گفت وگو♦ سینمای جهان

نویسنده
امیر عزتی

po_ezati_01.jpg

در این شماره ترجمه گفت وگوئی با ادگار رایت، سایمون پگ و نیک فراست، گروه سازنده پلیس سخت گیر را می خوانید.

edgar1.jpg

مصاحبه با ادگار رایت، سایمون پگ و نیک فراست، گروه سازنده پلیس سخت گیر

حسابی گرد و خاک کردیم

نسل جدید فیلم های اکشن با هزینه های هنگفت و درآمدهای سرسام آور قهرمانان تازه ای را با خود همراه آورد. زوج خشن و خنده دار اسلحه مرگبار خیلی زود تبدیل به رکن اساسی این گونه شد و به این سوی اقیانوس هم سرایت کرد. گونه اکشن در سال های گذشته قهرمانان تازه ای مانند جیسن بورن را کشف کرد و دنی آرچر در الماس خونین ظاهراً قرار بود نقطه پایانی بر دگردیسی قهرمان اکشن باشد که ترکیبی از سرباز مزدور، جاسوس و قاچاقچی الماس بود.

و اینک بعد از نمایش الماس خونین و قبل از اکران سومین قسمت از ماجرای جیسون بورن، سینمای انگلستان هجویه ای بر این نوع روانه بازار کرده، که صحنه های زد و خورد و تعقیب و گریزش دست کمی از نمونه های جدی ژانر اکشن ندارد. پلیس سخت گیر به کارگردانی ادگار رایت قرار است همان بلایی را که در Shaun of the Dead بر سر گونه فیلم های ترسناک آورد بر سر ژانر اکشن بیاورد.

این فیلم مانند Shaun of the Dead محصول همکاری ادگار رایت، سایمون پگ و نیک فراست است که در جلو و پشت دوربین به هماهنگی غریبی دست یافته اند. مصاحبه ای که خواهید خواند توسط کریس هویت برای مجله امپایر انجام، و در طی آن سخنان بامزه ای درباره ژانر منبع الهام این سه نفر در ساخت پلیس سخت گیر رد و بدل شده است. ولی ابتدا برای آشنایی بیشتر با این سه پدیده آخر سینمای انگلستان شرح کوتاهی درباره کارنامه آنها می آوریم.

ادگار رایت متولد ۱۹۷۸ پول، دورست، انگلستان مشهور به Eball دوستدار فیلم های ترسناک جورج رومرو و فیلم های اکشن که گاه در تیتراژ فیلم هایش نام خود را به شکل Edgar Wright Here Wright Now ثبت می کند. رایت در سال ۱۹۹۴ با ساخت و بازی در فیلم مشتی پر از انگشت وارد عالم سینما شد، اما خیلی زود جذب تلویزیون شد و تا ده سال بعد و ساخت Shaun of the Dead بر اساس سحرگاه مردگان جورج رومرو به سینما بازنگشت. حاصل این دوری ده ساله ساخت هشت سریال تلویزیونی بود که زمینه ساز شکل گیری گروه سه نفره رایت، پگ و فراست شد.

این گروه در سال ۱۹۹۹ با تولید سریال Spaced به شهرتی فراگیر دست یافته و تا نامزدی جایزه بافتا پیش رفتند. رایت بعد از ساخت فیلم ویدیویی Fun Dead در سال ۲۰۰۴ بلافاصله Shaun of the Dead را جلوی دوربین برد که در همان سال سومین نامزدی بافتا و جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره برام استوکر و جشنواره سینمای مستقل بریتانیا را به همراه نامزدی جوایز متعدد دیگری از جشنواره های معتبر برای او و پگ به ارمغان آورد. پلیس سخت گیر سومین فیلم سینمایی اوست. رایت در فاصله ساخت دو فیلم سینمایی اخیر خود دو فیلم ویدیویی و یک فیلم تلویزیونی کارگردانی کرده است.

سایمون پگ متولد ۱۹۷۰ گلوسستر، انگلستان مشهور به Dr. Russel Fell و The Fresh Peggدر ۱۹۹۵ با بازی در سریال Six Pairs of Pants وارد کار نمایش شد. از ۱۹۹۸ با نوشتن بخش هایی از برنامه تلویزیونی استیو کوگان نویسندگی و سپس تهیه کنندگی را نیز همزمان ادامه داد. پگ از نوجوانی بازیگری را آغاز و در ۱۹۹۱ از دانشگاه بریستول در رشته نمایش فارغ التحصیل شد. آشنایی و همکاری با نیک فراست و ادگار رایت هر سه نفر را به اوج شهرت و موفقیت رساند. پگ در کنار همکاری با دوستان صمیمی خود در محصولات بین المللی متعددی از جمله ماموریت: غیر ممکن ۳ و The League of Gentlemen’s Apocalypse بازی کرده است. وی به جز جوایزی که به همراه رایت به شکل مشترک برای نوشتن Spaced و Shaun of the Dead دریافت کرده، تاکنون جوایز بهترین بازیگر کمدی تازه کار از جشنواره فیلم های کمدی بریتانیایی، جایزه پیتر سلرز از مراسم ایونینگ استاندارد بریتیش فیلم را نیز به چنگ آورده است. پگ برای بازی در نقش اصلی فیلم پلیس سخت گیر ۱۳ کیلو وزن کم کرد.

نیک فراست متولد ۱۹۷۲ اسکس، انگلستان مشهور به Cutmaster Frost در سال ۱۹۸۹ با ایفای نقشی کوچک در سریال The Bill کارنامه هنری خود را بنیاد کرد. او در کنار بازیگری با همکاری در نوشتن بخش هایی از سریال Spaced نویسندگی و سپس کارگردانی را به کارنامه خود افزود. او نیز در سال ۲۰۰۴ برای بازی در فیلم Shaun of the Dead نامزد دریافت جایزه بازیگر خوش آتیه از مراسم فیلم های مستقل بریتانیایی گردید. فراست هم اکنون سرگرم ساخت فیلم La Triviata با شرکت سایمون پگ است.


edgar2.jpg

ادگار رایت همیشه دلش می خواسته قهرمان فیلم های اکشن باشد، پس سخن گزافی نخواهد بود اگر بگوییم نوشتن و کارگردانی پلیس سخت گیر رویای او را تبدیل به واقعیت کرده است. اولین بار که رایت برای تحقق این رویا دست به کار شد، سن و سال زیادی نداشت. در سامرست زندگی می کرد و نوجوانی پر شور بود که با تقلید از سریال مشهور مایکل مان به نام L.A. Takedown فیلمی به نام Dead Right ساخت. سال ها بعد با بودجه ای هنگفت و شرکای جرمی چون پگ و فراست سرانجام به آن چه می خواست رسید. دو پلیس ناجور که هیچ تشابهی با هم ندارند، قرار است در برابر موج فزاینده جنایت در دهکده ای ساکت بایستند. انتخاب شرکای جرم مناسب باعث شد تا رایت در اغلب صحنه ها راحت روی صندلی کارگردانی نشسته و شیرین کاری های رفقا را تماشا کند. البته برای تکمیل قیافه خود نیز سلاح به دست گرفته و عینک خلبانی بر چشم زده است. چون قرار بوده هر سه نفر به گفته خودشان حسابی گرد و خاک کنند!

اولین فیلم اکشنی که گروه تان را تحت تاثیر قرار داد، به یاد می آورید؟

پگ: قلعه آپاچی: برانکس. یادم می آید که وقتی جوان بودم، تماشاش کردم. احتمالاً روی نوار ویدیو. آخر فیلم یک کادر ثابت[Freeze-Frame] بود، چیز دیگری یادم نمی آید.

فراست: می شود از گریس اسم برد؟ هر چند خیلی هم اکشن نیست. یادم می اید که فتح پلهام ۱۲۳ را خیلی پسندیده بودم، اما از چی آن خوشم آمده بود؛ نمی دانم. آن زمان ها خیلی توی باغ نبودم. سری اسلحه مرگبار هم فوق العاده بود.

رایت: من هری کثیف را به خاطر می آورم. شخصیت انتقام جوی فاشیست کلینت مرا خیلی تحت تاثیر قرار داده بود.

پگ: به نظر من قدرت مگنوم بهترین فیلم سری هری کالاهان است. اول آن را تماشا کردم، چون دیوید سول توش بازی کرده بود. عاشق سریال استارسکی و هوچ بودم.

شنیده ام که موقع ساختن پلیس سخت گیر فهرستی از فیلم هایی که باید ببینید، فراهم کرده اید. چه فیلم هایی در این فهرست بود؟

رایت: سعی کردیم همه فیلم های خوب را یک بار دیگر تماشا کنیم، مخصوصاً تماشای فیلم هایی که قبلاً ندیده بودیم، کشف دنیاهای تازه ای بود. همه اینها بهانه ای بود تا وارد سایت آمازون بشویم و کلی فیلم NTSC بخریم.

پگ: راستش فیلم های حیرت انگیزی پیدا کردیم. مثلاً خشم بی صدا یا قهرمان و ترور چاک نوریس یا فیلم های دهه هفتادی عجیب و غریبی مثل Busting.

همه را تماشا کردید؟

رایت: از فیلم Freebie & The Bean فقط یک صحنه تعقیب به خاطر می آورم. طبیعی است که در بچگی همه آن هموفوبیا و حس طنز نژادپرستانه اش را درک نکرده بودم. هر چی باشد آن موقع فقط هشت سالم بود!

پگ: اما حالا خیلی دوستش داری.

رایت: جیمز کان و آلن آرکین زوج فوق العاده ای از کار در آمده اند. یکی نژاد پرست، و دیگری هم نژاد پرست! فیلم عجیبی است. به نظر من حتماً به عنوان پدر معنوی اسلحه مرگبار باید پذیرفته بشود، از طرفی رگه های هموفوبیک پنهانی هم دارد.

edgar3.jpg

خوب، یک زوج خوب پلیس چه طوری باید باشد؟

پگ: باید بین شان یک شیمی وجود داشته باشد، باید زیر زیرکی عاشق همدیگر باشند.

رایت: نظرتان درباره Dead Heat چیه؟ همونی که تریت ویلیامز و جو پیسکوپو توش بازی کرده بودند؟

رایت: دوباره ساختندش. Dead Heat 2 که دین جافنی و جو پاسکواله توش بازی می کند. نظرتان درباره زوج بروس ویلیس و دیمن وین توی آخرین پیشاهنگ چیه؟

پگ: یا بروس ویلیس و ساموئل ال. جکسون توی جان سخت ۳؟

رایت: یقیناً از بروس ویلیس و سارا جسیکا پارکر Striking Distance بهتر است.

پگ: اگر بخواهیم از بهترین زوج اسم ببریم: آقای تانگو و آقای کش!

رایت: آره درسته! [صدای جک پالانس را تقلید می کند] “ری تانگو!گابریل کش!”

پگ: حالا با دو تا موش قضیه را برای شما توضیح می دهم!

رایت: دو تا موش دارد که نقش تانگو و کش را بازی می کنند، آنها را داخل هزار تویی که روی میز وجود دارد، می گذارد. این طوری ماجرا را توضیح می دهد.

فراست: صحنه خیلی با مزه ای بود.

رایت: کاش یک ادامه براش می ساختند، پیش هر کدام شان هم یک موش می انداختند. اسم فیلم هم باز تانگو و کش بود. تانگو-تانگو و کش-کش…

خوب، محبوب ترین بازیگر فیلم های اکشن تان کیست؟

رایت: معلوم است کلینت ایست وود.

مثل این که بت شماست…

رایت: دقیقاً. به نظر من خوش تیپ ترین مرد روی زمین است. صورت این مرد عین کوهستان راشمور است، به معنی خوبش البته!

پگ: هر چی سن اش بالاتر می رود، بیشتر شبیه قاضی درد می شود. بروس ویلیس هم معرکه است.

رایت: توی جان سخت ۴ هم موهاش روی پیشانی اش می ریزد یا نه؟

فراست: توی قسمت سوم هم که نریخته بود، ریخته بود؟ کچل بود توی آن فیلم!

پگ: نه، ریخته بود. انگار از فیلم دوازده میمون پرتابش کرده بودند آنجا!

رایت: از طرف دیگر این بابا همیشه کت پوستی تنش می کرد، خیلی عجیب بود. دیگر از آن زیر پیراهنی های خیس عرق خبری نیست!

پگ: من از بروس خیلی خوشم میاد. او یکی از اولین قهرمانان شکست پذیر فیلم های اکشن است. در برابر تیپ های شکست ناپذیری مثل آرنولد یا وان دام خیلی شکننده است.

فراست: کی، جان مک کلین؟ من همیشه فکر می کردم اون آدمی است که کاملاً به خودش اطمینان دارد.

پگ: بله اما چیزهای متفاوتی در او هست، در خونسرد ترین حالت اش هم همیشه زیر لب غرغر می کند. حتی یک بار گریه هم کرد… نظرتان در مورد دان”دراگون” ویلسون چیه؟

رایت: فکر کنم هیچ فیلمی ازش ندیده ام. از مایکل دادیکاف هم همین طور. نینجای آمریکایی بود دیگه؟

پگ: سینتیا رات راک هم خیلی مرد بود.

رایت: چی به سرش اومد؟

فراست: ایدز.

رایت: این را حتما بنویس! جا نیندازی ها!

فراست: وقت ملاقات تموم شد!

edgar4.jpg

البته که تمام نشده، اما اجازه بدهید قبل از این که به مصاحبه ادامه بدهیم بگویم که سینتیا رات راک ایدز نگرفته. با کلیشه های اکشن ادامه می دهیم…

رایت: صحنه های تیراندازی که انگار تمام بشو نیست، آدم ها همدیگر را می زنند اما انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، همین طور ادامه می دهند…

پگ: پلیس سخت گیر اگر طولانی بشود، بیشتر کلیشه ای خواهد شد. اما این را هم باید گفت که وقتی فیلم اکشن می سازید متوجه زیاد بودن این کلیشه ها می شوید. تضمین می کنم که در پشت صحنه یکی از فیلم های مایکل بی این واقعه اتفاق افتاده. منشی صحنه می آید و به مایکل می گوید” ببین، مایکل توی صحنه آخری که گرفتیم دست چپ یارو تیر خورد”. مایکل هم می گوید: بی خیالش، کی اون صحنه را نگاه می کنه؟”

از کلیشه های مایکل بی خوش تان میاد؟ مثل آدم هایی که از صحنه انفجار می پرند و فرار می کنند؟

پگ: بهترین نمونه این کار مال هومر سیمپسون است. یک شیشه سودا خریده و به دیدن Candy Show می رود، قوطی را تکان تکان می ده و پرتش می کند، بعدش هم داد می زند” دیدار به جهنم بچه های کندی”

رایت: توی فیلم Torque هم یک صحنه فوق العاده بود، نسخه موتورسیکلتی سریع و خشمگین است. موتورسیکلت ها به هوا پرتاپ می شوند و مارتین هندرسون و آیس کوب دوان دوان فرار می کنند.

فراست: بسه دیگه ساکت شو!

رایت: [می خندد] بچه ای که توی فیلم پوست کلفت، توی صحنه بخش کودکان بیمارستان روی آتش می شاشد و چاو یون فت می گوید” شاشیدی روی آتش ام!”

پگ: آی ی، من یک تی شرت می خوام که روش نوشته شده باشه “ شاشیدی روی آتش ام!”

edgar5.jpg

در فیلم های این ژانر صحنه های تیراندازی هم خیلی محبوب است…

رایت: در پلیس سخت گیر هم چنین صحنه ای وجود دارد، موسیقی این صحنه را رابرت رودریگز ساخت.

پگ: در نماهای نزدیک هم من هستم.

رایت: درسته، سلاح ها را به سایمون دادیم، همه سکانس را با اون گرفتیم. صورتش را اصلاً نمی بینید اما همه کارها را او انجام می دهد. به نظر شما بهترین صحنه تیراندازی کل تاریخ سینما چیه؟ می تواند Evil Dead II باشد؟

فراست: حتماً هست.

محبوب ترین سکانس اکشن تان کدام است؟

پگ: سکانس درگیری در لابی فیلم ماتریکس. هر وقت یک تلویزیون تازه می خرم برای امتحان کردن صداش این سکانس را با آن تماشا می کنم.

رایت: من به این گروه خشن رای می دهم. می تونم یک رای دیگر هم بدهم؟ صحنه تعقیب و گریز نقطه گسست، که از آن در ساخت پلیس سخت گیر هم الهام گرفتیم. شاید هم نماهای استیدی کم فیلم پوست کلفت، در صحنه کریدورهای بیمارستان.

پگ: صحنه مساوی شدن در مسابقه کوئیدیچ در هری پاتر!

رایت: صحنه بار در دسپرادو. من چهارتا گفتم، پنجمی را هم می تونم بگویم؟

نه، چهارتا کافی است. خیلی خوب، پنجمی هم بیل را بکش قسمت اول. قسمت خانه برگ های آبی.

پگ: من هم می خواستم همین را بگویم.

فراست: انتخاب من می تواند یکی از صحنه های جنگ شجاع دل باشد.

پگ: کدام یکی اش؟

فراست: اسکاتلندی ها علیه انگلیسی ها!

edgar6.jpg

به نظر شما بهترین لحظه در فیلم های اکشن چیست؟

رایت: خیلی وقت پیش روبوکاپ/پلیس آهنین را تماشا کردم. در پایان فیلم پیرمرد می پرسد” اسم تو چیه بچه؟” و بچه می گوید”مورفی”، در این لحظه گریه کردم. موقع تماشای غوغا در برانکس هم گریه کرده بودم. دوست دخترم تعجب کرده بود. آخر فیلم جکی چان به طرف دوربین برمی گردد انگشت شست اش را به طرف بالا می گیرد و آهنگ کونگ فوی Ash نواخته می شود. این قدر خوشم اومده بود که شروع به گریه کردم.

پگ: [به طرف فراست برمی گردد] تو از جمله” به عنوان یک آدم کچل هیچ هم بد قیافه نیست” را دوست داری، مگر نه؟ نیک یک بار گفته بود اگر بیگانه ها را دوباره بسازند معرکه می شد. اما این دفعه به جای سیگورنی ویور یک مرد سفید همجنس گرا باید باشد و در آخر فیلم هم بیشاپ بگوید “ به عنوان یک آدم کچل هیچ هم بد قیافه نیست”

فراست: [صدای لنس هنریکسن را تقلید می کند] “ به عنوان… یک آدم کچل… هیچ هم…. بد قیافه…. نیست”

پگ: [قهقهه می زند] این عجیب ترین چیزی است که تا امروز به زبان آورده!

آخرین سوال، در فیلم های اکشن نوعی حالت احترام وجود دارد. منبع الهام این احترام و کمدی چیست؟

رایت: همان چیزی که در Shaun of the Dead بود: اولین دلیل ساخت این فیلم تبدیل پدیده خشونت اغراق آمیزی که در انگلستان امروز جریان دارد به بحث روز است، همین!

پگ: از طرف دیگر یادآوری این نکته این گونه فیلم ها چقدر خوب هستند. فیلم های منتسب به ژانر یا غیر روشنفکرانه به اندازه ای که لیاقت اش را دارند مورد توجه قرار نگرفته اند. البته غیر از قهرمان و ترور…