در راستای اینکه اوضاع خاورمیانه سه چهار سال است که بحرانی است و در واقع از ده پانزده سال قبل هم بحرانی بوده و اگر بخواهیم واقع بینانه فکر کنیم، اصولا سی چهل سالی است که وضع خاورمیانه بحرانی شده و ریشه آن برمی گردد به بحرانی که از شصت هفتاد سال قبل در خاورمیانه آغاز شده و بگذارید صمیمانه حرف بزنیم، اصولا خاورمیانه اول بحرانی بود بعد خاورمیانه شد، یعنی وقتی که طفل خاورمیانه افتاد روی خشت، اصولا وسط بحران بود، با توجه به توافق وین طرح جدیدی برای خاورمیانه پیشنهاد می کنیم که امیدواریم با اجرای این طرح کل مشکل خاورمیانه حل شود.
بزرگترین مشکل خاورمیانه: یکی از مهم ترین مشکلات خاورمیانه این است که در اغلب کشورهای این منطقه مردم کشورها با رهبران آن دعوا دارند، منتهی به جای اینکه یک گروه هزار نفری رهبران این کشورها عوض بشوند و هزار نفر دیگر که با مردم آن کشور دعوا ندارند، بشوند رئیس، حکومت ها مردم کشورشان را عوض می کنند. یعنی به جای تغییر هزار نفر از حاکمان، شصت میلیون نفر مردم را تغییر می دهند. برای همین می بینی در ایران حکومت سی سال است زور می زند، مردم مسلمان بشوند، در مصر حکومت سی سال است زور می زند مردم مسلمان نشوند، در ترکیه اردوغان می خواهد کشوری مثل سعودی ایجاد کند، در حالی که سعودی خودش نمی داند چکار کند. اساس طرح ما این است که رهبران کشورهای خاورمیانه را ببریم به کشوری که برایشان مناسب تر است.
اول: اسرائیل منتقل بشود به اصفهان. در این حالت تمام دردسرهای آن از بین می رود، یک کشور به اندازه همین اسرائیل در داخل استان اصفهان درست بشود( استان اصفهان ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع است، یعنی پنج برابر اسرائیل، به همین دلیل انتقال کامل اسرائیل به اصفهان خیلی ساده است. هزینه انتقال اسرائیل به اصفهان هم از هزینه یک سال اداره این کشور توسط نتانیاهو هم کمتر است. این کشور مستقل باشد، همه چیزش هم به همین صورت امروزی باشد.) چند مشکل اصلی اسرائیل هم در این حالت حل می شود. اولا دیگر مشکلی با برنامه موشکی ایران ندارد، چون دیگر نه اسرائیل و نه ایران نیازی به موشک دوربرد ندارد. دعوایی میان اسرائیل و اعراب هم وجود نخواهد داشت. چون هم اسرائیل از دست اعراب و هم اعراب از دست اسرائیل راحت می شوند. یهودیان هم که پایتخت اولی شان همین اصفهان بوده، تنها مشکلی که وجود دارد مشکل مسجد الاقصی است که آن هم به سرعت یکی بهتر از همین که هست ساخته می شود. هم اصفهانی ها سریع مسجد می سازند، هم در بیست سال گذشته پنج هزار تا امام زاده پیدا کردند، برایشان کاری ندارد که سه ماهه مسجدالاقصی اصلی را در اطراف نجف آباد پیدا کنند.
دوم: نتانیاهو بشود فرماندار غزه، با توجه به اینکه الآن رابطه حماس با اسرائیل از همه جای دنیا بهتر است، دو تایی با هم حسابی حال می کنند. خالد مشعل و هنیه هم با نتانیاهو کابینه تشکیل می دهند.
سوم: حسن نصرالله می خواهد این همه زور بزند و مردم لبنان را تغییر بدهد که بشوند شبیه مردم عراق، مردم عراق هم می خواهند حکومت شان را تغییر بدهند که یکی مثل حسن نصرالله رئیس شان بشود. اگر حسن نصرالله برود عراق، هم مشکل داعش را حل می کند، هم مشکل لبنان حل می شود و مردم لبنان از دست حزب الله راحت می شوند، هم مردم عراق دیگر با دولتش دعوا نخواهند داشت.
چهارم: دولت محمود عباس برود به لبنان، فلسطینی هایی هم که دوست ندارند هر روز بجنگند، با لبنانی هایی که حالشان را در خود لبنان می کنند، زندگی کنند. محمود عباس هم که نه مشکل اسلامگرایی دارد، نه با کسی دعوا دارد، اخلاقش هم مثل لبنانی هاست. در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کنند. اینجوری مشکل فلسطینی ها هم حل می شود، هر کدام شان دوست دارند دعوا کنند می روند غزه، هر کسی هم که دوست ندارد دعوا کند می ماند توی لبنان.
پنجم: سوریه توسط کردها اداره شود، بخش مهمی از سوریه که منطقه کردهاست، بقیه کردها هم بروند به سوریه، اسمش را هم بگذارند جمهوری سوری کردستان، هم کردها از مصیبت ترکیه راحت بشوند، هم کشور خودشان را داشته باشند. همه کردهای مناطق کرد نشین جهان هم راحت می توانند از ایران و ترکیه و عراق بروند سوریه. مشکل یک کردستان واحد هم حل می شود.
ششم: بشار اسد برود چچن. چچنی ها الآن با بدبختی باید خودشان را برسانند به سوریه با بشار اسد بجنگند، بطور دائمی چند هزار چچنی باید هزینه بدهند بروند به سوریه کلی هزینه باید بکنند. اگر بشار اسد به چچن برود، هم مشکل سوریه حل می شود، هم چچنی ها از سوریه به کشور خودشان برمی گردند، در همان کشور خودشان با بشار اسد می جنگند. در واقع چچنی ها که الآن سالهاست زندگی شان از میان رفته، با آمدن بشار اسد وضع شان از این بدتر نمی شود، از طرفی همه شان با هم یکجا هستند، بقیه کشورهای دنیا هم از دست این دو تا راحت می شوند.
هفتم: کل داعش و طرفدارانش را ببرند اسرائیل. اسرائیل بهترین جا برای داعش است، آنها در یک گوشه می مانند، نه راهی به جایی دارند، نه لازم است از آنجا خارج شوند. هر چقدر دوست دارند به همدیگر تجاوز کنند و همدیگر را منفجر کنند، دورشان را هم یک دیوار بتنی بکشند که هر کاری می کنند همان داخل بکنند. یک سرویس هواپیمایی هم از اروپا به اسرائیل( حکومت اسلامی بعدی) درست کنند که نومسلمان ها هی بروند از پاریس به آنجا و هی سر همدیگر را ببرند.
هشتم: دولت عراق برود مصر را اداره کند، اینجوری اسلامگراهای مصری از شر ژنرال ها راحت می شوند، رهبران فعلی عراق هم که مدتهاست دنبال ایجاد آرامش هستند، در مصر یک حکومت معتدل ایجاد می کنند، اخوان المسلمین هم بخواهد حرف زیادی بزند، دولت عراق بعد از تجربه داعش بخوبی از خجالت شان در می آید. هم مسلمان هایش راحت تر زندگی می کنند، هم مصری های مدرن راحت تر خواهند بود.
نهم: حکومت مصر، ترکیه را اداره کند. الآن دولت اردوغان دارد زور می زند که ترکیه به طرف اسلامگرایی پیش برود، ترکیه هم به این طرف نمی رود، ژنرال های مصری هم زور می زنند جلوی اسلامگرایی در مصر را بگیرند، آنها هم زورشان نمی رسد، ژنرال های مصری اگر بروند به ترکیه، نه دیگر مردم ترکیه مجبورند اسلامگراهای اردوغان را تحمل کنند، نه ژنرال سیسی برای سرکوب اسلامگراهای مصری متوسل به فشار خواهد شد. ترکیه هم که به ژنرال عادت دارد. همه چیز بهتر می شود.
دهم: حکومت ترکیه، عربستان را اداره کند. اردوغان باید چهل سال زور بزند تا ترکیه بشود مثل عربستان سعودی. اردوغان را ببریم به عربستان، هم می تواند حکومت عثمانی را بازسازی کند، هم مردم عربستان وضع بهتری پیدا می کنند، چون آنها هم دارند زور می زنند که رهبران سعودی بعد از چهل سال بشوند مثل اردوغان، اینجوری مشکل هر دو تا حل می شود.
یازدهم: حکومت عربستان، قطر را اداره کند. کل خانواده سعودی ده پانزده هزار نفر هستند، همه شان را ببرند به قطر، کل قطر را بدهند به آنها. هم کشور تمیز و مرتبی است، و هم به قول پایتختی ها “رو به رشد است” سعودی ها هم دیگر مجبور نیستند یک کشور گنده مثل عربستان را اداره کنند، قطر هم به اندازه کافی نفت دارد.
دوازدهم: حکومت قطر ایران را اداره کند. حکومت قطر بهترین حکومت برای اداره ایران است، مشکلات قطر چند چیز است، اول اینکه کشورشان کوچک است و دائم دارند از کشورهای دیگر زمین اجاره می کنند برای تولید بیشتر، دوم اینکه جمعیت شان کم است و دارند آن را زیاد می کنند. سوم هم این است که مدیران خوبی دارند و با سیاست جهان هم کنار می آیند، یعنی آنها مدیریت دارند ولی کشور ندارند، در ایران ما کشور داریم ولی مدیر نداریم. حکومت قطر اگر ایران را اداره کند، همه مشکلاتش حل می شود.
سیزدهم: حکومت ایران، برود به امارات و امارات را اداره کند. امارات هفت تا امیرنشین دارد، که هر کدام قوانین مختلف دارد. حکومت ایران اگر اداره امارات را در دست بگیرد، هم مشکل ایران حل می شود هم مشکل امارات هم مشکل جهان. خامنه ای و طرفدارانش بروند به ابوظبی که از همه مذهبی تر است، هاشمی و روحانی بروند به دوبی، احمدی نژاد و تندروها بروند به فجیره، خاتمی و اصلاح طلبان بروند به عجمان، سلطنت طلب ها هم بروند به شارجه، جبهه ملی را هم بفرستند به ام القوین با طرفداران مصدق. هر گروهی در امیرنشین خودش همه کاره باشد، مثل امارات، در دوبی بار و دیسکو باشد، در ابوظبی نماز جمعه و مهدیه تهران، همه شان با هم زندگی سعادتمندی در پیش بگیرند. خامنه ای هم که توانایی اداره کشوری بزرگتر از امارات را ندارد، اینجوری همه مشکلات حکومت ایران هم حل می شود.
چهاردهم: حکومت امارات برود به پاکستان و پاکستان را اداره کند. هم یک کشور اسلامی دارند، هم اینکه خانواده های مسلمان امارات که دائم از دست کفار و غربی هایی که در کشورشان فساد می کنند راحت می شوند. هم اینکه پاکستان هم صاحب پیدا می کند. اینطوری نمی شود که در پاکستان فقط وقتی آدم اسم رئیس حکومت را بشنود که یا کودتا می شود یا ترور. اتفاقا حکومت امارات در پاکستان خیلی راحت کشور را اداره خواهند کرد.
پانزدهم: حکومت پاکستان برود به افغانستان. این کار چند فایده دارد، اول اینکه پاکستانی ها خودشان عامل زنده ماندن طالبان و القاعده هستند، اگر بروند افغانستان در عرض دو ماه خودشان بلدند چطوری شر طالبان را از سر مردم افغانستان کم کنند، از طرفی حکومت شان هم اهل دین و خدا و پیغمبر نیست، مردم افغانستان هم در حضور آنها چند سالی نفس می کشند و راحت می شوند. ناامنی هم در افغانستان از بین می رود.
شانزدهم: حکومت افغانستان هم برود به تاجیکستان. اینجوری هم یک تنوع در زندگی کسالت بار تاجیکستان ایجاد می شود، هم دعوا بر سر دولت در افغانستان از بین می رود.