نویسنده وکارگردان : پرویزشهبازی، مدیرفیلمبرداری : هومن بهمنش، عکس : علی حمید نژاد، طراح صحنه ولباس : کیوان مقدم، آهنگساز: ستاراورکی، صدابردار: منصورشهبازی، تدوین : پرویزشهبازی دستیارتدوین : هانا شهبازی.
بازیگران : پگاه آهنگرانی، نازنین بیاتی، احمد مهرانفر، بهرنگ علوی، فرید الدین سمواتی، لادن سلیمانی.
خلاصه داستان : “دربند” با نام قبلی “سلام خداحافظ” درباره ی دانشجویی شهرستانی است که برای تحصیل به تهران میآید، اما به دلیل پیدا نکردن خوابگاه مجبور میشود با یک شخص غریبه هم اتاق شود.
شیوه یی که عنصرتصادف را دربافت روایی فیلم می گنجاند تا حد زیادی خصلت کلی فیلم را مشخص می کند. رویداد تصادفی، اگرچه محتمل است، رویدادی ست که تماشاگربه امکان وقوعش باورندارد. دریک کمدی دیوانه وارمردی که درحال سقوط ازساختمان است وچیزی به مرگ حتمی اش نمانده بدین شکل نجات می یابد که کامیونی حامل پر، درست اززیرش رد می شود. این امرالبته که می تواند اتفاق بیفتد، اما کیست که امکان وقوعش را باورکند. دریک فیلم وسترن، سرنشینان دلیجان ازطرف گروهی که تعدادشان بیشترازآن هاست، محاصره می شوند. پایان کارنزدیک است که ناگهان “ معلوم نیست ازکجا” سواره نظام سرمی رسد. برخی ازفیلم ها بدون زنجیره یی ازتصادف ها وتقارن های زمانی غیرقابل تصورند. عنصرتصادف درژانرهای متعددی حتی به صورت قرارداد درآمده، نمونه اش رویدادهای تصادفی یی است که به حکم ضرورت درفیلم های موزیکال ووسترن اتفاق می افتد. زمانی که فیلمی قدرت های عاطفی سینما را به خدمت می گیرد تا درتماشاگرانش احساس مناسبت وقایع تصادفی به وجود آورد یا واکنشی برانگیزاند که آنان را برای امورتصادفی آماده کند، درآن صورت دیدگاه ارسطویی به طورکامل کفایت نمی کند. هرفیلمی می تواند واقعیت خود را بیافریند، واین کاررا بدین منوال انجام می دهد که درتماشاگران باورداشت ها، انتظارها، یا واکنش های درونی پدید می آورد. تعبیرتماشاگران از حادثه یا کنش فیلم درحکم واقعی یا ناواقعی بودن، متکی برارتباط میان عنصرهای بصری وصداست و گاهی هم مبتنی است برواکنش آن ها درقبال آنچه می بینند یا می شنوند. قراردادهایی که فیلمسازبنای کار خود را برآن ها می نهد، درواقع خود فیلم پدید نمی آورد، بلکه تکوین شان تابع تجربه واحساس تماشاگر است. قاعده فوق شیوه یی ست که شهبازی دراثرقبلی خود “ نفس عمیق ” هم ازآن سود جسته است. وی درساخت جهان روایی “ دربند ” هم ازچنین قاعده یی استفاده می کند. موقعیت داستانی اثرزمانی سروشکل می گیرد وگسترش می یابد که شخصیت نازنین “ نازنین بیاتی ” براساس تصادف با شخصیت سحر” پگاه آهنگرانی “ آشنا می گردد. شهبازی که خود درمقام نویسنده ظاهرگشته با طراحی شخصیت نازنین که درحومه تهران ساکن است وحال به علت قبولی دردانشگاه پا به کلان شهرتهران گذارده، مخاطب را به درون مناسبات رفتاری شهربزرگ تهران می برد. درخلال چنین گذاری ست که مخاطب از زاویه دید شخصیت اصلی قصه ” نازنین “ با مناسبات رفتاری واجتماعی نابسامانی فراوانی روبرو می گردد که زیربنای آن خصایصی جز” دروغ، بی اعتمادی، بی مسئولیتی، مادی گرایی “ نیست. شهبازی برای به تصویرکشیدن چنین خصایصی رویدادهای متفاوتی را طراحی می کند. درفصل آغازین اثر، زمانی که نازنین دردانشگاه قراراست برگه ای را امضاء کند به سادگی آن را امضاء می نماید ویا پس ازهم خانه شدن با سحر، عکس العمل واعتراضی به حضورگاه وبیگاه دختروپسران غریبه درخانه نمی کند. با گسترش داستان ورویدادهای روایت درست درزمانی که سحربه دلیل چک های برگشتی شخصیت غفوری به زندان می رود، نازنین به صورت عمیق تری وارد مناسبات هولناک اجتماعی چنین افرادی درکلان شهرتهران می شود. نازنین برخلاف دیگران دوستان سحرکه به اوپشت کرده اند، پیگیر کارهای اومی شود وبا امضای سفته برای غفوری اورا اززندان آزاد می کند. عملی که درروایت به هامارتیای نازنین تبدیل می شود، سحرکه ویزا را درپاسپورت خود دیده به هلند می رود ونازنین با سفته - های امضاء شده درتهران باقی می ماند. کارگردان با طراحی چنین موقعیتی وبا قراردادن شخصیت نازنین درچنین وضعیتی، به نقد جامعه شهری تهران می پردازد. شهری که مناسبات آن تغییرات بسیاری با سالهای گذشته خود کرده است. شهبازی درخلال داستان نازنین طعنه ای هم هرچند کوچک به جریانات سیاسی موجود دردانشگاه، وضعیت خوابگاهها ونگرش خانواده ها به آموزش می زند، وبه طورضمنی یادآورمی گردد که نازنین های بیشماری درمعرض قرارگرفتن درچنین وضعیتی هستند. درحوزه قاب پردازی بصری هم شهبازی به خوبی عمل می کند. قصه اززاویه دید ” پی، او، وی “ پسری که درحال رانندگی درجاده چالوس است، آغازمی گردد. مخاطب پس ازمواجه با اتفاقات بیشماری درداستان درسکانس پایانی اثردرمی یابد که پسرآغازین فیلم، پسرغفوری ست که پس ازپاره کردن سفته های نازنین دربزرگراه تصادف می کند وازدنیا می رود. کارگردان رسم معمول را درپایان بندی اثرش درهم می شکند ویک پایان بندی کلاسیک را برای داستانش برمی گزیند. مخاطب هنگامی که نازنین را پس ازآزادی دربازارچه زیراعلامیه فرید “پسرزارعی” می بیند، تنها به رویدادها وعلت حوادثی که براو گذشته است، می اندیشد. “دربند” با همه کاستی هایش تراژدی مدرنی ست که با استفاده ازشاخصه های کلاسیک جامعه بحران زده کلان شهرتهران را به نقد می کشد.