فرهنگ لغات دولت نهم( قسمت دوم)

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg


البته به نظر می رسد واژه ها معنا دارند، ولی این فقط یک شوخی است. واژه ها در هر زمان ‏و هر مکانی معنای متفاوتی دارند. سه روز قبل قسمت اول فرهنگ لغات دولت نهم منتشر شد. ‏امروز بخش دیگری از این فرهنگ واژگان را می خوانید. ‏


بانک: یکی از دشمنان اسلام و عوامل مزدور استکبار که نابودی کامل آن بیش از چهار سال ‏طول می کشد. ‏

برف: یک چیز سفید که وقتی از آسمان می آید برق و آب و گاز کشور قطع می شود و برای ‏جلوگیری از آمدن آن هیچ دعای خاصی وجود ندارد.‏

صلح آمیز: چیزی است شبیه شرافت سیاسی، نوعی دروغ که همه از گفتن آن لذت می برند، ‏ولی می دانند دروغ است.‏

‏ ‏

قله هسته ای: مکانی به ارتفاع پنج هزار متر که در عرض سه روز تا ارتفاع دو قدمی آن قله ‏بالا می رویم و به مدت سه سال در همان دوقدمی درجا می زنیم.‏

خبر خوش: نوعی روانگردان برای فراموش کردن مشکلاتی که در ماه گذشته اتفاق افتاده ‏است. در اثر مصرف زیاد اثر واقعی خود را از دست داده و عوارض جانبی ایجاد می کند.‏

ابرقدرت: ما. خودمان. نوعی جهان سوم که برای افزایش اعتماد به نفس به خودش دروغ می ‏گوید.‏

مانتو: یک لباس زنانه که همزمان با افزایش بحران سیاسی در کشور دراز و در اثر کاهش ‏بحران کوتاه می شود. یک نمودار برای سنجش میزان آرامش در جامعه.‏

پروژه: واحد شمارش دروغ های اقتصادی دولت.‏

طرح های اقتصادی زودبازده: یک راه سریع برای از دست دادن پول و به دست آوردن ‏نمودار و آمار. نوعی طرح که با افزایش تعداد آن می فهمیم که در دراز مدت کارمان خراب ‏است. روشی که در آن مقداری پول به تعدادی آدم مورد اعتماد می دهیم که بعدا آمار کارهایی ‏که نمی خواهند بکنند، را به ما اعلام کنند.‏

قیمت: نوعی نردبان که دائما از آن بالا می رویم و هر چه بالاتر برویم از ارتفاع بیشتری ‏سقوط می کنیم. این نردبان یکطرفه است.‏

پول: چیزی که دولت دارد، ولی نمی داند با آن چکار کند و ملت می دانند با آن چکار کنند، ‏ولی ندارند. ‏

دشمن: کلیه کسانی که از ما اطلاعات دقیق و کافی دارند.‏

بودجه: یک وسیله برای کنترل رفتارهای دولتی که هیچ علاقه ای به کنترل رفتارهایش ندارد. ‏

اقتصاد: یک چیز مربوط به الاغ که غیرقابل کنترل است و در وضعیت راست افراطی می ‏تواند خانواده ملت را آبستن حوادث کند. ‏

رسانه: وسیله ای برای جلوگیری از خبررسانی.‏

ملی مذهبی: یک گروه سیاسی که همان اعتقادات و علائق دولت را دارد، منتهی دلیلی برای ‏دروغ گفتن ندارد. ‏

هزار فامیل: الیگارشی. خانواده سالاری. نوعی سیستم حکومتی که بوسیله خانواده آنها اداره ‏می شود، در حالی که خانواده ما خیلی بهتر از آنها هستند.‏

میثاق: عهدنامه ای که رئیس جمهور با وزرایش می بندد، بعدا هر کدام کار خودشان را می ‏کنند. ‏

دبیر دولت: مسوول نظم دادن به دولتی که قصد دارد هر نظمی را از بین ببرد.‏

انتخابات: روش انتخاب نمایندگان مردم توسط شورای نگهبان.‏

میراث فرهنگی: مجموعه ای از آثار باقی مانده از گذشته ای که به وجود آن آثار افتخار می ‏کنیم ولی از سازندگانش متنفریم.‏

دکتر حسین فاطمی: کسی که دوستان ما ترورش کردند و دوستانش را ما زندانی می کنیم. ‏

گوجه فرنگی: یک علامت قرمز خطر برای اقتصاد که مثل سایر خطرات با آن شوخی می ‏کنیم.‏

بولیوی: یکی از معشوقه هایی که گول ما را خورد و به انتظار ما نشست.‏

دولت چپ: تصویر بیرونی راست افراطی ‏