از دیدن والیبال تا اعتصاب غذا

آزاده دواچی
آزاده دواچی

غنچه قوامی، دختر ۲۵ ساله با ملیت ایرانی – انگلیسی، فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه سواز لندن است که اسفند ماه سال ۱۳۹۲ پس از پایان تحصیلات اش به ایران بازگشت. او در روز سی ام خرداد ماه برای تماشای بازی والیبال ایران و ایتالیا در مقابل ورزشگاه آزادی در کنار جمعی از زنان حضور یافته بود، در همان روز به همراه تعدادی دیگری از زنانی که خواستار حضور به داخل ورزشگاه برای دیدن مسابقه بودند دستگیر شد. با این حال او نیز به همراه بقیه زنان در همان روز با اخذ تعهد و توقیف وسایل شخصی اش از بازداشتگاه وزرا آزاد شد. اما هنگامی که روز ۹ تیرماه برای پس گرفتن لوازم شخصیض به بازداشتگاه وزرا مراجعه کرد، بدون توضیح بازداشت شد. پس از ۹۰ روز بازداشت موقت پرونده او با اتهام تبلیغ علیه نظام به شعبه یک دادگاه انقلاب ارسال شد. در این مدت بارها با درخواست آزادی او با قرار وثیقه تا زمان صدور حکم نهایی مخالفت شده است و همچنان در زندان اوین به سر می‌برد.

 غنچه قوامی از روز ۹ مهرماه در اعتراض به وضعیت اش دست به اعتصاب غذای (تر) زده است. مادر غنچه قوامی همراه با او و در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی دخترش، پشت درهای اوین منتظر جواب است. او با اظهار اینکه جلوی درب زندان اوین تحصن کرده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: “امروز صدمین روز بازداشت دخترم است. حال دخترم در زندان خوب نیست و در این صد روز هیچکدام از مسئولان صدای ما را نشنیدند. من امروز صبح آمده‌ام جلوی درب زندان اوین ایستاده‌ام و از اینجا تکان نخواهم خورد تا دخترم آزاد شود”. نگاهی به وضعیت غنچه قوامی نشان می دهد که بار دیگر، برای مسئولان یکی از خواست های منطقی و معقول زنان در جامعه ی ایرانی (یعنی تماشای مسابقات والیبال در ورزشگاه ها) به مسئله ی امنیت ملی تبدیل شده و هر کس اعتراضی نسبت به آن داشته باشد به تبلیغ علیه نظام متهم می شود. اما تداخل درخواست حق طبیعی زنان و ورود آن به حوزه ی سیاسی به آنجا کشیده که نهایتا غنچه قوامی بیش از صد روز است که در بلاتکلیفی در زندان بسر می برد و در نهایت او مجبور به اعتصاب غذا شده است. باورش سخت است که چرا در مملکت ما باید کسی به دلیل دیدن مسابقه ی والیبال در ورزشگاه ۹۰ روز را در زندان و بعدتر در اعتصاب غذا بگذارند؟

 در صفحه‌فیسبوکی که برای آزادی غنچه قوامی باز شده است، تصاویری از پخش مسابقه والیبال ایران ایتالیا به اشتراک گذاشته شده که نشان می‌دهد چگونه رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت خارجه در دوره محمود احمدی‌نژاد و سفیر فعلی ایران در لهستان همراه با چند زن که احتمال داده می‌شود همسر و دختر وی باشند در حال تماشای این مسابقه هستند. در کامنتی که زیر این تصویر گذاشته شده، پرسیده شده است که “آیا این همان حق ساده‌ای نیست که غنچه قوامی به خاطر آن روز ۷۴ ام بازداشت خود را آغاز می‌کند؟ آن‌هم در بلاتکلیفی مطلق؟”

 حال باید از مسؤلان قضایی پرسید که چرا خواسته های زنان، برای مسائلی همچون حق ورود به استادیوم با برخورد خشن و امنیتی دستگاه های قضایی در داخل مواجه می شود و افرادی مثل غنچه قوامی که برای یک اعتراض به حقی ساده و طبیعی مدت زیادی را باید در سلول انفرادی و شرایط سخت بگذرانند؟ اگر مسئولان سیاسی کشور ما می توانند با همسر و فرزندان شان به دیدن مسابقات در ورزشگاه بروند چرا زنان در ایران از این حق محروم هستند و نهایتا کسانی که مثل غنچه قوامی به آن اعتراض کنند باید ۹۰ روز را در زندان بگذارنند. این در حالی است که مسئولان نه تنها به یکی از خواسته های زنان برای شرکت و تشویق تیم ملی اهمیتی نمی دهند، بلکه به جای رفع مشکل و برخورداری زنان از حق برابر حضور در ورزشگاه ها تا جایی پیش می روند که این حق را به مسئله ای سیاسی تبدیل می کنند! به نظر می رسد که در این مورد، مانند بقیه مواردی که خواسته های زنان قالب بیرونی می گیرد و در سطح جامعه مطرح می شود و در نهایت مورد توجه رسانه های مختلف قرار می گیرد، استراتژی دستگاه های قضایی و امنیتی این است که با سیاسی کردن آن خواسته های ساده، هر چه بیشتر بتوانند جلوی آن ها را بگیرند و سرکوب کنند و مانع تکرار اعتراضاتی این چنینی به خصوص در حوزه ی زنان و در سطحی گسترده تر شوند. 

در این میان شاهدیم که سرکوب و نادیده گرفتن خواسته زنان برای برخورداری از حق دیدن ورزش در استادیوم و دستگیری غنچه قوامی همراه شده با مسابقات جام آسیایی که در آن از قضا زنان ایرانی خوش درخشیدند و برای کاروان ورزشی ایران با وجود همه ی محدودیت های موجود توانستند افتخار کسب کنند. این در حالی است که بسیاری از همین زنان ورزشکار از بسیاری از حقوق برابر با مردان ورزشکار محروم بوده اند و اتفاقا با همه ی محدودیت های پوششی و غیره توانسته اند افتخار آفرین باشند. اهمیت درخشش زنان در این مسابقات از آنجایی اهمیت دارد که بسیاری از زنان هنوز در جامعه ی ایرانی از حضور برابر در میادین و ورزشگاه ها محرومند. متاسفانه مسئولین نه تنها استقبال و علاقه ی زنان را برای حضور در ورزشگاه ها نادیده می گیرند، بلکه کسب موفقیت های آنان نیز موجب نمی شود که در سختگیری های خود علیه زنان در حوزه های مختلف ورزشی تجدید نظر کنند.

 

 

جرم زنانی مثل غنچه قوامی که امروز به خاطر اعتراض به شرایط نابرابر زنان در زندان بسر می برند، تبلیغ علیه نظام نیست، بلکه اعتراض به سیاست های مردسالاری است که مدام در تلاش است زنان را به حاشیه ی خانه ها محدود کند، آنها را زن خانه و خانواده تعریف کند و هر نوع تلاش زنان برای رسیدن به شرایط برابر با مردان را سرکوب کند. در چنین شرایطی این سؤال مطرح می شود که آیا استراتژی سرکوب کردن حق طبیعی زنان برای ورود به ورزشگاه ها می تواند منجر به خاموش کردن و نادیده گرفتن توانمندی های زنان در عرصه ی اجتماعی - ورزشی شود؟ بدیهی است که جامعه ی کنونی ایران و به خصوص زنان نسل جوان پتانسیل های زیادی را در تغییر فضاهای مختلف به نمایش گذاشته اند، نمونه اخیرش درخشش زنان ورزشکار کاروان ایران مسابقات آسیایی بود. با این حال به نظر می رسد استراتژی و سیاست کنونی دستگاه های دولتی برای حذف زنان با حضور توانمند زنان در عرصه های مختلف همخوانی ندارد و قطعا نمی تواند حضور زنان در عرصه عمومی را سرکوب کند بلکه تنها به چالشی فراگیر در سطح ملی و بین المللی تبدیل خواهد شد.

 

پانوشت ها:

1-      لینک 1

2-      لینک 2

منبع : مدرسه فمینیستی