انیس روتیول
بیش از ۴۰۰ سال است که جامعه مسیحیان ارامنه در اصفهان، پایتخت قدیمی ایران و مروارید پارس، سکنی گزیده اند. برای رفتن به “جلفای کوچک”، که نام آن برگرفته از شهر زادگاه این جامعه در ارمنستان است، کافی است سر خود را بلند کنید تا صلیب های نصب شده بر گنبد کلیساها را ببینید و از لابلای کوچه ها مسیر خود را به سوی آن پیدا کنید. از ۲۴ کلیسای این محله، اکنون ۱۲ کلیسا باقی مانده. برخی از آنها به خرابه ای تبدیل شده اند یا به دلیل نبود عبادت کننده دیگر مورد استفاده نیستند.
کلیسای “گئورگ مقدس”، قدیمی ترین کلیسای این محله، به سال ۱۶۱۱ میلادی بازمی گردد. درب ورودی این کلیسا رو به باغ زیبایی باز می شود. این کلیسا در طی روز شلوغ است: عبادت، گذاشتن شمع، نذری دادن، مطلع شدن از تاریخ یک ازدواج، یا صحبت درباره رویدادها یا برنامه هایی که برای کودکان پیش بینی شده.
مریم، مادر خانواده که طی روز برای چند ساعت در کلیسا فعالیت می کند، می گوید: “جامعه ارامنه بسیار فعال است. این جامعه پیرامون مسایل مربوط به کلیساها و مدارس و همچنین فعالیت های مربوط به بزرگسالان و کودکان سازمان یافته.”
مریم سه فرزند دارد، ولی تنها یکی از دختران متأهل او هنوز در ایران زندگی می کند. او می گوید: “مهاجرات جوانان یک مشکل واقعی برای ما والدین است. ما خود را تنها و دور از فرزندان و نوه هایمان می بینیم. چرا آنها رفته اند؟ مگر زندگی در اینجا زیبا نیست؟” این غیبت در زمان برگزاری مراسم بیش از پیش احساس می شود. و این درحالی است که مسیحیان ایران تحت تعقیب قرار نمی گیرند و متحمل تبعیض نمی شوند. آنها حتی گاهی از آزادی هایی برخوردارند که غبطه مسلمانان را برمی انگیزد. آنها در انجمن ها و باشگاه های خود به صورت مختلط حاضر می شوند و به علاوه حجاب نیز بر سر نمی کنند. آنها حتی می توانند برای خود مشروبات الکلی بسازند و مصرف کنند؛ به شرطی که به مسلمانان نفروشند.
البته در یک دادگاه قضایی، شهادت دادن یک مسیحی همانند یک زن، نصف شهادت دادن یک مرد مسلمان می ارزد. زنان در کوچه های “جلفای کوچک”، آویز صلیب می اندازند، بدون اینکه این مسأله مورد انتقاد غیرمسیحیان قرار گیرد. اکثر مغازه های این محله هنوز بوسیله ارامنه اداره می شود. روزهای یکشنبه مغازه ها تعطیل اند، درحالی که در دیگر نقاط شهر باز هستند.
هووان، پدر خانواده و بسیار فعال در کلیسای “گئورگ مقدس”، می گوید: “آنها قبل از هر چیز بنابه دلایل اقتصادی عازم خارج می شوند. آنها فکر می کنند که در کشورهای غربی فرصت های بیشتری وجود دارد.” مریم که پسرش در کانادا زندگی و کار می کند در پاسخ به او می گوید: “با این حال، زندگی در آنجا مشکل است و اضطراب اش بیشتر از ایران است.” این بحث ادامه دار است و گاهی ساعت ها موضوع صحبت خانواده هایی است که در ایران مانده اند.
ارامنه ایران ارتباط زیادی با ارمنستان دارند. ارمنستان کشوری است که جمهوری اسلامی نیز با آن دارای روابط خوبی در زمینه های اقتصادی و سیاسی می باشد. نائیری نهاپتیان، روزنامه نگار ارمنی- ایرانی دراین خصوص می گوید: “در ایران به مانند دیگر کشورها، موضوع قتل عام یهودیان توسط ترک ها یک تابو نیست و می توان در مورد آن صحبت کرد. با اینکه ارامنه ایران از ترکیه وارد این کشور نشده اند، ولی وحشت جمعی از قتل عام در ایران نیز به خوبی احساس می شود.” او در ادامه می افزاید: “دین جزئی از ماست و از ارمنستان و ارامنه جدا نیست.” با این حال، او ابراز تأسف می کند که اصفهان تنها چهار کشیش دارد. او می گوید: “این یک مشکل واقعی برای جامعه ماست. نسل های جوان چندان علاقه ای به کشیش شدن ندارند. باید تدابیری اتخاذ کرد تا در آنها ایجاد علاقه نمود.”
در ایران آموزش دینی برای مسیحیان وجود ندارد. به همین دلیل، کشیش های جوان بین ارمنستان، اورشلیم و لبنان حق انتخاب دارند. هرچه تعداد ارمنیان کمتر شود، تب و تاب آنها بیشتر می شود، ولی جامعه شان بیشتر در خود فرو می ریزد.
لا کروا، ۱۱ سپتامبر