هاله سحابی در بهشت فاطمیه روستای گلندوک لواسان، در کنار پدرش آرام گرفته و قرار نبود مصاحبه با او به عنوان آخرین حرف های هاله منتشر شود.
“روز” ساعاتی پیش از جان باختن هاله سحابی با او به گفتگو نشست و او که کنار پیکر پدر نشسته بود تا سپیده بدمد و پیکر پدر را به خاک بسپارد از عدم انتقام جویی و فرو خوردن خشم سخن می گفت.
هاله سحابی، دختر عزت الله سحابی و از مادران صلح به “روز” گفته بود: نسل جوان با نسل جوان گذشته که یک مقداری خشونت طلبی همراهشان بود فرق دارند. این نسل فهمیده اند که با راه منطق و گفتار و صحبت و اطلاع رسانی وبا شعار دروغ ممنوع می توانند کارشان را پیش ببرند.
او از امیدواری عزت الله سحابی به جنبش سبز گفته و نگرانی این فعال ملی ـ– مذهبی از عدم تدبیر مسئولان نظام.
خانم سحابی سپس برای اولین بار از 16 ماه بازداشت پدر و نگهداری اش در سلول انفرادی و بیمارستان بقیه الله سخن گفته: یک سال و سه ماه بود… چون حالش اصلا خوب نبود سه ماه در اتاقی در بیمارستان بقیه الله نگهداشته می شد به تنهایی. حتی پرستار با حضور مامور می توانست به ایشان نزدیک شود نه اینکه نمایندگان مجلس ایشان را دیده باشد. ولی بار اول که ما بعد از سه ماه انفرادی مطلق ایشان را ملاقات کردیم در دیدار با ما خیلی چیزها را فراموش کرده بود به طوریکه حضور ذهن نداشت و با خود ما اینجوری بود… پدرم در جلسه اول دادگاه، با فضای دادگاه حتی مانوس نبود. در جلسه دوم دادگاه اما خطاب به قاضی دادگاه گفت “آقای قاضی، من علیه دادستانی فقط شکایت ندارم. من علیه عزت سحابی که این حرفها را زده شکایت دارم. این کی بوده که چنین حرفهایی را علیه خودش مطرح کرده؟ من در جایی قرار گرفته بودم که اطلاعات خیلی غلطی به من دادند حتی روزنامه خیلی غلطی برای من چاپ کردند و آوردند. من علیه عزت الله سحابی شکایت دارم.”.. هنوز طول می کشید بابا با فضای بیرون و فضای غیر مجازی آشنا شود چون خیلی فضای انفرادی خاصی برایش ایجاد شده بود.
هاله سحابی در تشییع پیکر پدرش توسط نیروهای امنیتی و نظامی در حالی کشته شد که شاخه گلی به نشانه دوستی و صلح در دست داشت.
فایل صوتی مصاحبه با خانم سحابی در ذیل منتشر می شود. بخش دیگری از این مصاحبه پس از هماهنگی با خانواده سحابی منتشر خواهد شد.