوند. بنظر شما حاکمیت به این مسئله تن می دهد؟

تلویزیون، رادیو، رسانه های مکتوب و هرچه که بتوان بوسیله آن اقدام به انتقال اطلاعات کرد، در دسته صنعت قرار می گیرند و باید خصوصی شوند. لزومی ندارد که دولت همه ابزارها را در اختیار داشته باشد و به 1 درصد رسانه های منتقد هم اجازه فعالیت ندهد. بنابراین اگر حاکمیت اصل 44 را تنها در بخشهای کم اهمیت و غیرضروری اجرا کند، از اجرای قانون اساسی تخلف کرده است.

بازداشت های اخیر در سالروز 18 تیر 1378 انجام شد. بنظر شما برخوردهای خشن آن سال چه دستاوردی برای حاکمیت داشت؟

متاسفانه آن برخوردهای قهری مانند سایر موارد نقص حقوق بشری، تأثیرات سوئی برعرصه داخلی و خارجی کشور گذاشت. درواقع یورش به کوی دانشگاه وجهه ملی ما را در بیرون از مرزها خراب کرد و بدرستی می توان گفت که آن واقعه محصول نامدیریت ها و وجود نهادهای موازی است. در آن زمان اگرچه فضای سیاسی بظاهر بازتر بود اما نه پیشگیری پیش از درمانی وجود داشت و نه قدرت اجرایی مناسب. در آن زمان روزنامه سلام بدون هیچگونه اخطار یا حکمی توقیف شد، درست مثل بازداشت های اخیر. پیشگیری اش این بود که اخطاری داده شود یا حکمی صادر گردد. وقتی بدرستی به آن موضوع توجه نشد همه دیدند که اتفاقات بد و فاجعه آمیز یکی پس از دیگری رخ داد. اگر چه عده ای دستگیر و زندانی شدند اما 18 تیر در اذهان مردم باقی ماند. چنانچه 8 سال پس از آن برخوردهای قهرآمیز می بینیم که با توجه به تعطیلی زودتر دانشگاهها، دوباره یادآوری شد و تبعاتش در حال گسترش است. بنابراین چنین اقداماتی از ناحیه دولت هیچوقت فراموش نمی شود و تاثیرات سوء اش را خواهد گذاشت.

از انتقاد صحبت کردید. اما یکی از شخصیت های مملکتی گفته که دو نوع انتقاد داریم؛ دلسوزانه و مغرضانه. بنظر شما می توان انتقاد را اینگونه دسته بندی کرد؟

انتقاد همواره بر سه اصل استوار است. ذکر نکات مثبت، ذکر نکات منفی و ارائه راهکار. دیدگاه و سلایق منتقد در انتخاب هریک از آنها حائز اهمیت است. ممکن است کسی از کسی یا چیزی صحبت کند و نکات مثبت اش را مدنظر قرار دهد و دیگری عکس آن نظر را داشته باشد. بصورت عمومی انتقاد همیشه سازنده است. بستگی دارد که مدیریت دست چه کسانی باشد. امروزه در بسیاری از شرکت های معتبر و برتر دنیا، مشاوران منفی یاب استخدام می شوند. این مشاوران موظف اند که نکات منفی وضعف ها را بیابند تا شرکت هادرصدد رفع اش برآیند اما مشاورین در کشور ما تعریف و تمجید می کنند.