آقای دکتر رئیس دانا، پانصدمین شماره روزنامه الکترونیکی روز روی دکه مجازی می رود. رویکرد کلی این روزنامه را به چه شکل ارزیابی می کنید؟
این گرایش های اصلاح طلبانه و لیبرالی از برخی جهات فرصت هایی فراهم می کند تا دگراندیشان نظرشان را بگویند. اما ما هیچ وقت یادمان نمی رود و مطمئن هستیم و بارها تجربه کردیم که این نگرش لیبرالی در یک جای معینی می ایستد. یعنی ظاهر زیبا و روشن و دعوت کننده ای دارد و مباحثی را مطرح می کند که به نظر می رسد می خواهد به همه اندیشه ها فرصت دهد. این یک طرف قضیه است. اما در جای دیگری، وقتی نهادی ترین مقدسات لیبرالیسم نقد می شود در مقابل نقطه نظرات به شدت می ایستد و خشمگین می شود.
مثل چی؟
مثل مالکیت ودفاع از طبقه کارگر. وقتی می خواهید بازار را نقد کنید، وقتی می خواهید طبقه کارگر را مورد دفاع قرار دهید، ناگهان خشم رسانه های لیبرالی را می بینید. ما این مساله را در ایران بارها آزموده ایم. ضمن اینکه یک صرع ضد چپ و ضد سوسیالیستی دارند که مثلا در ایران ما دیدیم حاضر هستند هنوز پنجاه هزار فرسنگ مانده به هدفشان، راهشان را کج کنند بروند در خاکی و هدفشان را فراموش کنند و ناگهان با همه جریان های چپ برخورد کنند. ما داریم می بینیم روزنامه هایی که الان مدتی است برای گرم کردن تنور انتخابات جمهوری اسلامی به آنها فرصت داده اند، هنوز در آرزوهای خود که گرفتن چند کرسی در مجلس است مانده اند؛ یا سلطنت طلب ها که هنوز در آرزوی برقراری “شکوه هخامنشی” هستند، به آنی متوقف می شوند، از جاده بیرون می روند و شلاق و شوشکه را می کشند و به جان یادگارهای چپ و دگراندیشان می افتند. به هر حال از نظر ما این ماهیت روشن است و آنها هم نمی توانند به این طریق جنبش کارگری و جنبش عدالت خواهانه را متوقف کنند.
در میانه موج رسانه ای که به آن اشاره می کنید، برخی معتقدند به هر حال در اینگونه رسانه ها فرصت هایی برای حضور نیروهای دمکرات هم بوجود می آید. اینطور است؟
بی انصافی است اگر ما فرصت هایی را که لیبرال های اصیل بوجود می آورند نادیده بگیریم. من به نئولیبرال ها و لیبرال های ریاکار موجود کاری ندارم، لیبرالیسم در زمان حیات خود رسالتی داشته برای رهایی انسان از قید کلیسا، شاهزادگان و فرمانروایی ها و گام هایی هم برداشته است. با گذشت دویست سیصد سال از آن زمان هنوز اگر آن لیبرال ها به همان ارزش ها وفادار باشند می توانند بر روی ایجاد فضای آزاد تاثیری بگذارند. به همین جهت من بی انصافی نمی کنم و می گویم نمونه هایی مانند روزنامه الکترونیکی روز یا جاهای دیگر، فرصت هایی را ناگزیر به دلیل اینکه در مسیر حرکت خود در جهت دفاع از منافع سرمایه و دفاع از گروههایی که بخشی از قدرت هستند و نمی خواهند قدرت کامل مردمی را ببینند، در این مسیر ناگزیر فضاهایی را فراهم می کنند. اما این فضاها برای ما نیست، این فضاها برای آن چیزی که اساسا خشمگین شان می کند نیست. ما می دانیم که لیبرال ها هر جا با چالش توده ها روبه رو شدند، راه سرکوب را پیش گرفته اند. اما ما داریم منصفانه راه را نگاه می کنیم. می گوییم که آنها در مسیر منافع خودشان بمثابه یک روند تاریخی، فرصت هایی را باز کرده اند. همه جریانها در زمان خودشان فرصت هایی را ایجاد کردند، اما آزادیخواهان و عدالت خواهان و کسانی که به حاکمیت مردم، قدرت مردمی و عدالت می اندیشند و دموکراسی را نه تنها از طریق صندوق رای بلکه از طریق ارتقای مقام انسانی، به ویژه توده های محروم تعریف می کنند، آنها می دانند که به این فضا نباید دل ببندند و متوقف شوند.
استفاده جریان های چپ و دمکرات از فضایی که این جریان ها بوجود می آورند، شائبه “ابزاری نگاه کردن” آنها را بوجود نمی آورد؟
نه، ماریاکارانه و فرصت طلبانه به این فضا نگاه نمی کنیم. این لیبرال ها هستند که به دیگران بگونه ابزاری نگاه می کنند. ما ابزاری نگاه نمی کنیم. جایگاه تاریخی آنها، این است. فضا را همین قدر باز می کنند. از آن طرف هم نگاه کنید همین نئولیبرال ها در کشور که مسائلی را در مورد دمکراسی مطرح می کنند و سالها هم در قدرت بودند، خب مخاطبینی داشتند و در چهارچوب های کاملا محدود بحث هایی را در مورد دمکراسی مطرح کردند. همین الان هم در جناح مقابل، همان حرف ها در جهت دیگری گفته می شود. مثلا مبارزه با فقر، ایجاد عدالت. خب اگر این جناح جمهوری اسلامی در این زمینه ناموفق و ریاکار است، در آن زمینه هم جناح دیگر جمهوری اسلامی ناموفق و ریاکار بود. ما معتقدیم که این هر دو جناح جمهوری اسلامی، وابستگان به یک سیستم و یک ساخت قدرت هستند.
با توجه به اینکه مخاطبین اصلی روز را طیفی از گزیدگان جامعه، خصوصا دانشجویان کشور تشکیل می دهند، سیاست کلان روز تا چه حد از سوی این گزیدگان و دانشجویان کشور خریدار دارد؟
همان قدر که روزنامه روز فکر می کند دانشجویان، اهل کتاب، روزنامه خوان ها وتحصیل کردگان به این روزنامه مراجعه می کنند، یادتان نرود همین مقدار هم روزنامه الکترونیکی روز دارد به چپ مراجعه می کند. منتی بر سر کسی ندارد. اگر جنبش چپ و جریان مترقی بخواهد به تدریج رویکرد دیگری به اینگونه رسانه ها پیدا کند، تفاوتی با کیهان و اطلاعات نخواهند کرد. جریان چپ حرف خود را می زند. آنها باید بدانند چرا جریان چپ نمی تواند یک روزنامه، یک فرستنده تلویزیونی ماهواره ای داشته باشد. برای اینکه پول ندارد و آنها پول دارند. آنها باید بدانند که این پول نعمت خدادادی برای آنها نیست. به دلیل وابستگی آنها به ساخت قدرت است. به طور مثال هاشمی رفسنجانی و خانواده اش و جریانهای همسو با آنها، صاحب یکی از بزرگترین منابع ثروت کشور هستند و سیاست های نئوکلاسیکی نئولیبرالی اقتصادی این جریان، لطمه های جدی به اقتصاد کشور زده و میلیون ها بیکار روی دست جامعه گذاشته است. فقر و محرومیت بوجود آورده است. رفسنجانی پایه گذار سیاست “تعدیل ساختاری” است وهمه این روزنامه نگارانی که دنبال رفسنجانی و جریانش افتاده اند باید این مسائل را بدانند. جریان دانشجویی آگاه، به همه روزنامه ها و رسانه ها و سایت ها مراجعه می کند و کنجکاو است. شانزده آذر امسال را یادشان نرود.
سیاست کلی روزکه از هم اکنون در مورد انتخابات آتی مجلس هم مانند دیگر پایگاههای رسانه ای همسو به شدت فعال شده، در میان جنبش های مدنی و دانشجویان مستقل چه میزان مورد اقبال است؟
روش بازی انتخاباتی و اینجا را با جامعه فرانسه یکی گرفتن، جز تمسخر دمکراسی نیست. ما الان همه می دانیم اینکه یک گروه شش نفره برگزیده، هفت هشت نفر را جلوی مردم بگذارند، تو سر آنها بزنند و بگویند از میان آنها یکی را انتخاب کن، اگر هم این کار را نکنی هم عقب مانده ای، هم وابسته ای، هم طرفدار احمدی نژادی و… اینها ربطی به دمکراسی ندارد. جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی و رسانه هایش می گوید آن طرف فناتیک و ابله است و جناح محافظه کار آن می گوید آن طرف وابسته و جاسوس و جیره بگیر است. در چنین شرایطی بیاییم از دستچین طرفین انتخاب کنیم؟! نه! جریانهای دمکراسی خواه، جنبش های اجتماعی و دانشجویان آگاه و مستقل کشور، دیگر زیر بار این تمسخر دمکراسی نمی روند. تلویزیون صدای امریکا بیننده دارد برای اینکه ممکن است صدای درد محمود صالحی را پخش کند. آنها هم به خاطر محمود صالحی این کار را نمی کنند چون هر جا با مسائل کارگری و سوسیالیستی مواجه می شوند، جلوی آن را می گیرند. آنها هدف خود را تعقیب می کنند و می خواهند رقیب خود را از میدان به در کنند. در تحلیل نهایی من به این نتیجه رسیده ام که سلطنت طلب، لیبرال، اصلاح طلب در یک جا همگی خشمگین و متحد می شوند و آن، جایی است که طبقه کارگر و سوسیالیست ها مطرح می شوند. جایی که عدالت می خواهد مانع تحقق آن سودآوری ها و انباشت ثروت و سرمایه ای شود که مایه آن خود مردم ستم دیده است. اگراین رسانه ها خیلی آزادیخواهند، آیا واقعا بازتاب دهنده حرکت جنبش های اجتماعی، به ویژه اینکه جنبش کارگری در ایران دارد به کجا می رود، هستند؟ به معنای واقعی در مورد فجایع سالهای آغاز دهه شصت و فاجعه ملی تابستان 67 صحبت می کنند؟ همه این مسائل را فقط در جهتی که تغییر به نفع منافع خودشان صورت گیرد، و حالا جریان خاتمی و رفسنجانی دوباره بیاید شرایط را برای آنها امن کند که در این وضعیت آنها به انباشت ثروت خود با خیال راحت تری ادامه بدهند، مطرح می کنند. واقعیت را باید در روند تاریخی آن و در وابستگی های طبقاتی نگاه کنیم. به هر حال ممکن است آنها به من بگویند تو وابسته به طبقه کارگر هستی. بله، افتخار می کنم. اما خیلی ناجوانمردانه است که در این رسانه ها سعی می کنند به احمدی نژاد بگویند سوسیالیست. برای اینکه او متعلق به همان نظامی است که آن روزنامه ها و سایت های دلبسته به جناح مقابل، از دریچه دیگری برای آن نظام جان می دهند.