علی عظیمی در لندن زندگی میکند، ا زاو آلبوم «آقای پست» به تازگی منتشر شده و در تدارک برگزاری کنسرت هایی در اروپا و امریکا است.برای آشنایی بیشتر با این هنرمند می توانید به این صفحه سری بزنید و گفت وگوی”هنر روز “ رابا او بخوانید.
از چه زمانی به طور جدی وارد حرفهی موسیقی شدید؟
من هنوز به طور جدی وارد موسیقی بهاندازهای که دلم میخواهد نشدم، خیلی چیزها هست که هنوز باید یاد بگیرم و آرزوی این رو دارم که در زندگیام وقت یادگیری و آموزش بیشتر رو بازکنم.اما جدیت به معنای اینکه برای خودم و پیگیری جدی تر از چهار سال پیش بوده که با آلبوم ۸۸ رادیو تهران به راهی وارد شدم که امیدوارم سالها ادامه پیدا کند. اما جدیت به معنای اینکه برای خودم و پیگیری جدی تر از چهار سال پیش بوده که با آلبوم ۸۸ رادیو تهران به راهی وارد شدم که امیدوارم سالها ادامه پیدا کند.
برایمان از دلایل و چگونگی تشکیل رادیو تهران بگویید؟
رادیو تهران گروهی بود که با اصرار و پیگیری زیاد من با دوستان قدیم در سفرم به تهران شکل گرفت. اینطور که من با دوستانی قدیمی که سالها باهم ساز میزدیم و موزیک بازی میکردیم مصمم شدیم که تعدادی از آهنگهایی که عموماً توسط من طی سالها ساختهشده بودند رو به طور حرفهای ضبط و تولید کنیم. البته شایانذکر است که چندی از کارها هم در طول همین پروسه ضبط و تولید تکمیل شدند و آهنگی مانند تعطیلات ازان آلبوم در چند شب متمادی با همفکری و خروجی کل گروه به وجود آمد.
در آن زمان کنسرتی هم در تهران دادید؟
یکی از بد اقبالیها برای گروه رادیو تهران این بود که ما فقط سه، چهار ماه در تهران باهم بودیم و نه شرایط و نه فرصتی برای اجرای زنده با اعضای اصلی هرگز به وجود نیامد. البته بچههای گروه قبل از تشکیل گروه بدون من (من لندن بودم) در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران یک اجرای اجمالی و تمرینی داشتند.
آیا تجربهی موسیقی زیرزمینی در ایران باعث خروج شما از ایران شد؟
خروج من از ایران هیچ ربطی بهکار موسیقی من نداشت و سالها قبل از تشکیل رسمی رادیو تهران من در انگلستان زندگی میکردم. من در سال دو هزار و چهار به بریتانیا مهاجرت کردم تا در رشته تحصیلیم (مهندسی مکانیک با گرایش تأسیسات ساختمان) ادامه تحصیل بدم. ولی بعد از چند سال کار در مهندسی در لندن خیلی دیر به این نتیجه رسیدم که مهندسی با طبع من زیاد سازگار نیست و باید به دنبال رویاهایم در موسیقی برم. فلسفهاش هم این بود که آدم فقط یکبار زندگی میکند و اگر دست کم یکبار به خودش این شانس رو نده که دنبال رویاهایش بره خیلی حیف است.
خروجتان از ایران باعث دور شدنتان از جامعهی مخاطب ایرانی نشد؟
خروج من از ایران طبیعتاً باعث دوری فیزیکی من از جامعه ایران شد ولی به ۳ دلیل من هرگز ارتباطم رو با ایران از دست ندادم، یکی مکالمههای همیشگی با دوستانم در ایران از طریق اسکایپ و تلفن و دومی دنبال کردن مستمر اتفاقات و اخبار ایران و البته وجود جامعه بزرگی از ایرانیان و دوستان خوب در لندن که همگی تا حد خیلی زیادی حس ارتباط رو لا اقل به ضم خودم حفظ کرده. البته موسیقی من که بههرحال تم راک دارد و ریشههای غربی دارد و دوری از ایران تأثیر چندانی روی موسیقی من نداشته ولی اشعار من هم که همیشه در تنهایی در اتاقم یا استودیوی تمرینم نوشته میشده تا حدودی البته دستخوش بوده ولی نه خیلی زیاد.
پس از خروج از ایران، طبیعتاً شما هم مثلِ دیگران دچار یک سری فراز و نشیبها شدید. چقدر طول کشید تا به یک ثبات برسید؟
سه چهار سالی طول کشید که بعد از دانشگاه و چند سال کار مهندسی و بهتر شدن زبان انگلیسی و مشکلات اقامتی تازه تونستم راه خودم رو دوباره پیدا کنم. حجم تطبیق و اطلاعات زیادی که باید جذب کنی تا در یک جامعه جدید جا بیفتی کم نیستند اما من هم تلاش خودم رو کردم و امروز میتوانم بگویم که از تعامل بالایی با جامعهای که درش زندگی میکنم برخوردارم که خاطره سختی سال اول رو شیرین میکند.
دنیای جدید چقدر در شعر و جنس موسیقیِ شما اثر گذاشت؟
اصولاً مهاجرت رو اتفاق خوبی در زندگیام میدونم و سوای سختیها و ضربههایی که به آدم میزند من را با آدمهای مختلف و فرهنگهای بسیار متفاوت مخصوصاً به خاطر زندگی در جامعه چند فرهنگی شهر لندن آشنا کرده و چیزهای بسیار زیادی رو از دیگران آموختم، و تجربههای موسیقیایی زیادی هم با موسیقیدانهایی غیر ایرانی داشتم که بسیار ارزشمند بوده.
مهاجرت مسبب آغاز همکاری با گروههای خارج از ایران شد، برای ما از این تجربهها بگویید.
بعد از تشکیل رادیو تهران و ضبط آلبوم و دوری بلافاصله از نیمی از همگروهیها باعث شد من و پدرام گیتاریست گروه ناچار بهکار با موسیقیدان های تازهای در گروه بشویم و این مقدمهای بود به حضور بسیار مبارکی از سه موسیقیدان بسیار خوب و اهل دل که باعث ادامه کار و اجراهای زنده متعددی برای رادیو تهران شد.
این سه مارال محمدی (نوازنده چلو و همخوان) صالح زارعی (بیس) و جیسون (درامز) بودند که با حضور و خلاقیتشان رنگ و روی جدیدی به گروه دادند و ما را در چند اجرای بهیادماندنی و دلچسب همراهی کردن.
ما واقعاً گروه خوششانسی بودیم که همواره در اجراهای زنده با استقبال بسیار خوبی از طرف دوستان و طرفداران ما مواجه بودیم.
از نظر خودتان چه دلایل و عواملی باعث فراگیر شدن موسیقی رادیو تهران شد؟
رادیو تهران به عقیده من بدون اینکه بخواهم دچار تعریف از خود و این داستانها بشوم، گروهی بود با یک موسیقی و شعر متفاوت که درش صداقت زیادی بود و من عامل صداقت و ملودیها و ساختارهای موفق در موسیقی را عامل موفقیت نسبی گروه میدونم؛ و البته همیشه به این موضوع غبطه میخورم که چرا از روز اول به دلیل دوری از اعضای اصلی گروه و سختیهای مهاجرت و مشکلاتی که به طبع اینها به وجود آمدن تونسیم راهی که شروع کردیم رو به سطوح خیلی بالاتر برسانیم
چرا آقای پست؟
بعد از چهار سال از آلبوم اول و مشکلاتی که برای همکاری با گروه پیش آمد من که از کم کاری هنری بسیار آشفته بودم تصمیم به راهاندازی یک پروژه جدید گرفتم. حدود یک سال بود که با موسیقیدانهای بسیار خوب و توانای انگلیسی آشنا شده بودم و با ایشان پیشنهاد ضبط آلبوم سولوی خودم رو در میان گذاشتم وانها هم استقبال کردن. این بود که گروه علی عظیمی و “ نید ” به وجود امد و ما ۹ تا از آهنگهای جدید و قدیمی من رو با همکاری دوست خوبم تام سالیوان شروع کردیم و اسم پروژه رو همگام با مفهوم آهنگی به همین نام آقای پست گذاشتم. دلیلش رو هم نپرسید.
چرا انفرادی کارکردید و تجربه کار گروهی را به آلبوم آقای پست گره نزدید؟
علت انفرادی یا سولو کار کردن من این بود که به خاطر فاصله افتادن بین اعضا بعد از آلبوم ۸۸ همگرایی لازم برای کار هنری وجود نداشت و انگار عطش خلق یک کار موفق دیگر جایش با انفعال عوض کرده بود. کلاً باید بگویم که متأسفانه یکی از مشکلاتی که گریبان گیر خیلی از موسیقیدانهای ایرانی میشود و عمر همکاری های پایدار رو کاهش میدهد نداشتن تجربه کار گروهی نزد ما ایرانیها است که بخشش هم به دلیل کمبود آموزش کار گروهی در مدرسهها و دانشگاههاست؛ و این مشکل رو معمولاً با موسیقیدانهای انگلیسی نداشتم و کار گروهی با آنها بسیار راحت تره و تعامل سازندهتر. این ضعف البته یک مشکل ذاتی و لزوماً فرهنگی میتواند نباشد و به نظر من کار گروهی به تمرین نیاز دارد و موسیقیدان های ایرانی مخصوصاً با تعامل با دیگران روز بروز درش بهتر خواهند شد و البته خود من هم از این قائله مستثنا نبودم.
آیا این به معنایِ اتمام کار گروهی در قالب رادیو تهران است؟
کار گروهی در رادیو تهران همان طور که قبلاً هم گفتم به ضم من تمام نشده و دفتر بازی هست که هنوز جای نوشتن توش زیاد هست. باید به آینده امیدوار بود. و هر وقت به این تصمیم جمعی با دوستان دیگر برسیم چه بسا که پروژهای حتی جذابتر خلق بشود. من کلاً آینده رو مثبت میبینم.
برایمان از نماهنگ آقای پست بگویید.
ویدیوی آقای پست توسط دوستان خوبم در گروه هنری کج آرت ساختهشده و تمام ایدههای این ویدیوی موفق زاده ذهن خلاق این دوستان بسیار مستعد منه. یکی از بهترین تعاملهایی که در سالهای اخیر کردم با همین بچههای دوستداشتنی کج آرت بوده. خوشبختانه این نماهنگ بهعنوان اولین کاری که از آلبوم جدید من دیده و شنیده شد بسیار موفق و تأثیرگذار بود.
نماهنگ پیش درامد هم موفق و متفاوت بود، برایمان از مراحل شکلگیری ایدهاش بگویید.
نماهنگ پیشدرآمد ایدهای بود گه ذهنم رسید و با دوست خوبم و هنرمندم آرش آشتیانی در جریان گذاشتم. او هم فیلمساز و هم تدوینگر بسیار خلاق و خوش آتیهای هست با اتکا به سواد بالا و دانشی که از تاریخ سینمای ایران داشت ایده اولیه رو به سطحی رساند که به یکی از موفقترین کارهای سال تبدیل شد. این ویدیو که محصول کلنجار رفتن من و آرش به مدت حدود سه ماه با این فیلمها بود در آخر بهجایی رسید که هر دوی ما ازش راضی شدیم و تصمیم گرفتیم منتشرش کنیم و در واقع یک عشقنامه و ادای احترام به سینمای بسیار جذاب ایران و تاریخ صد سالگان است. جالب بدونید که یکی صحنههای این کلیپ مربوط به اولین فیلم (صامت) تاریخ سینمای ایران به نام آقاجان آکتور سینماست که حدود ۱۰۰ سال از ساختش میگذرد.
از برنامه تور و کنسرت آقای پست بگویید
آلبوم آقای پست روز بیست و شش اکتبر منتشر شد و اولین اجرای رسمی این آلبوم در لندن در همان روز بود. ما در حال حاضر در تدارک یک تور اروپایی در اواسط مارس و یک تور آمریکا در اواسط ماه می (مه) هستیم، البته بهاحتمال زیاد یک اجرا قبل از همه اینها در پاریس در اواخر ژانویه خواهیم داشت؛ اما کلاً اخبار اجراهایمان روی صفحه فیسبوک رسمی من اعلام میشود.
کار مشترک با آرش سبحانی ، کینگ رام و کیوسک چطور بود؟
کارهای مشترکی که من با آرش سبحانی و گروه کیوسک داشتم همینطور با کینگ رام همیشه بسیار دلچسب و موفق بوده و یکی از دلایل اصلی ان هم حرفهای بودن این آدمها و اخلاق خوب کاری و البته ارزش هنری کارهایشان. کلاً من از کارهای مشترک و تعامل با موسیقیدانهایی که دوست دارم خیلی لذت میبرم و چیز یاد میگیرم
بهعنوان سؤال آخر، آیا با تمام داشتههایی که امروز به سبب مهاجرت بهدست آوردید به گروههای مشابه که در فضای کشور کار میکنند هم توصیه و حیات در جغرافیای جدید برای تولید میکنید؟
من به هیچ کس هیچ توصیهای نمیکنم و برای گروههای داخل ایران هم آرزوی فضای باز برای کار رو دارم. صداهای خیلی خوبی از ایران شنیده میشود و هنرمندان و موسیقیدانهای خیلی خوبی از نسل جدید در راه ظهور هستند.
به امید روزی که همه ما در کشور خودمان و برای مخاطب اصلی خودمان آزادانه اجرا کنیم و از باهم بودن و حق طبیعی خودمان لذت ببریم.