یکی از اعضای شورای شهر بندرعباس دیروز از نحوه برنامهریزی سفر حسن روحانی به استان هرمزگان انتقاد کرد و گفت: “بیسلیقگی و ضعف برنامههای سفر رئیسجمهور به هرمزگان به نحوی بود که در هیچ کدام از برنامهها اعضای شورای اسلامی شهر بندرعباس بصورت رسمی دعوت نشدند.” او تاکید کرد: “نادیده گرفتن شأن و جایگاه شورای شهر از سوی دستگاه های اجرایی که متولی برنامه ریزی دیدار با رئیس جمهور بودند قابل پذیرش نیست.”
سفرهای استانی حسن روحانی که در واقع ادامه برنامه محمود احمدینژاد تلقی میشود، انتقادهای زیادی برانگیخته است. دومین سفر استانی حسن روحانی که از ششم فرودین و با سفر به استان هرمزگان آغاز شده بود، روز هشتم اسفند پایان یافت. روحانی در آغاز این سفرو در فرودگاه بندرعباس به خبرنگاران گفته بود: “برای آنکه از نزدیک با اندیشهها و مطالبات مردم آشنا شویم و برنامههای واقعیتری را تهیه و اجرا کنیم این سفر فرصت خوبی خواهد بود.” او افزوده بود: “سفر دولت به استانهای دیگر نیز ادامه پیدا خواهد کرد.”
به این ترتیب مشخص شد که سفرهای استانی که محمود احمدینژاد بنا گذاشته بود، همچنان ادامه خواهد داشت.
زمانی که سفرهای استانی احمدینژاد شیوهای مردمفریبانه تلقی میشد، هواداران احمدینژاد خبر دادند که آیتالله خامنهای این سفرها را تحقق آرزوی خود خوانده است. سفرهای استانی، جلوهای از شیوه حکمرانی مورد پسند آیتالله خامنهای بود. او یکبار خطاب به دولت احمدینژاد، گفته بود: “این کاری که آقایان بر دوش گرفتید و راه افتادید و رفتید و همهجای کشور را زیر پا گذاشتید و با مردم تماس گرفتید و از نزدیک درد دلهای مردم را - که از زبان مسؤولینشان، ائمهی جمعهشان و افراد شاخصشان گفته میشود - شنیدید، خیلی بهنظر من خوب است. بنده خودم سالهاست در مسائل اجرائی و غیر اجرائی این کشور هستم؛ اما وقتی به یک منطقهای مسافرت میکنم و برمیگردم، معلومات من نسبت به آن منطقه چند برابر معلوماتی میشود که انسان از روی کاغذ و در گزارشها و بهطور کلی میبیند. رفتن به سفر و مواجه شدن با واقعیتهای زندگی مردم، خیلی چیز مهمی است. چطور ممکن است کسی این را انکار کند یا دربارهاش تردید کند یا در فائده و سود او تشکیک کند؟ این خیلی کار مهمی است.”
از همین رو گفته میشود حسن روحانی به دلیل تمایل آیتالله خامنهای به ادامه سفرهای استانی، این کار را پی گرفته است.
چندی پیش اسماعیل جبارزاده، استاندار آذربایجان شرقی به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت: “میزان تحقق مصوبات سفرهای استانی دولت دهم 12 درصد است نه بیشتر.” او تاکید داشت: “متاسفانه در دولت قبل، قوه مجریه به استانها آمده، جلسه گذاشته و وعدههایی به مردم دادهاند که در انجام آنها عاجز بودند و اکنون من و همکارانم در استانداری موظف هستیم این وعدهها را عملیاتی کنیم.”
با اینحال سفرهای استانی به یکی از موضوعات مورد علاقه رهبر جمهوری اسلامی تبدیل شده است. دولت روحانی اما برای آنکه این سفرها یادآور دولت احمدینژاد نباشد، تلاش کرد نام آن را هم تغییر دهد. محمد نهاوندیان رییس دفتر رییسجمهوری اسلامی یکبار گفته بود: “حیف است اسم این برنامهها را سفرهای استانی بگذاریم، چون استانها با یک سفر یا چند سفر شکوفا نمیشوند، و اسم این برنامه را باید برنامه پایش و پویش استانها بگذاریم.”
به همین علت خبرگزاری فارس خبرهای مربوط به سفر استانی حسن روحانی در هرمزگان را با عنوان “پایش و پویش در سواحل خلیج فارس” منتشر میکرد.
هر چند برخی کارشناسان معتقدند، ماهیت سفرهای استانی، حتی اگرنام آن “برنامه پایش وپویش” باشد، تغییری نخواهد کرد. تریبونهای دولتی اما میکوشند تا تفاوتهایی مهمتر، در میان شیوه روحانی و احمدینژاد بیابند. شبکه ایران، وابسته به موسسه دولتی روزنامه ایران، در گزارشی بعد از دومین سفر استانی روحانی، تفاوتهای سفر استانی دو دولت را “ پایان مصوبات فلهای در سفرهای استانی”، “کاهش تعداد همراهان” و پایان “سنت نامهنگاری” دانسته است.
زمانی محمد باقر قالیباف، در انتقاد از برنامه سفرهای استانی احمدینژاد گفته بود: “فکر میکنند اگر جایی که میتوان با ویدئو کنفرانس حضور پیدا کرد، پیاده راه بروند و عرق بریزند و نصف روز حرکت کنند، یعنی اجر و ثوابش بیشتر است.”
در آن زمان یکی از سایتهای هوادار احمدینژاد در پاسخ به قالیباف نوشته بود: “آیا تا کنون کسی تصمیم گرفته است که خوراک شکمش را با ویدیوکنفرانس بخورد؟ پس چطور میشود قلب را با ویدیو کنفرانس تغذیه مطلوب کرد؟ باید درد را لمس کرد و رنج را زیست! فیلم درد و رنج انسانها، سیاستی در حد فیلم و ابراز هیجان را سبب میشود نه بیشتر! وقتی درد عمیقاً به جانت نشست و رنج را زیستی، آن وقت میتوانی سیاست ضد رنج و درد را نیز زندگی کنی و مردم و نظام را در شرایط تحریم، خلع سلاح نکنی.”
چند روز پیش، سایت امنیتی بولتننیوز در یادداشتی به بهانه سفر استانی هفته پیش روحانی به استان هرمزگان، نوشت: “گویا حضور در برابر جمعیتی دهها هزار نفری که پرشور تو را تشویق میکنند، حسن و محمود بر نمیدارد و هر کدام که در برابر این جمعیت قرار بگیرند، جوگیر هم میشوند. اساسا جای طرح این مسئله وجود دارد که سخنرانی چه دردی از مردم دوا میکند، حالا در تهران باشد یا در استانها، پخش مستقیم از شبکه سراسری خبر و شبکه استانی باشد یا نباشد، مردم پای منبر سخنران فریاد بکشند یا نکشند؟ اساسا به حال مردم چه تفاوتی دارد؟”
نویسنده این یادداشت اضافه کرد: “انتقاد نگارنده به سفرهای استانی البته به معنای لغو این سفرها نیست که البته اگر برخی تاییدات مقام معظم رهبری درباره این سفرها از جمله توصیف آنها به عنوان تحقق آرزوی دیرینه ایشان نبود، شاید بساط این سفرها، پس از دولت دهم، خیلی سریع جمعآوری می شد، بلکه منظور و هدف این نوشتار آن است که با وجود تایید اصل سفرهای استانی که در فواید آن جای هیچ شک و شبهای نیست، اما تداوم آنها به همین شکل قطعا نقض غرض اهداف اولیه و اصلی سفر خواهد بود.” نویسنده افزوده بود که این انتقاد را به محمود احمدینژاد هم کرده است: “اما استدلال ایشان آن بود که به رخ کشیدن محبوبیت مردمی دولت و مسئولان نظام در عرصه بینالمللی دست بالاتری به کشور میبخشد.”
ازطرفی دیگر، سایت دولتبهار ازتریبونهای حامی محمود احمدینژاد نیز در گزارشی آورده است: “در زمان احمدینژاد، هربار رئیس جمهور به یکی از استانها سفر میکردند، در مسیر استقبال چندین ساعت وقت صرف میکردند تا به محل سخنرانی برسند. در این مسیر مردم هم نامه میدادند، هم مشکلاتشان را مطرح میکردند، هم درخصوص مشکلات استان و شهر خود میگفتند و همینطور آنهایی هم که عاشق رئیس جمهور بودند و میخواستند از نزدیک چند کلمه با او صحبت کنند به آرزوی خود میرسیدند. اما ظاهرا براساس برنامهریزی سفرهای آقای روحانی، مردم راه را باز میکنند تا اتومبیل رئیس جمهور به سرعت از میان جمعیت عبور کرده و به محل سخنرانی برسد و آقای رئیس جمهور، فرصت شنیدن صحبتهای مردم، گرفتن نامه و حتی شنیدن صحبتهای دوستداران خود را ندارد.”
انتقاد از شیوه سفر استانی روحانی، زاویههای دیگری هم داشت. برای نمونه، رجبعلی مزروعی، نماینده سابق مجلس طی نوشتهای در صفحه شخصی خود تاکید کرده است: “من چون قبلا به تفصیل درباره بیفائده بودن سفرهای استانی در پیمودن مسیر توسعه کشور به رغم داشتن هزینه برای بودجه عمومی دولت نوشتهام و این شیوه مدیریت عصرحجری و قجری را با هیچیک از شیوههای مدیریتی نوین در کشورهای دیگرمنطبق نمیدانم و فقط نماد عقبماندگی کشور ما در شیوه اداره جامعه و حکومتداری میباشد و فقط برای ثبت درتاریخ ( چون گوش دولتمردان حاکم بروی انتقادات در این باره بسته است) بازهم این نظر را نوشتم و اینکه عمر این دولت به سرعت برق و باد همچون شش ماه گذشته در گذر است، و پس از چهار سال معلوم خواهد شد که راه سفرهای استانی به آنجایی ختم خواهد شد که برای دولت احمدینژاد ختم شد، که اینکار هیچ همخوانی با شعار تدبیر و امید این دولت ندارد.”