نمی دانم چطوری است که هشتاد نفر از اعضای ستاد میرحسین موسوی را روز ۲۲ خرداد که هنوز انتخابات برگزار نشده بود، به این دلیل که سه روز بعد ممکن بود در تظاهرات علیه تقلب انتخاباتی که برگزار نشده بود دستگیر کردند، ولی نمی توانند اسیدپاشانی که یک سال است روی صورت زنان اسید می پاشند دستگیر کنند؟ چطوری است که روزنامه ای را در اولین شماره می شد توقیف کرد، چون حدس می زدند که یک هفته بعد ممکن است در مورد اتفاقی که پنج روز بعد قرار است بیافتد مخالفت کند، توقیف کردند، ولی نمی توانند کسانی را که یک سال است اسیدپاشی می کنند دستگیر کنند؟ چطوری است که شخصی به نام “زمانی” را در ماه اردیبهشت دستگیر و زندانی می کنند، چون قرار است در ماه خرداد که او در زندان است به خیابان برود و سطل آشغال آتش بزند و اعدامش هم می کنند، در حالی که افرادی که معلوم و مشخص است که یک ماه است هفت هشت مورد اسیدپاشی کردند، نمی توانند پیدا کنند؟
احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی گفته که “در ماههای اخیر هفت هشت مورد اسیدپاشی در اصفهان رخ داده.” خب، پس خودتان خبر دارید، آیا می دانید که اسیدپاشی کار وحشتناکی است؟ جواب می دهد که این اسیدپاشی ها “عملی زشت، شنیع، چندش آور، بدتر از قتل، جنایتکارانه و بسیار وقیح است.” می پرسم: می دانید که برای چی اسیدپاشی کردند؟ احمدی مقدم می گوید “انگیزه افراد معلوم نیست.” می پرسم چه کسانی مورد اسیدپاشی قرار گرفتند؟ می گوید: “سعی می کنند موضوع را به حجاب و عفاف ربط دهند، در حالی که خانواده قربانیان از خانواده های مومن و مقیدی هستند.” معنی این حرف این است که ایها الناس! کسانی که اسیدپاشی می کنند فقط به چهره زنانی که خیلی بدحجاب هستند اسید پاشی نمی کنند، بلکه به زنانی که لباس معمولی هم پوشیدند اسیدپاشی کردند.
مگر در تهران یا اصفهان که زنانی بخاطر حجاب شان مورد حمله قرار گرفتند، لباس های شان خیلی ناجور بوده؟ اصلا مگر بقیه زنانی که کتک خوردند و زندانی شدند، خیلی هاشان از خانواده های مذهبی نبودند؟ اصلا مگر نوه خمینی و پسر و دختر هاشمی رفسنجانی و برادر حمید رسایی و دختر خلخالی و پسر روح الامینی و خانواده شهید همت و شهید باکری و پسر جنتی که همه از خانواده های مذهبی رهبران انقلاب بودند به عنوان بدحجاب، منحرف، خائن، فتنه گر و منافق کتک نخوردند و زندانی نشدند و کشته نشدند و تحت تعقیب قرار نگرفتند؟ از هر ده تا پسر خوش تیپ و دختر بدحجاب، پنج تاشان یا اسمش روح الله و یاسر و مقداد و خداداد است یا زهرا و زینب و آتنه، مگر حتما باید اسم دختر سمیرامیس و رکسانا و پانته آ باشد که غیرمذهبی و بدحجاب باشد؟
به نظرم پلیس برای اینکه چهره نظام و اسلام مغشوش نشود، دارد دنبال آدرس غلط می گردد. چنان که معلوم است، این نیروی انتظامی دنبال کسی می گردد که انگیزه شخصی برای اسیدپاشی روی هشت نفر دارد، قصدش خراب کردن چهره نظام است و بقول نقدی “اسیدپاشان به احتمال قوی مرتبط با سرویس های اطلاعاتی غربی هستند.” دنبال چنین کسی می گردند و طبیعی است پیدایش نمی کنند. دو دقیقه به روش های من عمل کنید پیداشان می کنید.
یک: اعضای انصار حزب الله اصفهان را دستگیر کنید و خانه های شان را بگردید، افرادی در خانه شان اسید موجود بود و موتور تریل و هزار داشتند، احتمالا عامل اسیدپاشی هستند. می توانید آنها را به جان رهبر قسم بدهید و چون مومن هستند حتما اعتراف می کنند. شما هم بیخودی وقت تان تلف نمی شود.
دو: کمیل کاوه رهبر انصار حزب الله اصفهان را دستگیر کنید و از مخابرات تلفن های دو هفته قبل او را بگیرید، آن شماره ها را جستجو کنید، اسیدپاش ها را پیدا می کنید.
سه: در میان انصار حزب الله اصفهان امتحان بگیرید، کسانی که از همه غیرتمندتر، معتقد تر از همه به ولایت، اهل نماز و روزه، پیرو مصباح یزدی و احمد خاتمی بودند، عامل اسیدپاشی هستند.
پرونده م.ر. به دیوانعالی کشور رفت
پس از اینکه در بهار سال گذشته م.ر. که همان محمدرضا رحیمی باشد، متهم به اختلاس و تخلف مالی میلیاردی شد، در ماه تابستان سال گذشته به دادگاه رفت و بطور غیرعلنی محاکمه شد. در پائیز بطور غیرعلنی محاکمه شد و شش ماه محاکمه اش طول کشید. در ماه اسفند حکم محکومیت او صادر شد و قرار شد آن را با پست بفرستند برای تجدید نظر به دادگاه تجدید نظر، نامه مذکور چهار ماه یعنی از ماه اسفند تا ماه خرداد امسال از میدان ارگ تهران به ساختمانی در فاصله یک کیلومتری رفت. در ماه خرداد دادگاه تجدید نظر هم او را محکوم کرد و از اوایل تابستان قرار شد پرونده او برای اجرای حکم ارسال شود. در تمام تابستان این پرونده روی میز اجرای احکام بود و دو ماه طول کشید تا قاضی مربوطه لای پوشه را باز کند، تازه در پائیز امسال یعنی دیروز خبر دادند که پرونده به دیوانعالی کشور رفته، پیش بینی می شود این پرونده در ماه زمستان در دیوانعالی کشور هم تائید شود، بعد در بهار سال آینده حکم برای اجرا با پیک موتوری به دادگاه تخلفات اداری می رود که احتمالا موتور سیکلت حامل نامه چهار ماه طول می کشد تا از ناصرخسرو به خیابان شهید قرنی برسد. در ماه پائیز سال آینده حکم اجرا می شود و شش ماه طول می کشد که حکم را برای وکیل رحیمی ارسال کنند، وکیل هم از بهمن سال ۱۳۹۴ دریافت حکم را تائید کرده و موفق می شود در تابستان سال ۱۳۹۵ محمدرضا حکیمی را همراه خودش برای اجرای حکم به دادگاه ببرد. پیش بینی می شود محمدرضا رحیمی در بهار سال ۱۳۹۶ به طرف زندان اوین راه بیافتد و تا بهار دو سال بعد مامورین او را در تابستان سال ۱۳۹۸ به زندان اوین می رسانند. حالا اگر همین محمدرضا رحیمی در مهمانی عروسی دخترش یک بابا کرم برقصد یا جمله ای در حمایت از میرحسین موسوی بگوید، قول می دهم سی ثانیه بعد یعنی فردا اول آبان وارد زندان اوین بشود و سی سال همانجا بماند. این خط این هم نشان.
امام خمینی و مصباح
آقای محمدرضا خباز معاون پارلمانی ریاست جمهوری گفته که “اگر کسی سراغ دارد که امام جایی از آقای مصباح نام برده، نشان بدهد تا استفاده کنیم.” من برای حل مشکلات کشور و از آنجا که خودم امام خمینی را روی زانوهای خودم بزرگش کردم، تمام جملات ایشان را مثل آقای هاشمی رفسنجانی فوت آبم، و حتی می دانم که هر جمله ای نشان دهنده کدام یک از خصائل امام بود. امام خمینی چند بار بطور غیرمستقیم از مصباح یزدی نام برده که من این جملات را برای استفاده معاون پارلمانی آقای روحانی نقل می کنم.
امام خمینی بطور غیرصریح این جملات را درباره آیت الله مصباح یزدی گفت: “اینها اشک تمساح می ریزند و شما را عـصـبـانـی کـرده بـه مـخـالفـت بـر مـی انگیزانند.” و گفت: “ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس مآب و دین فروش زده اند و می زنند.” و گفت: “تقی! این در را ببند.” وگفت: “اینها یک مردمی هستند کهنه پرست.” و گفت: “روحانیون باید حفظ حیثیت خودشان را بکنند و خدای نخواسته کاری نکنند که بین ملت یکطور دیگری بشود.” و گفت: “این غلط می کند که یک طور دیگری بکند.”