مطالبه محوری یا شخص محوری؟

تقی رحمانی
تقی رحمانی

انتخاباتی در پیش است که باز تا ۸ سال منتخب و رئیس جمهور آن، مدیر اجرایی کشور خواهد بود، با این تفاوت که جنبش سبز، هم بر این انتخابات و هم بر روابط درون نظام  تاثیر گذاشته و سایه حضور موسوی و کروبی در همه جا مشهود است. ترس ازورود خاتمی، و حتی هاشمی، نامیدن خاتمی به عنوان کاندیدای مطلوب امریکا از سوی برادررهبری که به وی نزدیک است، همه و همه نشان ازتائیرآشکارو پنهان جنبش سبزبرهمه ارکان نظام دارد. از همین روست که امروز همه رفتار حکومت، با ترس ازمردم شروع می شود چرا که حتی اقبال رای آوری هرکاندیدا هم به نسبتی است که با فتنه و جنبش سبزبرقرارکرده یا می کند.

اما نباید به تاثیرسلبی دل خوش کرد. تا این جای کار، اثرتخریبی جنبش برحکومت موثر بوده است، اما چگونه  می شود این تاثیررا به سوی روندی برد که نتیجه اش هم به نفع مردم باشد؟

واقعیات آن است که کنترل جنبش سبزپرهزینه بوده ودر درون نظام آشفتگی ایجاد کرده است. این آشفتگی وقتی به نفع مردم تمام می شود که بازیگرانی دموکرات در آن نقشی درست ایفا کنند؛ البته اگر هدف فقط ضربه زدن به رقیب نباشد و دستاورد ملاک باشد. شکست دشمن یا رقیب به معنی پیروزی طرف مقابل نیست. گاه در یک مصاف هردوطرف بازنده می شوند.

 

پس چه باید کرد؟

دوره فعلی زمان مطالبه محوری به معنی سال ۸۸  نیست. می شود این دوره را شخص محوری نامید. در شرایط فعلی دو کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان، بخصوص خاتمی و حتی هاشمی باید بیایند تا فضای جامعه و کشورازاین که هست بدترنشود.  چرا که  جامعه باید سر حال  باشد، تا مطالبه محوری معنی داشته باشد. درشرایط حاضر، مهم این است که چهره هایی که می توانند به بهبود فضا کمک کنند وارد میدان شوند تا نقشه هسته سخت حلقه امنیتی نظامیان را برهم بزنند. پس دراین دوره  به ناچار شخص محوری جایگرین مطالبه محوری می شود؛ مطالبه محوری را هم باید دقیق مصرف کرد تا ازاغتشاش معنا نجات پیدا کنیم.

اما جامعه محوری ازاین اشخاص چه می خواهد. نکته جالب درمراجعه به خاتمی و هاشمی آن است که بخشی از فعالین جامعه مدنی ایران زیر فشار شدید و برغم همه تهدیدها به دیدار  این دو نفر رفتند و از آن دو خواستند به میدان بیایند تا ایران کره شمالی وعراق نشود.  نکته مهم درک بلوغ نسبی جامعه ایران است که سیاست را از طریق زندگی روزمره می فهمد و لازم نمی بیند به سیاست یارانه ای تن دهد؛ یعنی ازدولت پول بگیرد وبه شخصیت مدنی خود پشت کند.

این نکته ظریف را باید سیاسیون و دموکراسی خواهان درک  کنند و متناسب با  روش و ویژگی جامعه مدنی ایران موضع بگیرند. چرا که موضع سیاسی فقط پرستیژ نیست، مفید بودن مهم تر است.

در این شرایط به سوی بازار گرم انتخاباتی می رویم که نتیجه آن برای چند سال آینده  مهم است. اگر چه انتخابات آخر زمان نیست، اما از پیوند مسائل کوچک و مرتبط زندگی ساخته می شود. فراموش نکنیم عملکرد شورای شهراول تهران چه ضربه کاری به اصلاح طلبان زد که از هزارهزار مقاله انتقادی راست ها مخرب تربود، چون مردم درعمل دیدند که اعضای شورا اهداف دیگری دارند. پس عملکرد جامعه محوران هم مهم است.

 

خواسته جامعه محوران و آنچه می توانند، بکنند

درک شرایط سخت جامعه ایران باعث می شود این بار خواسته داشته باشیم نه مطالبه  محور باشیم به معنی سال ۸۸. چرا که سطح  بالای توقع برای کاندیدا هایی که تحت فشارحکومت هستند می تواند آنان را ضیعف جلوه دهد و از کارایی آنان بکاهد. در این راه آنان که صدای و نفوذی دارند می توانند روشنگری کنند و شرایط را توضیح دهند که قرارنیست دولت کریمه ای بیایید و ایران را گلستان کند. به طور کلی هیچ دولتی درایران نمی تواند بدون جامعه مدنی به روند دموکراسی کمک کند. آمدن خاتمی یا هاشمی، اگر پیروزمیدان شدند یا با رای بالا کنار رفتند، در حقیقت به معنای آن است که  ما به جنگ واین سیاست تنش زا در منطقه وجهان، بسته بودن فضای داخل و مشکلات اقتصادی مخالف ایم و درراه بهبود اوضاع قدم برمی داریم. دریک کلام هم ازقبرستان شدن ایران ابا داریم، هم  می ترسیم  ایران کره شمالی ویا عراق وسوریه شود.

چرا که این استعداد هم درحکومت ایران هست وهم درغرب برخی جریان ها به دنبال کلنگی کردن اوضاع ایران هستند. فروش سلاح درمنطقه، رفتاروحرکات اسرائیل و تهدید های امریکا و بازیگری تحریک آمیزایران درمنطقه نشان های کلنگی شدن اوضاع درایران است که باید جلو آن گرفته شود.

با توجه به این هشدارها با مردم سخن گفتن باید از وظایف جامعه محوران درانتخابات اخیرباشد. جامعه محوران و دموکراسی خواهان ازاین منظر انتخابات را رصد می کنند و واردشدن به آن را از این منظر مورد توجه قرار می دهند نه مطالبه محوری به سبک ۸۸، چرا که مطالبه محوری را باید دروقت دیگر پی گرفت.

در حال حاضر نیاز است که  صدایی از درون حاکمیت بلند شود که جنگ نخواهد و دنبال حل بحران تولید وایجاد کاروتضمین امنیت جانی ومالی  مردم باشد تا اوضاع جامعه  به سوی بهبود رود. آن هم در شرایطی که وضع منطقه ما به سوی کلنگی شدن می رود ودر داخل هم نظامی ـ امنیتی ها اسب خود را زین کرده اند تا همه نهادهای مالی و اداری را به تسخیر خود در آورند، حتی شهرداری ها را.

پس نوبت مطالبه محوری نیست، بلکه نوبت آن است که از منظر جامعه مدنی مراقب باشیم که کسانی حاکم نشوند که مدل کره شمالی را در سر می پرورانند که در این صورت جامعه مدنی ژله ای ایران به قهقهرا می رود. درخواست فعالان گونا گون جامعه از دو کاندیدا برای شرکت درانتخابات هم در این راستا است. والا هر کس میداند که دموکراسی در جامعه ایران امری زمان براست.