اتوبوس شب آخرین فیلم کیومرث پور احمد ناگهان در تهران اکران شد. این فیلم نگاه متفاوتی به جنگ دارد و خسرو شکیبائی یکی از بهترین نقشهای سینمائیش را در این فیلم ایفاکرده است.
اتوبوس شب
کارگردان:کیومرث پوراحمد. نویسنده: پوراحمد، حبیب احمد زاده و حسن شکاری. مدیر تصویربرداری: مهدی جعفری. تهیه کننده:مهدی همایونفر. بازیگران: خسرو شکیبایی، محمدرضا فروتن، مهرداد صدیقیان، الناز شاکردوست.
پسرک جوانی در بحبوحه جنگ باید با کمک یک جوان دیگر و راننده ای پیر تعدادی اسیر را به پشت جبهه منتقل کنند. پسر دوم در طول راه مجروح می شود. پسرک و راننده تنها هستند که در جاده گم می شوند. اسرا شورش می کنند و زندان بانان خود را به اسارت می گیرند. ولی ناگهان یکی از میان آنان به ایران علاقمند شده و جنگ دوباره مغلوبه می شود. پسر دوم در راه می میرد و گروه به پشت جبهه می رسند و با زن باردار پسر مواجه می شوند که منتظر اوست.
شب و جنگ
کیومرث پوراحمد در این سال هایی که فیلم ساخته توانسته سبکی قابل تامل را از خود در سینما برجای بگذارد. فیلم های او آنقدر صمیمی و روان هستند که حتی در آنهایی که اقبالی میان مخاطبان نداشت- مثل گل یخ و نوک برج- این مسئله به خوبی قابل نمود است.
اتوبوس شب در کارنامه پوراحمد نقطه عطفی محسوب می شود. اول به این دلیل که توانست به مدد آن دوباره به سینمای مورد علاقه اش بازگردد و دوم اینکه توانست شیوه های جدی فیلمسازی را در این فیلم تجربه کند. فیلم اتوبوس شب یکسره در فضایی بسته و محدود شکل می گیرد. کل فیلم در یک اتوبوس می گذرد که امکان مانور های دوربین را برای فیلمساز سخت می کند و حتی امکان نورپردازی چندان دقیقی را هم ندارد. بنابراین پوراحمد سراغ استفاده از دوربین های دیجیتال رفته است و تصویربرداری کار خود را نیز به یکی از بچه های مطرح سینماگر فیلم کوتاه یعنی مهدی جعفری سپرده است.
در اتوبوس شب با نوجوانی رو به رو هستیم که در طول فیلم به واسطه مسئولیتی که بر دوشش قرار گرفته به بلوغ رسیده و کامل می شود. در این بین حتی فاروق عراقی و راننده اتوبوس هم به نگاهی جدید از زندگی دست می یابند. پوراحمد بسیار سعی داشته با وجود تنگناهایی که لوکیشن برایش ایجاد می کرده به نگاهی گزارشی در تصویربرداری متوسل شود. بنابراین در بسیاری از فصول دوربین روی دست است و دائم هیجان و تعلیق های فیلم را از همین طریق به بیننده منتقل می کند. جنس تصاویر هم سیاه و سفید است و فیلمساز توانسته از این امکان هم به خوبی استفاده کند. فضای سیاه و سفید فیلم ذهنیت تماشاگر را به گذشته های دور می برد و یاد تصاویر آرشیوی جنگ را در ذهنش زنده می کند.
فیلم در جاهایی خط اصلی داستان خود را متوقف می کند و داستانک هایی را مورد پرداخت قرارمی دهد که جنبه های مختلفی را در بر می گیرد. به طور مثال داستان فرعی شورش زندانیان در راستای ایجاد تعلیق در داستان گنجانده شده است. اما قصه رو یا رویی جوان زخمی و دکتر عراقی که روزگاران گذشته با هم دوست بوده اند در راستای دیگری از مضمون فیلم قرار می گیرد. داستان های این چنین بسیار در فیلم پراکنده شده اند که سبب می شود رنگ ثابت فیلم و داستان محیط بسته آن تماشاگر را مورد آزار قرار ندهد. اگرچه در این میان داستان شخصیتی همانند فاروق می توانست مورد پرداخت بیشتری قرار گیرد.
بازیگران نیز همانند دیگر فیلم های پور احمد بازی هایی به یادماندنی دارد. خسرو شکیبایی در نقش راننده پس از مدت ها بازگشتی موفقیت آمیز دارد. راننده ای خسته و عصبی که در برخی لحظات هم می ترسد. او از یک سو ناراحت است که گوش به فرمان یک نوجوان بسپرد و از سویی دیگر نیز مجبور به این فرمانبرداری است. مهرداد صدیقیان نیز که شخصیت اصلی پوراحمد در فیلم محسوب می شود به خوبی بلوغ را در رفتار خود بروز می دهد. حرکات و گویش او کاملا در ابتدای فیلم کودکانه است. اما در ادامه که با حوادث مختلفی رو به رو می شود به جبر تقدیر به پختگی میرسد. حرکات و رفتارش سنگین تر می شود و در پایان به زاویه نگاهی دست می یابد که شاید در ابتدا فاقد آن بود. محمدرضا فروتن چندان در این بین نمی تواند خود را آنگونه که لازم است به نمایش بگذارد. نقش او زیر بار دو نقش پسر و راننده گم شده است. اما در هر حال فصولی که نوبت به بازی اش می رسد بارقه هایی از توان خود را به نمایش می گذارد.
سال گذشته دو نفر از فیلمسازان مهم سینمای ایران یعنی رخشان بنی اعتماد و پوراحمد به استفاده از دوربین دیجیتال روی آوردند که در نوع خود حرکت جالبی است و به نظر می رسد سینمای ایران قصد دارد این شکل تصویری را قبول کند. در هرحال سینما نیاز به جرقه هایی دارد تا آن را از سکون خارج کند و پور احمد توانست مسبب یکی از این حرکت ها در اتوبوس شب باشد.