تئاتر شهر همچنان تعطیل است و چراغ تئاتر تنها در چند سالن تک افتاده شهر روشن مانده است. مجید ستایش نیز در یکی از همین سالن ها نمایش بازیگر و زنش را براساس نوشته ای از علی نصیریان بر صحنه دارد.
بازیگر و زنش
نویسنده:علی نصیریان. کارگردان: مجید ستایش. طراح صحنه: جاوید صحنه. بازیگران: آتش تقی پور، منیژه گلچین.
خلاصه داستان: مرد بازیگری قصد دارد از همسرش نیز یک بازیگر بسازد تا در اوقات تنهایی بتوانند برای یکدیگر بازی کنند. اما زن از این امر عاجز است و در گیری های انان زندگی شان را به مسیری تازه می رساند.
یک زندگی ساده
علی نصیریان همزمان در روزهایی که بازیگری می آموخت به نمایشنامه نویسی هم مشغول بود. او درمصاحبه ای گفته بود هیچگاه به کارگردانی فکر نمی کرده و بیشتربه نوشتن می اندیشیده است. از همین روی بود که در اولین سال های حضور بر صحنه نمایش توانست با نگارش متن بلبل سرگشته جایزه بزرگی را در نمایشنامه نویسی به خود اختصاص دهد. بازیگر و زنش هم متعلق به همین سال های دور است که مجید ستایش آن را این روز ها روی صحنه آورده است.
بازیگر و زنش در نگاه اولیه پیرنگی ساده را دنبال می کند. حتی بسیاری از گفت و گو ها نیز در همین نگاه بسیار ساده لوحانه به نظر می رسد اما با اندکی دقت در می یابیم که همین دیالوگ های ساده سرشار از ظرافت هایی هستند که دائم به ما زندگی روزمره شخصیت های داستان را یادآوری می کنند. در نگاه اولیه نحوه شکل گیری درام نیز در این نمایش کمی دور از ذهن می نماید. اینکه بازیگری بخواهد به زنش بازیگری بیاموزد این سئوال را در ذهن ایجاد می کند که چه درامی را می تواند در خود نهفته داشته باشد. اما نصیریان خود خیلی زود زمینه های شکل گیری این درام را در داستانش پدید می آورد. زن استعداد لازم را ندارد و چون مرد در این زمینه پافشاری می کند کشمکش ها آغاز می شود. از اینجاست که فضاهای ذهنی و عینی نیز با یکدیگر در می آمیزند. در همین راستا اصولا نمایشنامه با فضایی ذهنی آغاز می شود. ما صدای هواپیمایی را می شنویم که روی زمین می نشیند و داستان آغاز می شود. بعد ها می فهمیم که چرا مرد علاقه دارد زنش بازیگری بیاموزد چون فرزندشان در خارج از کشور است و آنها در بازی هایشان راهی را می جویند تا به دیدار فرزند بروند. زن که نمی تواند بازی کند زمینه های واقعیت را در زندگی مشترکشان تقویت می کند. بعد ها مرد می فهمد که زنش چقدر خوب زندگی را بازی می کند.
در بخش های اولیه داستان که هنوز چندوچون قصه مشخص نشده است کلام نقشی اساسی در شکل گیری درام دارد. گفت و گو ها با واژه هایی بسیار معمولی آغاز می شوند، اما درادامه نقشی دیگر به خود می گیرند و حتی سوءتفاهم هایی را نیزپدید می آورند. همین بازی با کلام زمان زیادی ذهن مخاطب را با خود درگیر کرده و داستان را نیز پیش می برد اما سپس داستان به جایی می رسد که دیگر درام شکل گرفته و شخصیت ها کامل شده اند و نویسنده می تواند وارد بخش اصلی داستان شود. تا اینجا حفظ ریتم برعهده همین کلام است و بازیگران نیز می بایست با تاکید روی واژگان خاص به حفظ اجرایی ریتم نیز کمک کنند. اما زمانی که کار از زمینه گویش خارج می شود بازیگران به طمانینه بیشتری در حرکات و رفتار می رسند چون باید به تماشاگر این اجازه را بدهند تا به نتیجه گیری بپردازد. نصیریان خیلی خوب به این مهم در نمایشنامه نویشی دست یافته است. اما ستایش دربرخی زمان ها از داستان به خاطر اینکه بتواند آن را متناسب با زبان امروز کند جملاتی را به داستان افزوده که این جملات ریتم نوشتاری را دستخوش نوسان می کند. به طور مثال در یکی از صحنه ها زن می گوید که کیومرث پور احمد توانست در سن 80 سالگی از مادرش بازی بگیرد و تو نمی توانی. این جمله کاملا به نمایشنامه اصلی افزوده شده تا کد هایی را در اختیار تماشاگر بگذارد. اما آنقدر نچسب است که ناگهان با سرعتی زیاد تماشاگر را از نقطه اولیه اش نیز دور می کند.
در صحنه پردازی کار نیز سعی شده حداقل لوازم صحنه به بیننده عرضه شود تا در وهله نخست تماشاگر تنها حواسش را متوجه بازیگران و بازی آنها کند و از دیگر سو در بخش هایی که کار ذهنی می شود خود بتواند با توجه به این دکور مجازی صحنه ها را در ذهن بازسازی نماید. دکور مجازی اگرچه ذهن تماشاگر را تقویت می کند اما قدرت ایجاد تصویر را از کارگردان می گیرد. در نمایش بازیگر و زنش هم با توجه به انتخاب اشتباهی که ستایش از انتخاب بازیگر خود داشته این تصویر سازی را که می توانست بازیگر مردش در اختیار تماشاگر بگذارد از او می گیرد. بازیگر مرد این نمایش یک پیرمرد کهن سال است. اما کارگردان با انتخاب آتش تقی پور سن نقش را تا میانسالی پایین آورده و با توجه به ساختار متن نصیریان این تناقض می تواند تا حدی آزار دهنده باشد.
در انتهای نمایش بازیگر و زنش مرد داستان در می یابد زنش چه بازیگر خوبی بوده که توانسته با تمام خودبزرگ بینی های مرد او را تحمل کند و بازی زندگی را به خوبی در کنار او ادامه دهد.