جان زندانیان ما در خطر است

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خانواده های مددزاده، بهرامی و دانش پور در مصاحبه با روز:

خانواده مطهره بهرامی و احمد و محسن دانش پورمقدم و همچنین خانواده شبنم و فرزد مددزاده در مصاحبه با روز از وضعیت این زندانیان سیاسی ابراز نگرانی کرده و هشدار داده اند که جان آنان در خطر است.

همزمان روز گذشته خانواده های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه خواستار فرستادن نماینده ای از سوی او برای رسیدگی به وضعیت آنان شدند.

در ادامه صدور احکام زندانیان سیاسی و مطبوعاتی نیز، عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و همکار کانون مدافعان حقوق بشر به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد.این روزنامه نگار که پس از انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 تاکنون سه بار بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده است از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به اتهام عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به 5 سال و به اتهام تبلیغ  علیه نظام به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است.

پروین تاجیک، خواهر آقای تاجیک نیز به دلیل مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت برادرش به یک سال و نیم حبس محکوم شده است.

محمد شریف، وکیل آقای تاجیک به روز می گوید که موکلش متهم به “عضویت در گروههای غیر قانونی” و “تبلیغ علیه نظام” شده و بر اساس این اتهامات به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده.

به گفته آقای شریف “عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر را مصداق اتهام عضویت در گروههای غیر قانونی دانسته اند این در حالیست که آقای تاجیک عضو کانون مدافعان حقوق بشر نبوده و تنها در تهیه گزارشات با این کانون همکاری داشته است ضمن اینکه غیر قانونی بودن کانون مدافعان حقوق بشر هم محل تردید است”.

 

خطر قتل و تجاوز در رجایی شهر

 خانواده های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر دیروز در نامه ای به رئیس قوه قضائیه خواستار اعزام نماینده ای از سوی او به زندان رجایی شهر شدند.

آنها در نامه خود به تشریح وضعیت فرزندانشان در زندان رجایی شهر پرداخته و نوشته اند: هم‌اکنون بیش از 10 زندانی سیاسی زن، در بند زنان زندان رجایی‌شهر نگه‌داری می‌شوند. این بند در حال حاضر 200  زندانی زن با جرایم مختلف از قبیل، قتل، قاچاق، دزدی و … دارد، این در حالی است که با وجود جمعیت بالا، تنها یک سرویس بهداشتی و یک حمام برای استفاده زندانیان وجود دارد. در حالی که آب معمولا قطع است و فقط چند ساعت از شبانه‌روز ‌امکان استفاده از سرویس بهداشتی برای زندانیان فراهم است. زندانیان زندان رجایی‌شهر، به طور روزانه، تنها یک ساعت از آب گرم برخوردارند و در سایر ساعات روز، در صورت استحمام، می‌بایست از آب سرد استفاده کنند.

عبدالعلی مدد زاده، پدر شبنم مددزاده در این زمینه به روز می گوید: دختر من محکوم به تبعید در زندان رجایی شهر بود و به این زندان منتقل شده و ما واقعا به شدت نگران وضعیت او و همچنین پسرم فرزاد که او نیز در زندان رجایی شهر است هستیم.

شبنم مددزاده، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران، به اتفاق برادرش فرزاد مددزاده، از اول اسفند 1387 در بازداشت به سر می برد. او که نایب دبیر هیات رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت نیز هست، از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به 5 سال حبس در تبعید محکوم شده اما اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد.

فرزاد مددزاده، برادر این فعال دانشجویی نیز به 5 سال حبس در تبعید محکوم شده ولی او نیز اکنون در زندان رجایی شهر است

آقای مددزاده به روز می گوید: من خبری از نامه خانواده ها که منتشر شده نداشتم اما آنچه در این نامه آمده عین واقعیت است. از نظر بهداشتی و درمانی، حتی امکانات ابتدایی نیز ندارند و این فقط در خصوص شبنم نیست، فرزاد هم چنین شرایطی دارد. امکان تلفن ندارند و هر هفته ما از تبریز یا تهران می رویم که سه شنبه ها به فرزاد و پنج شنبه ها با شبنم به صورت کابینی ملاقات کنیم. البته یک هفته مادر شبنم میرود و یک هفته من چون یک هفته در میان ملاقات ها را زنانه و مردانه کرده اند. در ملاقات ها هم که یک مامور بالای سر زندانیان سیاسی می ایستد که نتوانند حرفی بزنند. تاکنون حتی یک روز هم به شبنم و فرزاد مرخصی نداده اند؛ برای شب عید هم عده ای را در لیست مرخصی گذاشته اند که نام شبنم و فرزاددر میان آنها نیست.

 خانواده های زندانیان سیاسی زن رجایی شهر در نامه خود به وجود زندانیان شرور در زندان رجایی شهر اشاره کرده اند که در مواردی در زندان دست به کشتار دیگر زندانیان زده‌اند.

در خصوص این مساله که به شدت باعث نگرانی خانواده ها شده آقای مدد زاده، پدر شبنم و فرزاد مدد زاده می گوید: زندانیان سیاسی زن بین 10 تا 15 نفر  هستند و بقیه زندانیان رجایی شهر، اشراری هستند که جرایمی چون قتل، قاچاق مواد مخدر، تجاوز و… دارند. در خود زندان هم با هم درگیر می شوند چاقو می کشند و تیغ می کشند و هیچ امنیتی وجود ندارد. من واقعا نگران دخترم و سلامتی او هستم.

او می افزاید: دو اتاق برای زندانیان سیاسی زن هست که در هر اتاق چند نفر هستند اما این اتاق ها در بندی است که سایر زندانیان زن هم هستند؛ دراتاق های کناری اشرار و سایر زندانیان هستند یک سالن مشترک دارند و اصلا جدا از هم نیستند، سرویس بهداشتی شان یکی است و این باعث نگرانی ما شده.

 خانواده های زندانیان سیاسی زن رجایی شهر ضمن ابراز نگرانی نوشته اند: مسائل خلاف اخلاق، به وفور در این زندان مشاهده می‌شود به طوری‌که در چندین مورد زندانیان جوان‌تر پس از اینکه از سوی زندانیان شرور به انحاء مختلف مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، از سوی آنان به قتل رسیدند. هم‌اکنون فردی در همسایگی اتاق زندانیان سیاسی نگه‌داری می‌شود، که تابحال 3 زندانی را پس از تجاوز به قتل رسانده است و مسئولان زندان، جهت تأمین سلامت جانی زندانیان، هیچ‌گونه اقدامی را انجام نمی‌دهند. ابعاد این خطر، به حدی است که زندانیان سیاسی جهت استحمام با مشکل مواجه بوده و همیشه با نگرانی حمله زندانیان شرور مواجه‌اند، به طوری‌که جهت استحمام یک زندانی می‌بایست دو تن دیگر به عنوان مراقب پشت در حمام حضور داشته باشند تا مورد حمله قرار نگیرند.

آنها سپس از رئیس قوه قضائیه پرسیده اند: بر اساس کدام ماده و آیین‌نامه، برای ۲۰۰ زندانی، تنها یک سرویس بهداشتی در نظر می‌گیرند؟ بر اساس کدام قانون، زندانیان ما از داشتن آب گرم محرومند؟ بر اساس کدام آیین، زندانیان ما باید هر لحظه در بیم حمله زندانیان شرور به سر برند؟ آیا جرم عزیزان ما بیش از اندیشیدن است؟ آیا بر اساس آیین‌نامه سازمان زندانها، تفکیک جرایم یک اصل پذیرفته شده نیست؟

این خانواه ها رئیس قوه قضائیه را مخاطب قرار داده و نوشته اند: در حالی که تنها چند روز به‌ آغاز سال نو باقی مانده است و شما احتمالا در تدارک گذران تعطیلات نوروزی خود هستید، ما شبها و روزهایمان را با این ترس می‌گذرانیم که ‌آیا می‌توانیم هفته بعد، دختران و زنانمان را سالم از پشت شیشه‌ها در سالن ملاقات مشاهده کنیم؟

شبنم مددزاده، مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم، معصومه یاوری، فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت، مریم اکبری منفرد و فاطمه ضیایی از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند که در زندان رجایی شهر به سر می برند.

 

تبعید گاه رجایی شهر

میثم دانش پور مقدم، فرزند مطهره بهرامی نیز که نگران وضعیت مادرش است به روز می گوید در زندان رجایی شهر، زندانیان سیاسی زن از بدیهی ترین حقوق یک زندانی محروم هستند.

او می گوید: مادر من به شدت بیمار است، او 57 سال دارد و دچاربیماری قلبی و فشار خون و بیماری روماتیسم است. هفته گذشته دو بار فشار خونش به 18 و 19 رسیده بود و این واقعا خطرناکترین مساله ای است که می تواند اتفاق بیفتد. در زندان رجایی شهر هم که از لحاظ بهداشتی و درمانی صفر است و هیچ گونه امکاناتی وجود ندارد و ما همیشه با دلهره به سر می بریم تا مادر را ببینیم یا خبری از او بگیریم. قاضی پرونده را هم که هیچ وقت نتوانستیم ببینیم اصلا ما را از در دادگاه به داخل راه نمی دهند.

آقای دانش پور مقدم سپس بااشاره به مخالفت مسئولین قضایی و امنیتی با مرخصی مادرش می گوید: پرونده های پزشکی مادرم را به دادگاه انقلاب بردیم اما نگرفتند. به دادستانی رفتیم دادستان گفت به او ربطی ندارد. به زندان بردیم گفتند باید از طریق دادگاه انقلاب اقدام کنید. مانده ایم چه بکنیم.

او از زندان رجایی شهر به عنوان تبعید گاه نام می برد و می گوید: مهم ترین مساله در زندان رجایی شهر نبود امنیت و نبود امکانات بهداشتی و درمانی است، نبود آب گرم برای حمام است، بودن با زندانیان شرور در یک بند است و… در حالیکه باید زندانیان سیاسی را از سایر زندانیان جدا کنند.

مطهره بهرامی، محسن و میثم دانش پور مقدم سه عضو یک خانواده ای بودند که روز عاشورا به اتفاق هادی قائمی و ریحانه حاج ابراهیم، دو تن از نزدیکان خود بازداشت و به اعدام محکوم شدند. دادگاه تجدید نظر حکم اعدام مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم و هادی قائمی را نقض کرد و این سه نفر به حبس محکوم شدند اما حکم اعدام محسن و میثم دانش پور مقدم از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد.

دادستان تهران در مصاحبه ای از تقاضای عفو از سوی این پدر و پسر خبر داده بود؛ به گفته محمد شریف، وکیل محسن و میثم دانش پور مقدم، پرونده این دو نفر اکنون در کمیسیون عفو و بخشودگی است.

اما اکنون میثم دانش پور مقدم به روز می گوید: همچنان بلاتکلیف هستیم. هیچ پاسخی نداده اند و خیلی این اوضاع نگران کننده است. پدر و برادرم تقاضای عفو کرده بودند و من نیز از طرف آنها تقاضای عفو کرده بودم. انتظار داشتم جوابی بگیریم اما هر جا مراجعه می کنیم رانده می شویم و هیچ جوابی داده نمی شود.

وی می افزاید: با توجه به اتفاقاتی که ماههای اخیر افتاد و بی خبر حکم برخی را اجرا کردند آدم می ترسد که نکند یک روز بلند شویم و ببینیم چنین اتفاقی افتاده. با این حال باز هم با امید به اینکه پدر و برادرم زنده بمانند منتظر هستیم تا جوابی بگیریم.