پرداختن به سریالهای صدا و سیما، به خصوص آنها که براساس کلیشههای سازمان ساخته میشوند، کار بیهودهای است. نقد و نگاه به چنین محصولات نه میتواند از بودجههای سریالهای فاخر و الف که تبلیغ ایدئولوژی میکنند، کم بکند و نه در جهت عریان کردن تفکر پس پشت سریال موثر است؛ که چنین آثاری همهچیز را به روترین شکل ممکن، نمایش میدهند و جایزهشان را هم در از جشن سالانه صدا و سیما، نه تشویق و اقبال مخاطب، میگیرند. پس پرداختن به سریالی نظیر “آمین”- که به سفارش نیروی انتظامی ساخته شدهاند- تا آنجا که طبق کلیشه جلو میرود، کار عبثیست. اما بیرون آمدن ناگهانی چنین مجموعههایی، از کلیشه و چارچوب سانسور، میتواند دلیلی باشد برای پرداختن نه به خود سریال، که به حد و اندازهی کلیشهها و قوانین نانوشته سازمانی مثل صدا و سیما که در آن واحد میتواند هم سختگیر باشد و هم آسانگیر. مرور سانسور در صدا و سیما این فرصت را ایجاد میکند تا دقیقتر با باید و نبایدها روبهرو بشویم و کمرنگ شدن گاه و بیگاه بعضی از خطوط قرمز را همصدا با سایتهای دولتی و حکومتی نشانهای از طلوع “دوران تازه” و سهلتر شدن ساخت و نمایش آثار هنری ندانیم.
صدا و سیما از سختگیرترین ارگانها و نهادهای حکومتی و دولتی است. سانسور در این سازمان آنچنان شخصی و سلیقهای است که حتی آثاری که مجوزهای لازم را از نهادهای دیگر مثل وزارت ارشاد گرفتهاند، بازبینی میشوند و با جرح و تعدیل و تغییر روی آنتن میروند. به جز سانسورهای عمومی نظیر عدم نمایش رابطه جنسی و سکس و زنان بیحجاب، صدا و سیما برای کارمندان و هنرمندانش محدودیتهایی را تعریف کرده است که فقط در چارچوب این نهاد اعمال میشود.
رقص
سکانس رقص عزتالله انتظامی در فیلم روز فرشته که توسط صدا و سیما سانسور شد.
هنر رقص به طور کلی در ایران ممنوع و آموزش دادنش قدغن است. اما طراحی حرکات موزون به صورت گروهی و با تم محلی و همینطور رقص توسط مردان نه بر روی صحنهای اختصاصی که بر صحنه نمایش یا جلو دوربین سینما، گاهی رخ میدهد. صدا و سیما اما مجوز نمایش همین حضور اندک از یک هنر ممنوعه را صادر نمیکند و اگر فیلم سینمایی حاوی چنین سکانسهایی باشد، آن را در حذف میکند. مثلا در سکانسی از فیلم روز فرشته، عزتالله انتظامی که نقش یک روح سرگردان را بازی میکند، جلو دوربین میرقصد اما در هنگام نمایش تلویزیونی این فیلم، سکانس رقص تبدیل به چند تصویر ثابت و فیکس به هم چسبیده شده بود که نه تنها موزون نبود که حرکتی هم نداشت. برای همین هیچکدام از سریالهای تلویزیونی، براساس این قانون نانوشته، به سراغ چنین نوشتن و ساختن چنین سکانسهای نمیروند و حتی از کلمه “رقص” هم در دیالوگهایشان استفاده نمیکنند.
ساز موسیقی
گروه موسیقی پالت با سازهای خیالی برنامهشان را در صدا و سیما اجرا کردند
این سانسور به طور اختصاصی متعلق به سازمان صدا و سیما است. کنسرتهای موسیقی با حضور سازهای غربی و ایرانی با مجوز وزارت ارشاد اجرا و برگزار میشوند و فیلمهای سینمایی هم برای نمایش نواختن ساز یا پرداختن به زندهگی موزیسنها محدودیتی ندارند. چند سال پیش از شوخی گروههای موسیقی پالت و بمرانی با سانسور در صدا و سیما و نواختن سازهای خیالی، یدالله صمدی برای عبور از این سانسور، ترفندی اندیشیده بود به این ترتیب که یکی از شخصیتهای سریال “شهر آشوب” پشت پردهای بنشیند و ساز بزند و تماشاگر سایهای از نوازنده و ساز را ببیند. این طبع آزمایی برای عبور از سانسور البته به نتیجه نرسید. سریال به طور کلی از تلویزیون پخش نشد تا تکلیف این سکانس خاص روشن نشود و عدم نمایش ساز و نواختنش همچنان به عنوان یکی از برجستهترین خطوط قرمز پابرجا بماند.
رابطه مرد و زن
نشان ندادن رابطهی فیزیکی و جنسی مرد و زن و همینطور عدم نمایش رابطه عاطفی مرد و زن نامحرم، جزو اصول اولیه سانسور آثار نمایشی در ایران است. اما در این مورد هم صدا و سیما نگاه سختگیرانهتری دارد. در بازپخش فیلم “مرد عوضی” از تلویزیون، تمام سکانسهای مربوط به حضور مرد در خانه همسر دومش سانسور شده بود تا داستان فیلم به طور کلی تغییر بکند. کوچکترین اشاره به ارتباط عاطفی بین زن و مرد از صافی نگاه بسته ممیزهای صدا و سیما عبور نمیکند. نمایش تلویزیونی فیلم “لیلا” –ساخته داریوش مهرجویی- بدون نمایش سکانس انتخاب لباس توسط لیلا برای شوهرش که آماده رفتن به مراسم خواستگاری میشود، روی آنتن رفت. در سریالهای تولیدی سازمان هم خبری از رابطه بدون نظارت دختر و پسر نیست. اگر داستان سریالی هم بر پایهی علاقه بین یک زن و مرد جلو میرود، حضور همیشهگی خانوادهها و همسایهها و همکاران، اجازهی حضور در هیچ خلوت دو نفرهای را به آنها نمیدهد. در حالی که وزارت ارشاد سالهاست که دیگر مشکلی با نمایش رابطه دختر و پسر در حدود تعریف شده حکومت، بدون تماس فیزیکی و سکس، ندارد.
حجاب
نمایی از سریال مدینه؛ کاراکترهای مثبت سریال همیشه باید چادر به سر داشته باشند
حجاب همانطور که در جامعه سختگیرانه به زنان دیکته میشود و متولیان خشنی نظیر گشت ارشاد دارد، در آثار نمایشی هم شامل هیچ انعطافی نمیشود. زنان در حریم خانه و خانواده و رختخواب هم باید حجاب کامل داشته باشند. البته صدا و سیما در اینجا هم چند قدم جلوتر از باقی دستگاههای سانسور است. همانطور که طبق یک قانون نانوشته اسم شخصیتهای منفی سریالها باید ایرانی و شخصیتهای مثبت باید نام عربی داشته باشند، حجاب کاراکترهای الگو آثار نمایشی باید چادر باشد. در سریال مناسبتی “اغما” شخصیت مثبت با بازی لعیا زنگنه چون با چادر جلو دوربین نرفته بود، سازندگان مجموعه مجبور شدند سکانسهای این بازیگر را از ابتدا و با پوشش کامل اسلامی جلو دوربین ببرند تا اثرشان مجوز پخش بگیرد. این اتفاق در سریال مناسبتی دیگر، “مدینه”، هم افتاد. زنان مثبت سریال همهگی از حجاب چادر استفاده میکردند و کاراکترهای منفی زن، از مادر خطاکار تا دختر اغواگر، با پوشش مانتو و روسری جلو دوربین ظاهر میشدند.
خشونت
سریالهای ایدئولوژیک، چه مذهبی و چه سیاسی، محدودیتی برای نمایش خشونت ندارند.
شاید اینجا بیش از هر جای دیگر، ممیزها و سانسورچیها آسانگیر میشوند. فیلمهای خشن هالیوودی که در آمریکا نمایششان برای تماشاگر زیر هجده سال ممنوع است، در ساعتهای عمومی روی آنتن میروند و سکانسهای خشنشان زیاد دچار ممیزی نمیشود. اما نشان دادن صحنههای خشونتبار در آثار ایرانی داستان دیگری دارد. چند سال پیش وقتی فیلم “ضیافت”- مسعود کیمیایی- روی آنتن رفت، سکانس قتل زن فیلم با تکهای شیشه و نمایش جان دادنش، به دلیل خشونت عریان سانسور شد. نشان دادن صحنههای خشن، فقط به سریالهای مذهبی اختصاص داشت. آنجا نمایش بریدن سر و شمشیر زدن توسط لشکر اسلام مانعی نداشت اما آثار معاصر هیچوقت اجازه ورود به این حیطه را نداشتند تا سال گذشته که سریالی به نام “انقلاب زیبا” روی آنتن رفت و این سد را شکست. سریالی با همان کلیشهی معین آثاری که پیروزی انقلاب شکوهمند و سبعیت حکومت پیشین را نمایش میدهند؛ در قالب یک داستان پلیسی و معمایی. اما در قسمت پایانی این سریال، چنان نمایش خونبار و خشونتباری روی آنتن رفت که باعث تعجب مخاطب و ذوقزدهگی سایتهای حکومتی شد. مخاطب از همه جا بیخبر، بدون هشدار لازم، در ساعتی که مصادف با شام خوردن است جلو تلویزیون نشسته بود و صحنههایی مربوط به کشیدن ناخن و دریل کردن دندان را میدید و از آنسو سایتهایی نظیر رجا و کافه سینما که از بودجههای دولتی و حکومتی ارتزاق میکنند، این نمایش بیپرده را نشانهای از تغییر رویکرد صدا و سیما در سانسور آثار نمایشی میدانستند. کارگردان سریال وجود چنین سکانسهای را لازم دانسته بود با این استدلال که “ساواک چیزی جز خشونت برای نمایش دادن ندارد” و نویسندهی مجموعه هم با افتخار اعلام کرده بود که انقلاب زیبا اولین مجموعه نمایشیای است که از این خط قرمز عبور کرده است. انقلاب زیبا با ماموریت نمایش خشونت و بیرحمی دستگاه اطلاعاتی حکومت سابق، مجوز نمایشی عریان از خشونت را میگیرد که در آمریکا فقط ببیندهگان بالای هجده سال اجازه تماشایش را دارند و در ساعتهای مخصوصی از شبکههای تلویزیون پخش میشود. سازمانی که همین چند ماه پیش جدیدترین ساخته تارانتینو- جانگوی رها از بند- را به خاطر خشونت افراطی مثله کرده بود، حالا با مجوز ایدئولوژیک سیاسی و امنیتیاش، صورتهای کوفته و خونین و کبود و از هم پاشیده را در نمای درشت روی آنتن میفرستد. اما در مدت زمانی کوتاه، “انقلاب زیبا”، از استثنا بودن خارج شد و سریالهای دیگر هم توانستند سکانسهایی با دوز بالای خشونت را به نمایش دربیاورند. در آخرین نمونه، سریال “آمین”، که داستانی پلیسی دارد؛ برای نشان دادن اقتدار نیروی انتظامی و البته مظلومیتاش، انواع و اقسام خشونتها را از طرف نیروهای دولتی و قاچاقیان نشان میدهد. کمی پیشتر هم سریال ویژهی “وزارت اطلاعات”- “تعبیر وارونهی یک رویا”- برای نشان دادن توحش دشمنان هستهای ایران، قتل و شکنجهی ماموران اطلاعاتی ایران توسط تروریستها و جاسوسها را بدون پردهپوشی روی آنتن فرستاد.
دور نبود زمانی که رقص و برهنه شدن یک زن در کنفرانس برلین روی آنتن پربینندهترین ساعت تلویزیون رفت تا مجوزی برای زندانی کردن روزنامهنگارها و توقیف رسانهها باشد. حالا هدف مقدس دیگری، توجیهکننده نمایش چاقو و ساطور و بارش خون شده است؛ آن هم از شبکههای سراسری صدا و سیما، در پربینندهترین ساعتها. قاتلها و جنایتکارهای آثار نمایشی تلویزیون اهل کوچکترین فعل خشنی نیستند و نمایش خشونت فقط وقتی از سوی دشمنان دیروز و امروز جمهوری اسلامی سر بزند، قابلیت و اجازهی نمایش دارد که “هدف وسیله را توجیه میکند.” و این جمله سالهاست که تعریف سانسور در سازمان صدا و سیمای جمهوریاسلامی است.