جان تامسون
آیا بن بست ایجاد شده میان ایران و غرب جدی است؟
بله.
آیا ما در نقطۀ موفقیت یا نابودی قرار داریم؟
احتمالا ً.
آیا این موضوع به بریتانیا نیز مربوط می شود؟
معلوم نیست.
بریتانیا و سایر کشورهای اروپایی نقش مهمی ایفا کردند وقتی ما خود را به جرج بوش بستیم تا از حملۀ او به ایران (و یا از دستیابی این کشور به سلاح اتمی) جلوگیری کنیم. اما ما مشی آمریکا را با چنان اشتیاقی دنبال کردیم که اکنون که اوباما جانشین بوش شده است، خود و فرانسه را طرفدار محافظه کاران آمریکا و بیگانه با حزب کارگر خود می یابیم.
قرار است پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به همراه آلمان گفتگوهایی با ایران در سطح مقامات عالی رتبه برگزار کنند. به نظر می رسد سیاستمداران بریتانیا و فرانسه همچنان بر “تعلیق” برنامۀ هسته ای در قبال چشم پوشی گروه 1+5 از تشدید تحریم ها بر ضد ایران تأکید دارند. در مقابل، اوباما “تعلیق” را به عنوان شرط مذاکره حذف کرده و شک دارد که این اقدام بتواند مانع از دستیابی ایران به سلاح های اتمی شود. اگر قرار باشد ما دولت جدید آمریکا را متقاعد کنیم که به “تعلیق” پایبند بمانند احتمالا ً بهترین فرصت برای حل مذاکره را از دست خواهیم داد. آیت الله علی خامنه ای ذاتا ً ضدآمریکایی است. بنابراین، قانع کردن او دربارۀ این که صحبت از تغییر (توسط اوباما) یک خدعه و لاپوشانی است، کار سختی نخواهد بود..
همانطور که گروه 1+5 د ر پنهان اعتراف می کند، زمان علیه ماست. واقعیت هم همینطور. ما انکار واقعیت پیشه کرده ایم. وگرنه ایرانیان، همانطور که بارها گفته اند، قصد ندارند فعالیت های هسته ای خود را “به حال تعلیق درآورند.” بدتر این که ایران فن اوری غنی سازی را “در اختیار گرفته” است، چیزی که ما و اسرائیلی ها آن را “خط قرمز” خود می دانستیم ولی ما وانمود می کنیم که ایران هنوز اورانیوم کافی با غنای پایین را تولید نکرده است تا بتواند از آن برای ساخت یک بمب اتم استفاده کند. روسیه و چین نیز از حمایت از تحریم های سخت بر ضد ایران امتناع می کنند. در یک کلام، سیاست ما شکست خورده است و اگر ما بر این سیاست تأکید کنیم، شکست ما افزایش خواهد یافت.
آیا گزینه ای وجود دارد که مانع از دستیابی ایران به سلاح های اتمی شود؟ بله و در این میان بریتانیا می تواند به عنوان میانجی برای تسریع این امر وارد میدان شود. ما در سال 2006 تأکید کردیم که آمریکا نیز به مذاکرات با ایران محلق شود، اساسا ً به این خاطر که می دانستیم باید توافق بین دو دشمن اصلی صورت گیرد. در حال حاضر نیز باید به پیشرفت این توافق از طریق تسهیل مذاکرات میان ایران و آمریکا بیندیشیم. باید راهی به سوی خامنه ای باز کنیم – می دانیم این کار را چگونه انجام دهیم – و بگوییم که اگر او دربارۀ حل این بحران به روشی مورد قبول دو طرف جدی است، ما هم جدی هستیم. ما باید مجددا ً به خامنه ای اطمینان خاطر بدهیم که به دنبال تغییر رژیم اسلامی نیستیم و بپذیریم که افراد عالی رتبه ای هستند که از هرگونه توافق شانه خالی خواهند کرد. اما این توافق متقابل هر چه که باشد، هدف ما باید قطعنامۀ شورای امنیت، افزایش تحریم ها و ارسال پروندۀ هسته ای ایران از شورای امنیت به آژانس بین المللی انرژی اتمی برای نظارت های پی در پی باشد.
اما آیا ایرانیان این شرایط را خواهند پذیرفت؟ تا وقتی امتحان نکنیم، نمی دانیم، اما ملاحظاتی چند نشان می دهند که ایرانیان این شرایط را خواهند پذیرفت. آنها صاحب اعتبار بین المللی، پایان تحریم ها، تأیید موضوع هسته ای خود توسط شورای امنیت و بازگشت پروندۀ هسته ای به آژانس اتمی خواهند شد. به علاوه، ایرانیان به هدف غائی خود یعنی غنی سازی در خاک ایران دست خواهند یافت. کمک های مالی و فنی نیز در خصوص برنامۀ راکتور اتمی که علنا ً ایرانیان بدنبال آن بوده اند، عاید آنها خواهد شد. در نهایت این راه حل مانع از تحریک سایر کشورهای خاورمیانه برای دسترسی به سلاح های اتمی خواهد شد
منبع: ایندیپندنت، 1 فوریه