سلطان حسین، محمود افغان

نویسنده
مهرداد شیبانی

مهرداد شیبانی

آذرماه تمام می شود. یکی دو شب دیگر درآستانه طولانی ترین و سیاهترین شب تاریخ ایرانیم. یلدائی که تکرار تاریخ ‏ایران “تراژدی” اش را به “کمدی” سیاهی را تبدیل کرده است: محمود افغان ها حاکمانند از صدر تا ذیل؛ و هراس ‏بازگشت شاه سلطان حسین ها را دارند.‏

‏”برادر حسین” سخن معبود ش را چنان بر می کشد که در تیتر اول ارگان مرکزی “طالبان شیعی” همه سیاست این ‏گروه بندی را فریاد می کند: “کار مملکت با آمدن شاه سلطان حسین ها تمام است.“‏

همکار طراح ما “نیک” در سخن خیره می شود و “آهنگ” کشیدن طرحی را می کند که معلوم نیست درپای حوض ‏‏”کوثر” گرز آتشین بابتش هدیه خواهد گرفت و یا سهمی از حوریان. طرح او مغز سخن را عریان می کند: “ به محمود ‏احمدی نژاد رای بدهید، به محمدخاتمی رای ندهید.“‏

روزنامه کیهان هم در سه مقاله پیایی از “نبرد” پیشارو پرده بر می دارد. آخر هفته ایست که رهبر جمهوری اسلامی به ‏دانشگاه می رود تا برای “دست چین” شدگانی که شعارهایشان را مانند نوازندگان یک ارکستر تمرین کرده اند، از ‏اسلام سخن براند. و روز بعدش محمد خاتمی در میان دانشجویان بی تاب از ایران سخن می گوید.‏

دیگر نمی شود دو “جبهه” را پنهان کرد. و کیهان است که صفوف “نبردآینده” را مشخص می کند: “درباره اهمیت ‏استراتژیکی که 6ماه آینده برای تعیین مسیر حرکت کشور در دهه چهارم انقلاب دارد بسیار کم سخن گفته شده است. ‏اکنون در صحنه سیاسی کشور دو نوع بازی ـ پروژه سیاسی هست که همه فعالان سیاسی کشور باید خیلی زود و با ‏صراحت تمام تصمیم بگیرند که در کدام بازی قرار دارند و مایل به ایفای نقش در کدامیک از آنها هستند. “اصولگرایی ‏انقلابی” و “اصلاح طلبی غربگرا” تیترهایی کوتاه و البته گویا برای فهم ماهیت آن دو بازی است که نمایندگان آنها ‏اکنون در صحنه سیاست ایران رویاروی هم ایستاده اند: “انقلاب” و “غرب”. غربی ها بر مبنای آنچه خود گفته اند سعی ‏خواهند کرد 1- ایران را همین جا که هست و قبل از رسیدن به مرحله غیر قابل بازگشت ترجیحاً از داخل مهار و ‏متوقف کنند، 2- از تکرار دولت نهم به هر قیمت ممکن حتی وسیع ترین سیاه نمایی ها و دروغ گویی ها جلوگیری کنند ‏‏3- با همه امکانات مسیر بازگشت دوباره نیروهای مطلوب خود به ساختار قدرت در ایران را هموار کنند و 4- ‏وضعیتی بوجود بیاورند که در آن به عدد مخالفان اردوگاه انقلاب هر چه بیشتر اضافه شود. “‏

و هدف نهائی این نبرد این است: “اما اتفاق بزرگ و رویداد تاریخی عظیمی که تثبیت پایه های آن به وضوح دیده می ‏شود و ایران نقشی اساسی و کلیدی در آن دارد «ظهور تمدن نوین اسلامی» است که در این باره گفتنی هایی هست: 1- ‏تمدن نوین اسلامی در گرو و مرهون حرکت عظیم «نهضت بیداری اسلامی» است؛ 2- خلق تمدن نوین اسلامی از ‏یکطرف نیازمند برخی پیش نیازها در این زمینه است ؛ 3- پیشتازی جمهوری اسلامی ایران در نهضت بیداری اسلامی ‏و نقش محوری در شکل گیری و ظهور تمدن نوین اسلامی رسالتی بزرگ و مسئولیتی تاریخی برای ارکان حاکمیت ‏ایجاب کرده است و بی شک در این میان رسالت و مسئولیت دولت و دستگاه اجرایی حساس تر و ظریف تر است. از ‏همین روی می طلبد مردم نیز در بزنگاه سرنوشت ساز انتخابات با درک فضای بسیار مهم دوران کنونی که این قابلیت ‏و پتانسیل را داراست که مسیر تاریخ را برای جهان اسلام عوض کند برای این منظور ویژگی هایی نظیر «اعتقاد اصیل ‏به اسلام»، «ایستادگی در برابر زورگویی های غرب»، «پایداری بر اصول و آرمان ها»، «دیپلماسی فعال و تهاجمی» ‏نیاز ضروری و حیاتی همه مسئولان و از جمله ویژگی لازم برای دولتی است که باید با هوشیاری مردم در گزینش پیش ‏روی تحقق پیدا کند.“‏

‏ محمد جواد لاریجانی - نظریه پرداز سیاست خارجی ـ هم، همین تحلیل را دارد: “تمام امکانات غرب بسیج شده است ‏تا روی انتخابات تأثیر بگذارد و حتی یاوه‌گویی‌های امثال سارکوزی و گاهی هم اوباما و باقیمانده دولت بوش تماما برای ‏تأثیر‌گذاری در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران است.“‏

همه چیز در این سخنان روشن است. بی صراحت وکمترین ابهام. ایران، مردمانش، تاریخش و ثروتش چیزی نیستند ‏جز دستمایه « تغییر مسیر تاریخ برای اسلام». جنگ صلیبی تاز ه ای که باید تاریخ را دیگر کند.‏

و برای پیروان این نظریه آنچه بر ایران می گذرد، هزینه هائی است برای رسیدن به هدف نهائی: “جهانگشائی طالبان ‏شیعی.” ‏

درآخرین هفته پائیز 1387 قیمت نفت به زیر ۴۶ دلارمی رسد. روزنامه سرمایه خبر می دهد: “تورم به ۲۵ درصد ‏رسید، ” وزیر بازرگانی تبلیغ می کند: “موج ارزانی در راه است، ” و درست روز بعد روزنامه اعتماد می نویسد: ‏‏”گزارش بانک مرکزی حاکی از تورم 28 درصدی در آبان ماه است. به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، شاخص ‏بهای کالاها و خدمات مصرفی (نرخ تورم) در مناطق شهری ایران در آبان ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل 328 ‏درصد افزایش یافت .” و بلافاصله: “بازار بورس تهران یک سوم ارزش خود را از دست می دهد.“‏

آخر هفته هم خبر خیلی خوب می رسد: “برنج ایرانی مشتری ندارد.” چرا؟ “انجمن برنج ایران اعلام می کند که بخش ‏عمده ای از برنج تولیدی این کشور به دلیل واردات گسترده برنج خارجی، در انبارها مانده است و مشتری ندارد.“‏

‏ به این ترتیب برنج هم می رود لای دست نیشکر و چای و گندم. اهمیتی هم ندارد. مهم این است که جیب تجار موتلفه ‏اسلامی پر شود و اقتصاد چپن و ماچین رونق بگیرد.‏

البته “ مملکت” که همان ایران خودمان باشد، فقط دو تا مشکل کوچک دارد که هر دو درحال حل شدن است. اولین ‏مشکل در قزوین است. برای همین هم فرمانده نیروی انتظامی قزوین دستور می دهد تا اتوبوس‌های بین‌شهری قزوین به ‏تهران، زنانه مردانه بشوند.‏‎ ‎

‏ مشکل بعدی را هم وزیر راه و ترابری پیدا می کند: “ اصلی ترین مشکل فرودگاه امام خمینی کمبود سرویس بهداشتی و ‏دستشویی است.” 12 توالت موجود هم تخریب می شوند تا طی دو هفته آینده 50 سرویس بهداشتی اضافه شود.‏

فرستادن “تعدادی از بازداشت شدگان مراسم روز دانشجو به بندهای عمومی زندان اوین” هم مانند “تشدید فیلترینگ ‏سایت ها توسط دادستان تهران” که تازگی ندارد. باید به کارهای مهمتر رسید. کارهم کار احمدی نژادست که اولا خطا ‏نمی کند، اگر هم کرد به گفته نماینده ای به نام رسایی: “رهبری افسار آن را به سر جای خود” می آورد.‏

‏ محمد رضاجلایی پور در مورد گسترش شورش سرد هشدار می دهد. او می گوید: “شورش گرم که نمونه آن اعتراض ‏مربوط به سهمیه‌‏بندی بنزین بود که در کشور اتفاق افتاد.یک نوع شورش تخریبی و بی‌‏صدا است که به شورش سرد ‏معروف است. شورش سرد در روند فزاینده اعتیاد نمود پیدا می‌‏کند به طوری که در کشوری که 30 سال از انقلاب آن ‏می‌‏گذرد، میزان اعتیاد ما به گونه‌‏ای است که امروز جزء اولین کشورهای جهان در این موضوع هستیم. تداوم اعتیاد به ‏معنای شورش سرد است.“‏

‏ بنابراین رئیس جمهور مقدس که رهبر “سمبل” دانشگاه می نامدش، دامپزشک سبک وزن به او درجه “اصلاح طلب” ‏می دهد و خودش اصرار دارد” نوکر مردم” است، بابوق و کرنا به میدان می آید.‏

کیهان نوشته است که جمهوری اسلامی آماده رهبری جهان نوین اسلام است، احمدی نژاد هم باید توده های مسلمان را ‏به “لشگرصاحب زمان” بیافزاید. این است که باز می رود سراغ اسرائیل: “ملت ایران هیچ گاه رژیم صهیونیستی را به ‏رسمیت نخواهد شناخت.ایران با کسانی مذاکره می‌کند که خواهان محو جنایت، تجاوزگری و اشغال‌گری و اندیشه و ‏اساس صهیونیسم از جهان هستند.” ‏

او در واقع جواب حرف های نیکولا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه و رییس دوره‌ای اتحادیه اروپا، را می دهد که ‏گفته بود: “احمدی نژاد نماینده مردم ایران نیست”. ‏

‏ بعد از “دکترمهندس” احمدی نژاد نوبت “دکترعلی لاریجانی” می رسد که مشت محکمی توی دهان اوباما بزند: ‏‏”سخنان اوباما مانند گاوچران‌هاست.“‏

دنیا هم بجای شعار، مشغول عمل است.‏

به گزارش خبرنگار “فردا”، سفارت انگلیس در تهران در موضعی عجیب اعلام می کند: “لندن تمایلی به توسعه تجار ‏درتجارت و سرمایه گذاری در تهران ندارد. در همین چارچوب تعداد اعضای بخش بازرگانی سفارت انگلیس در تهران ‏طی ماه های اخیر به یک کارشناس روابط امور بازرگانی کاهش یافته است که هیچ فعالیتی در زمینه توسعه تجارت دو ‏کشور انجام نخواهد د اد.“‏

یک نشریه آلمانی می نویسد: “آلمان در صدد است تا تحریم های تازه ای علیه ایران مطرح کند تا از این طریق باراک ‏اوباما، رییس جمهوری منتخب آمریکا، ابزار لازم برای تحت فشار قرار دادن تهران را در اختیار داشته باشد.“‏

‏ منوچهرمتکی در پاسخ سخنان تند سارکوزی، دولت فرانسه را به دنباله روی از آمریکا متهم می کند.‏

‏ ‏

کاملیا انتخابی فرد که درحوزه خاورمیانه شدیدا فعال شده است، می نویسد: “این بازی سیاسی سارکوزی برای حذف ‏جمهوری اسلامی از کنفرانس افغانستان است.“‏

پیش بینی این روزنامه نگار ایرانی درست در می آید. کشورهای همسایه افغانستان و حتی کشورهائی که مرز مشترک ‏با افغانستان ندارند، مانند هند وعربستان و امارات متحده عربی در نشست “افغانستان” درپاریس شرکت می کنند. در ‏این نشست یک روزه، ایران که نزدیک ترین همسایه افغانستان است حضور ندارد.‏

کنفرانس امنیتی “منامه” هم بدون حضور جمهوری اسلامی و بیخ گوش ایران در بحرین برگزار می شود. مهمترین ‏کشورهای مسلمان در این نشست حضور دارند.‏

مصرمی گوید: “ایران در صدد سلطه بر خاورمیانه است.” احمد ابوالغیث، وزیر امور خارجه این کشور رسما اعلام ‏می کند: “ایرانی ها در تلاش هستند تا ایدئولوژی خاص خود را در منطقه گسترش داده و آن را تحمیل کنند و آنها از ‏برخی فلسطینی ها…برای اهداف خود استفاده می کنند.” ‏

خبرگزاری انتخاب - نزدیک به جناح راست- می نویسد: “اتحادیه‌ی عرب در نامه ای به اوباما برای تحقق صلح ‏عادلانه و فراگیر با اسرائیل براساس اصل زمین مقابل صلح، قطعنامه‌های بین‌المللی و طرح صلح کشورهای عربی ‏اعلام آمادگی کرده است.“‏

وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: “پنج کشور عضو دائم شورای امنیت همراه با آلمان در نشست مشترک با ‏دیپلمات های عربی بر سر انجام مشورت های منظم در باره برنامه هسته ایران توافق کردند.“‏

پیش از گشایش اجلاس نیویورک، کمیته چهارجانبه امریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل در نیویورک تشکیل ‏می شود که دستور کار آن نیز “ایران اتمی” و اوضاع خاورمیانه است. “عمرو موسی” دبیر کل این اتحادیه عرب نیز ‏به این اجلاس فراخوانده شده است. اجلاسی که آشکارا تشکیل وسیع ترین جبهه منطقه ای علیه ایران است؛ به ویژه که ‏گفته می شود برای نخستین بار وزیر خارجه سوریه، که گسترده ترین روابط را در 30 گذشته با جمهوری اسلامی ‏داشته نیز به این کنفرانس دعوت شده است.‏

‏ در اجلاس نیویورک “گروه پنج به علاوه یک با نمایندگان سیاسی کشورهای بحرین، مصر، اردن، کویت، عراق، ‏امارات متحده عربی و عربستان در باره ” برنامه تهران برای ساخت بمب اتمی “ بحث می کنند. ‏

کوندولیزا رایس می گوید: “همه شرکت کنندگان در این نشست با ابراز نگرانی از سیاست های هسته ای ایران و ‏بلندپروازی های منطقه ای این کشور از تلاش های شورای امنیت سازمان ملل، گروه پنج به علاوه یک و آژانس بین ‏المللی انرژی اتمی در باره ایران حمایت کردند.“‏

و درست در همین روزها روزنامه وال استریت ژورنال خبر می دهد که دولت جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا، ‏برای امضای یک قرارداد هسته ای با امارات به توافق رسیده است.‏

در اردیبهشت ماه گذشته، در نشست منامه پایتخت بحرین یاداشت تفاهم اولیه هسته ای‎ ‎به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار میان ‏وزرای خارجه امریکا و امارات متحده به امضا رسید و این گام نخست در راه اجرای توافق نامه ایست که رقم آن 10 ‏میلیارد دلار است و هنوز کنگره امریکا آن را از تصویب نگذرانده است.‏


خبرگزاری “ریا نووستی”| روسیه که به نظر می رسد مساله اتمی جمهوری اسلامی رااز بسیار نزدیک دنبال می کند، ‏می نویسد: “سال 2009 می تواند سال تولید سه بمب اتمی در ایران باشد.“‏

‏”هری میل هولین” که طی بیست سال در “ویسکونسین” ریاست طرح کنترل تسلیحات هسته ای را بر عهده دارد، در ‏انستیتو بازرگانی امریکا که مقر اتاق فکر نومحافظه کاران این کشور است می گوید: ‏

‏”امروز ایران به اندازه کافی اورانیوم غنی شده با درصد پائین غنی سازی دارد که طی دو تا سه ماه می تواند تبدیل به ‏بمب هسته ای شود.“‏

اسرائیلی‌ها زودتر از همه به استقبال این خبر ها می روند. می‌گویند که با نگرانی شاهد آن‌اند که ایران به‌طور ‏موفقیت‌آمیز بر‎ ‎روی راکت حامل کلاهک هسته‌ای کار می‌کند. به‌نظر آنان، اگر ایالات متحده‌ی آمریکا و‎ ‎اروپا نمی‌تواند ‏کاری کند، آنها خود به تنهایی به حل مسئله اقدام خواهند کرد‏‎.‎

رحیم مشائی معاون اسرائیلی دوست احمدی نژاد که از یک ماه پیش پشت درکاخ سفید کنگرخورده و لنگر انداخته ‏است، دست خالی بر می گردد. روزنامه اعتماد پشت پرده حضور معاون “ضداستکباری” را در آمریکا فاش می کند: ‏‏”یک مقام آگاه در وزارت امور خارجه با اشاره به سفر دوهفته یی مشایی به امریکا اطلاعات تازه یی در این رابطه ‏ارائه کرد. وی گفت: مشایی با رایزنی های هوشنگ امیراحمدی از سوی رئیس جمهور راهی امریکا شد تا با باراک ‏اوباما، منتخب مردم امریکا مذاکراتی را داشته باشد تا بتواند با استفاده از این فرصت تازه، روابط ایران و امریکا را به ‏سمت عادی سازی پیش ببرند. در این سفر مشایی خواستار دیدار با اوباما بوده است اما منتخب مردم امریکا به ‏مشاورانش دستور می دهد که با مشایی مذاکره کنند. این مقام آگاه خاطرنشان کرد؛ مشاوران اوباما نیز در مذاکرات شان ‏با مشایی به نقطه مشترکی نرسیدند و معاون احمدی نژاد به ایران برگشت.“‏

مفسران معتقدنددولت آمریکا مذاکره با جمهوری اسلامی را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران موکول کرده ‏است. بنابراین برنده انتخابات، سر میز مذاکره با آمریکا خواهد نشست. بعد از سی سال دشمنی ویرانگر و پافشاری بر ‏سیاست ضد اسرائیلی- ضد آمریکائی، آنکه دست آمریکای سابقا جهانخوار رابفشارد، در ایران حرف اول راخواهد زد.‏

آمریکا که پرچم مذاکره رادر دست گرفته، حلقه محاصره را مدام تنگتر می کند. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، بار ‏دیگر در منامه از حمایت‌های ایران از حماس و حزب الله انتقاد می کند و برنامه هسته‌ای ایران را “تقریبا به طور قطع” ‏در راستای تولید جنگ‌افزار اتمی می داند.‏

‏ او به دشمنان ایالات متحده هشدار می دهد که در ماه‌های نخستین ریاست جمهوری باراک اوباما با فرصت‌طلبی ‏درصدد “آزمایش” او برنیایند و می گوید: “می‌توانم به شما اطمینان دهم که تغییر دولت تغییری در منافع بنیادین ما، به ‏ویژه در خاورمیانه، نمی‌دهد.“‏

خبر می رسد کشورهای اروپایی در پی گسترش تحریم های ایران هستند. کشورهای اروپایی با گسترش تحریم های بین ‏المللی ایران در تلاش هستند به دولت جدید آمریکا برای اعمال فشار بیشتر بر این کشور کمک کنند. ‏

‏ سوریه هم فراموش نمی شود.گریگوری شولتی، نماینده آمریکا در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سوریه در باره ‏برنامه اتمی اش اخطار جدی می دهد: “اگر سوریه ظرف این مدت همکاری لازم را نکند، باید در انتظار عواقب ‏ناخوشایند آن باشد.“‏

این اوضاع محمد خاتمی را - که “برادر حسین” او را “با آمریکا و اسراییل هماهنگ” می خواند، مانند اکثریت عظیم ‏ایرانیان نگران ایران می کند.او که هنوز گمان می برد در چهارچوب “نظام کنونی” نجات ایران ممکن است؛ در ‏دانشگاه تهران حرف هایش را با صراحت کم سابقه ای می گوید: “معتقدم در مرحله حساس تاریخی به سر می بریم؛ ‏لحظه تعیین کننده و در مرحله گذار تاریخی که انسان مسلمان باید بتواند تکلیف خود را با خویشتن و با جهان مشخص ‏کند.بیش از یکصد سال است که این ملت در جهت اهداف خود حرکت می‌کند و انقلاب اسلامی در جهت تحقق این اهداف ‏بود. جمهوری اسلامی مطرح شد تا ما نشان دهیم می‌خواهیم بر استبداد و دیکتاتوری خط پایان بکشیم و آزادی‌های مدنی ‏بر اساس خواست ملت را در جامعه پیاده کنیم و از عقب‌ماندگی نجات پیدا کنیم. ما می‌خواستیم دارای نظامی شویم که به ‏واسطه‌ آن خود بر سرنوشت‌مان حاکم باشیم. جامعه‌ای که در آن فقر و تبعیض نباشد، همه‌ اقوام از حقوق خود بهره‌مند ‏شوند. اخلاق بر آن حاکم شود. و حالا هم می‌‏خواهیم آزادی‌‏های مدنی بر اساس حقوق اساسی ملت در جامعه شکل ‏بگیرد، می‌‏خواهیم از عقب ماندگی تاریخی نجات پیدا کنیم و ننگ عقب ماندگی را از تاریخ ملت ایران پاک کنیم. ‏می‌‏خواهیم خودمان بر سرنوشت خود حاکم شویم. جامعه‌‏ای می‌‏خواهیم که در آن خبری از فقر و تبعیض نباشد.” ‏

خاتمی به صراحت از مسئولان می پرسد: “آیا ما از عقب ماندگی رهایی یافته ایم؟ آیا فقر و فساد و تبعیض از جامعه ما ‏رخ بربسته است، آیا دولت از اینکه کارفرمای بزرگ باشد، برآمده از مردم باشد و مسئول در برابر مردم باشد، آیا به ‏جای اینکه دولت اینچنین باشد و کارفرمای بزرگ نباشد در جامعه ما تحقق یافته است؟ آیا دولت پشتیبان امنیت و ‏پیشرفت ملت شده است؟ آیا در جامعه ما میزان رای ملت است یا هنوز به جای حفاظت از قانون و رای مردم کسانی می ‏خواهند بر مردم قیمومیت اعمال کنند؟آیا شاهد پیشرفت همه جانبه هستیم؟ آیا آزادی به معنای واقعی کلمه در جامعه ما ‏نهادینه شده است؟ آیا دانشگاههای ما که باید کانون آزادی باشند آزادی را احساس می کنند؟ آیا اکثریت در دانشگاههای ‏ما با هیات های علمی شایسته است؟ آیا در دانشگاههای ما و در جامعه ما نقد قدرت هزینه ندارد؟ اگر ندارد این همه ‏ستاره گذاری و محرومیت برای چیست؟چرا هنوز در برخی از دستگاهها و نهادها نقد که وظیفه اصلی دانشگاه و ‏روشنفکر جامعه است به عنوان براندازی محسوب می شود با ناطق به عنوان برانداز؟”‏

‏ و در این شب یلدائی که بیشترو بیشتر می گسترد ما هم مانند خاتمی می خواهیم: “از عقب ماندگی تاریخی نجات پیدا ‏کنیم و ننگ عقب ماندگی را از تاریخ ملت ایران پاک کنیم. می‌‏خواهیم خودمان بر سرنوشت خود حاکم شویم. جامعه‌‏ای ‏می‌‏خواهیم که در آن خبری از فقر و تبعیض نباشد.” و به جان می خواهیم ایران از آن ایرانیان باشد.‏

تاریخ را طالبان وار ورق نمی زنیم. شاه سلطان حسین صفوی میراث دار حکومتی شرعی بود که جد اعلای حکومت ‏ایرانی امروز است. شیعه صفوی- به تعبیر دکترعلی شریعتی ـ بود که دین ایرانیان را باشمشیر یگانه کرد. ملاصدرا را ‏به تبعید فرستاد و “ عالم ربانی محمد باقرمجلسی” را برکشید تاپایه خرافات رامحکم کند. شاه سلطان حسین از این ‏حکومت بر آمد که خواست جهان را به زور شمشیر به راه خود ببرد و ایران را به خرابه ای چنان مبدل ساخت که ‏محمود افغان از راه رسید و ثمره زهد دروغین را به تکانی کوچک از آن خود کرد.‏

و اکنون محمود افغان در راه نیست، در تهران است که حکم آقای خود جاری می کند که مردمان از آمدن شاه سلطان ‏حسین ـ خاتمی- می ترساند تاراه بر محمودافغان ـ آمریکا- هموار کند.‏

اینک، نادر می خواهد که ایران را بخواهد.آب از سر گذشته است ایرانیان. محمدخاتمی باخلوص تمام می گوید: “من ‏یزدی ام اماحاضرم جان خود را برای ایران بگذارم.” ‏

وای بر آذربایجان و گیلان، کجارفتند دلیران خراسان و خوزستان، کجا شدند دلاوران بوشهر و تنگستان…‏

عارف کو که بخواند، ستار کجاست که بتازد، کو قافله عشاق که برای ایران سر ببازد.‏

سلطان حسین و محمودافغان هر دونشانه های پایان حکومتی خونریزند که ایران، نه میهن آنها وجانشان، مزرعه این ‏جهانشان برای کشت در آن جهان است با حوری و غلمان و جویهای روان از عسل و شراب….‏

برای ما ایران نان روزانه ما، عشق همسرانمان، لبخند فرزندانمان، گهواره وگور ماست.‏

روزگار غریبی است نازنین. یزدی صبور جان در تیر می کند چون آرش و ایران بزرگ چون دماوند خاموش است و ‏شب دراز تاریک دامن می گسترد….‏