هنری پرکت، تحلیلگر آمریکایی، جزو دیپلمات های آمریکایی در ایران قبل از انقلاب است. او، در زمان بحران گروگانگیری یکی از مذاکره کنندگان اصلی واشنگتن بوده است. وی، که همچنان وقایع خاورمیانه را دنبال می کند، طرفدار گفتگو و تعامل با ایران است. مصاحبه با وی را می خوانید.
به زودی، سی امین سالگرد انقلاب اسلامی در ایران فرا می رسد. وضعیت امروز را در مقایسه با سی سال پیش، چگونه می بینید؟
زمانی که انقلاب، نیروهای آیت الله خمینی را بر سر قدرت آورد، با خودم فکر می کردم که تجربه حکومت کردن آنها در طولانی مدت پایدار نخواهد بود. اینکه ایران طی سی سال از جنگ و فشار سنگین خارجی جان سالم به در برده است، نشان دهنده نبوغ مردم ایران است. با وجود اینکه ایران جامعه آزادی نیست که مردم می خواستند بعد از سقوط شاه به آن برسند، اما کشوری است که در چنین مسیری حرکت می کند، اگرچه سرعت آن کم است و موانع زیادی بر سر راهش قرار دارد.
انتخاب شدن احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور، گروهی از اولترا محافظه کاران را در دولت بر سر قدرت آورد، به عقیده شما این پدیده هم مانند اوایل انقلاب است که ملی گرایان و میانه رو ها به دست انقلابیون تندرو کنار گذاشته شدند؟
حکومت ایران در حال حاضر یک حکومت محافظه کار- پوپولیست است؛ این حکومت بعد از حکومت اصلاح طلبان آمده است که آنها هم بعد از گروه محافظه کاران- پراگماتیست آمده بودند. چه کسی بعد از آنها خواهد آمد؟ مسئله مهم این است که برخلاف زمان شاه، ایران امروز سیاستمداران زیادی دارد. اگر مردم از حکومت فعلی ناراضی باشند، می کوشند مخالفت خود را در انتخابات به نحوی نشان دهند. این باعث تاسف است که کسانی که بر سر قدرت هستند، از حکومت پهلوی عبرت نمی گیرند که آزادی بیان و انتخابات منصفانه، برای ثبات کشور ضروری است. به عقیده من این نقاط ضعف در طول زمان، شاید زمانی طولانی، اصلاح خواهد شد. اما من به مردم ایران اعتقاد دارم که ناگهان راه درست را انتخاب خواهند کرد؛ مثل مردم آمریکا که بعد از هشت سال ریاست جمهوری بوش، به نظر می رسد که راه درست را انتخاب کرده اند.
در ماه های اخیر، موج فشار و دستگیری ها در جامعه مدنی ایران، شدت گرفته است. به عقیده شما چرا این اتفاق الآن می افتد؟
سرکوب فعالان حقوق بشر، نشانه عدم امنیتی است که حکومت احساس می کند و در نتیجه حساس بودن آن نسبت به هر گونه نقدی است. از سویی این اقدامات ناشی از ترس از اظهارات آمریکا و اسرائیل و اقداماتی است که آنها برای بی ثبات کردن کشور و تغییر حکومت طرح ریزی کرده اند. البته از بسیاری از جهات، مخالفان حکومت ایران از همتایانشان در بسیاری از کشورهای عرب بهترند. اما این توجیه کننده موضعگیری سخت علیه آنها نیست.
در زمان گروگانگیری در سفارت آمریکا در ایران، شما در میز ایران در وزارت امور خارجه بودید و در بعضی از مذاکرات شرکت داشتید. به عقیده شما، چرا به سفارت آمریکا اشغال شد و شما به عنوان یک دیپلمات با این وضعیت چگونه برخورد کردید؟
سفارت توسط گروهی از دانشجویان تندرو اشغال شد که می خواستند علیه ارتباط آمریکایی ها با شاه و نفوذ آنها بر اوضاع ایران، موضعگیری کنند. زمانی که این اقدام آنها مورد تقدیر آیت الله خمینی قرار گرفت و کنترل اشغال سفارت به دست روحانیون تندرو افتاد، امید برای پایان دادن به بحران در کوتاه مدت، نقش بر آب شد. این بحران به ایران ضربه بدی زد و مردان هشیاری که در میان نخبگان ایران بودند، متوجه بودند چه خسارتی به کشور وارد شده است. من معتقدم بی تجربگی رهبران ایران یافتن راه حل برای این بحران را پیچیده تر کرد. آنها نمی دانستند که چگونه بدون تحمل شکست حیثیتی، به این بحران خاتمه بدهند. کار ما برای پایان دادن به این بحران پیچیده شده بود، زیرا اکثر رهبران ایران نمی خواستند هیچ نوع ارتباط مستقیم و غیر مستقیمی با ما داشته باشند.
ظاهرا پیش از انقلاب اسراییلی ها به مقامات آمریکایی هشدار داده بودند که روحانیون دارند قدرت می گیرند. چرا مقامات آمریکایی به این هشدار توجه نکردند؟
در زمان حکومت شاه، آمریکا نمی خواست با کاوش درباره مخالفانش او را آشفته کند. در نتیجه ما چیز زیادی از مخالفان شاه نمی دانستیم و گمان می کردیم که نباید تهدید جدی برای حکومت او باشند. سفارت آمریکا تنها کمی درباره آیت الله خمینی و دوستانش در ایران (که بسیاری از آنان یا در زندان و یا دور از دسترس بودند) می دانست. تا اینکه در سال 1978 شواهد مشخصی بدست آمد که نشان می داد حکومت مورد تهدید است…
در مقاله ای که اخیرا در لس آنجلس تایمز به چاپ رسید، ادعا شده است که کمی قبل از اینکه شاه کشور را ترک کند، متحدان غربی تصمیم گرفتند که از دست حکومت شاه خلاص بشوند، آیا شما با این ادعا موافقید؟
گمان می کنم، آمریکا و کشورهای غربی دیگر تا آخرین روزها از شاه حمایت کردند. بسیاری حتی تا آخرین روزها هم نسبت به توانایی او برای نجات دادن حکومت، تردید داشتند، با این حال علیه او هیچ اقدامی نکردند.
به زعم شما، آیا با تغییر دولت و ریاست جمهوری اوباما، سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه و بطور خاص در مورد ایران، تغییر خواهد کرد؟
من بشدت امیدوارم که دولت اوباما چهره جدیدی از آمریکا در خاورمیانه به نمایش بگذارد و راه حل های عملگرایانه تر و نه ایدئولوژیک را برای حل مشکلات منطقه ارائه کند که این موضوع مسلما شامل ایران هم می شود. اوباما قول داده است که با ایران وارد گفتگوی مستقیم شود.
حمله هوایی و زمینی اخیر ارتش اسرائیل به غزه و کشتار بیرحمانه مردم عادی، بسیاری را در جهان و بخصوص در دنیای عرب، حیرتزده و منزجر کرده است. با وجود اینکه آمریکا در مورد اسرائیل همواره یک طرفه قضاوت کرده است، آیا اوباما موضعگیری متفاوتی خواهد داشت؟
من هم شدیدا امیدوارم که اوباما در مورد قضیه اسرائیل و فلسطین، و دقیق تر بگویم، در مورد حوادث وحشتناک غزه، موضعگیری متعادل تری داشته باشد.
آیا کسی در دولت جدید آمریکا برای مشورت در مورد سیاست های دولت به شما نزدیک شده است؟ و اگر چنین می شد شما چه می گفتید؟
هیچ کس از سوی دولت جدید با من تماس نگرفته است و من هم چنین انتظاری را ندارم. من آخرین بار سی سال پیش در ایران بودم و بهتر است که با کسانی که اطلاعات بهتر و تازه تری دارند مشورت بشود. اما توصیه من این است که با ایران مثل یک کشور عادی برخورد کنید. اظهارات خشن و ضد حکومتی را فراموش کنید و برای تنش زدایی و حل مشکلات به دنبال نقاط مشترک بگردید.