شرح

نویسنده
شهلا گروسی

وقتی تنهاییم و حقیقت پنهان است

خلاصه داستان

آقا یوسف (مهدی هاشمی) کارمند بازنشسته ای ست که چند سالی است شغل نظافتکاری خانه ها را پیش گرفته. همسر او سال هاست فوت کرده و آقا یوسف با دخترش رعنا (هانیه توسلی) زندگی می کند. پسر آقا یوسف به کانادا رفته و آقا یوسف در غیاب پسرش عهده دار مخارج عروس (لیلا بلوکات) و نوه اش می باشد و به آنها سرکشی می کند. هر روز صبح آقا یوسف بعد از برخاستن از خواب سه نان سنگک برای صبحانه می خرد، که یکی از آنها را از لای در به زن همسایه می دهد، یکی را به خانه می آورد و با دخترش می خورد، و سومی را به قهوه خانه می برد و در کنار دوستانش می خورد.

 او نظافتکار بودنش را از دخترش رعنا پهان می کند. هر روز با کیف کارمندی اش از خانه بیرون می آید و در قهوه خانه کیف کارمندی اش را با کیف نظافتکاری عوض می کند و از آنجا راهی خانه های مردم می شود. بیشتر مشتری های او از طبقه اعیان هستند. آقا یوسف معتمد خانواده هایی است که برایشان کار می کند. خانواده ها دوستش دارند و با او احساس صمیمیت می کنند. رعنا دختر آقا یوسف به اتفاق گروهی در حال روخوانی متن «شازده کوچولو»ی اگزوپری است. در عین مهربانی با پدرش، عمیقاً جاه طلب و دارای تمایل به زرق و برق و دارای روابط گسترده به نظر می رسد. یک روز وقتی آقا یوسف در منزل دکتری خوشگذران و در غیاب او در حال نظافت است صدای دخترش رعنا را روی پیغامگیر می شنود که برای دکتر پیغام می گذارد! او متوجه می شود رعنا، دختری که او تلاش فراوانی برای تربیت او کرده و بسیاری او را برازنده تصور می کنند یکی از معشوقه های دکتر است. آقا یوسف به هم می ریزد. در هم می شکند، ویران می شود… آقا یوسف این راز را با دوست قدیمی و صمیمی اش (شاهرخ فروتنیان) در میان می گذارد و چند روز بعد دکتر با ضربات چاقوی فردی زخمی می شود. در جریان بازجویی پلیس از دوستان دکتر، آقا یوسف متوجه می شود صدای یکی از معشوقه های دکتر (لادن مستوفی) شباهت عجیبی با صدای دخترش رعنا دارد. وقتی با او صحبت می کند متوجه می شود صدای تلفنی او را با رعنا اشتباه گرفته بوده. آقا یوسف از اشتباه بودن گمان بدی که در مورد دخترش داشته خوشحال می شود و با رعنا آشتی می کند. وقتی چند روز بعد آقا یوسف مجدداً برای نظافت به منزل دکتر می رود به صورت اتفاقی متوجه حضور دخترش در خانه دکتر می شود و متوجه می شود که تصورات اولیه او درست بوده و خانه دکتر را ترک می کند. تصویر پایانی فیلم عبور آقا یوسف را از کوچه در حالی که دخترش از پنجره او را می بیند و با دکتر تلفنی صحبت می کند همراه است.

 

صحنه آرایی با تحریک ذائقه

آقا یوسف در عین بهره مندی از یک داستان خوب به قول یک منتقد بیشتر تجلی هنر صحنه آرایی دکتر رفیعی است.

آقا یوسف فیلم پیچیده ای نیست، فیلم ساده ای هم نیست. سکانس ها و پلان های داخلی در بخش هایی که رعنا مشغول آشپزی است کاملا با نمای بسته گرفته شده و مواد غذایی در مرکز تصویر قرار دارد و به شدت یادآوری تجربه قبلی او در فیلمسازی است.

این صحنه آرایی در صحنه های خارجی مثل پختن نیرو و املت در قهوه خانه که تصویر یتکراری برای همه ما است هم تکرار می شود تا جایی که بیننده بی اختیار تحریک می شود و با دیدن این تصویر و نان سنگگ در دست آقا یوسف هوس خوردن نیرو می کند.

 

بن مایه حکایت

آقا یوسف حکایت تنهایی آدم ها در دنیای مدرن شهری امروز است. فیلم تلاش می کند ترس از تنهایی را از زوایای گوناگون به چالش بکشد و در نهایت هشدارمان دهد که لاجرم قربانی این ترس و توهم می شویم، اگر این ترس را جدی بگیریم.

چیز دیگری که فیلم در لایه های پنهان به آن توجه و تاکید دارد تاثیر دروغ در زندگی است.

رعنا و آقا یوسف تصور نمی کنند که دروغ می گویند و باور دارند تنها از گفتن حقیقت اجتناب می کنند اما ناخواسته باعث تاثیرات نامطلوب در زندگی یکدیگر می شوند. در طرف دیگر ماجرا جبل یگانه دوست آقا یوسف و دخترش در انتهای فیلم به خاطر حقیقت و روشن شدن آن برای دختر است که یکدیگر را از پشت شیشه های اتاق ملاقات زندان باز می یابند و تصویر زندگی برای آقا یوسف و دوستش وارونه می شود. صحنه گفتگوی دو دوست کنار پله کان در مورد تشابه و تمایز زندگی های فردیشان از درخشان ترین بخش های فیلم است. در انتهای فیلم شاهد وارونه شدن مفهوم این دیالوگ بین یوسف و جبل هستیم.

 

بازی بازیگران

 نقش دوم و فرعی همچون شاهرخ فروتنیان، لادن مستوفی و پگاه آهنگرانی هم با وجود سابقه ی درخور دکتر رفیعی در کارگردانی تئاتر چنگی به دل نمی زند.اما در مقابل هانیه توسلی موفق شده تا بازی روان و گیرایی ارائه کند و مهدی هاشمی که درخشان است. بدون شک مهم ترین نقطه ی قوت فیلم بازی مهدی هاشمی است و با همین ارائه ی دلپذیرش از نقش، بار اصلی گرما و جذابیت فیلم را یک تنه بر دوش می کشد. او توانسته با رابطه ای که با احساس مخاطب برقرار می کند، بر بسیاری از ضعف های فیلم سرپوش بگذارد.

 

چرا مهدی هاشمی انتخاب شد؟

دکتر رفیعی در این خصوص می گوید:

« تعدادی دیگر از بازیگران هم کاندیدای این نقش بودند که به دلایلی همکاری با آنها میسر نشد. آن زمانی که به آقای هاشمی پیشنهاد بازی در نقش آقا یوسف را دادیم ایشان مشغول بازی برای سریالی در کردستان بودند که ما منتظر شدیم تا نقششان به پایان برسد و بعد فیلم‌برداری را شروع کنیم. مهدی هاشمی بازیگر بسیار حرفه‌ای هستند و نه فقط ایشان من از بازی کل مجموعه به‌شدت راضی هستم. تمام این بازیگران که دور هم جمعشان کردیم همگی هوشمندانه انتخاب شده‌اند و فکر می‌کنم فیلمی پر از تعلیق ساخته‌ام.»

هاشمی و آشنای اش با دکتر رفیعی

مهدی هاشمی در خصوص نحوه آشنایی با دکتر رفیعی و شروع همکاری با او می گوید :

« من دانشجو بودم. دکتر تازه از پاریس آمده بود، بعد از یکی دو نمایش مدرن نوبت به “خاطرات کابوسها” رسید و دکتر من را برای ناصرالدین شاه جوان انتخاب کرد، موضوع و طراحی صحنه چشم گیر بود. حدود یک سال تمرین ها طول کشید، او می گفت از لحاظ صدا و بیان سعی نکنیم طبیعی بازی کنیم؛ تئاتری باشیم و بیان ما در یک سال پرورانده شد. بعد از 33 سال این فیلم پیش آمد و دیدم دوباره استادی روبروی من است که راجع به بازیگری حرف های تازه می زند.»

هاشمی درباره ویژگی های شخصیت آقا یوسف معتقد است :

« این شخص را همه می شناسیم، اشخاصی مثل یوسف را. دکتر تشخیص داد این نقش به من نزدیک است، با وقار داستان جلو رفت و تمام شد و تاثیرات استاد می آمد و من واکنش تاثیرات بودم. کارگردان بد، جنبه مبتذل بازیگر را بیرون می کشد؛ کارگردان متعالی عالی ترین جنبه بازیگر را بیرون می کشد. »

 

شناسنامه آقا یوسف

نویسنده، کارگردانی و طراح صحنه و لباس: دکترعلی رفیعی

تهیه کننده و مدیر تولید: مرتضی متولی

فیلمبردار: محمد آلادپوش

دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: مانفرد اسماعیلی

صدابردار: مهدی صالح‌کرمانی

طراح گریم: سودابه خسروی

مدیر تدارکات: حیدر زرقومی

منشی صحنه: سیده مرجان تاجیک

عکاس: مسعود اشتری

مجری گریم: پریا روشن و محمدرضا کریمی

روابط عمومی: امین داداشی

بازی ها: مهدی هاشمی، هانیه توسلی، شاهرخ فروتنیان، پگاه آهنگرانی، لادن مستوفی، مریم سعادت، سهیلا رضوی، ستاره اسکندری، لیلا بلوکات، داریوش موفق، رویا میرعلمی به همراه هنرمند خردسال ملیکا پارسا.