حسین مظفر در دولت اول سید محمد خاتمی، یکی از وزیران تحمیلی راستگرایان در کابینه بود و گفته می شد که یکی از ضعیفترین وزیران دولت نیز هست. او چند روز پیش در گفتگویی که خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، منتشر کرد، به نقل خاطرات خود از دوره اصلاحات و زمان حضورش در دولت پرداخت. مظفر در این گفتگو تاکید کرد که شایستگی وزیر شدن را داشته است: “من جزو معدود کسانی بودم که به عنوان معاون وزیر در حد وزارت همیشه به قول خودمانیها در آب نمک خوابیده بود و بالاخره یک زمانی باید وزیر میشد. نمیخواهم خدای ناکرده شایستگی خودم را مطرح کنم.” او در همین گفتگو، حملاتی هم به عطاءالله مهاجرانی، وزیر وقت ارشاد کرد. او گفت: “اول شهریور کار دولت آقای خاتمی شروع شد. روز دوم کار دولت حضرت آقا ملاقات دادند و خدمت ایشان رفتیم. در آنجا ایشان یک سری رهنمودهای عمومی را دادند. نمیدانم حضرت آقا راضی هستند که این جلسه را بگویم یا نه. شما هم با احتیاط مطرح کنید. به نظرم جمله بدی نیست و پیشبینیهای خیلی خوب حضرت آقا را میرساند. ایشان فرمودند: دوربینها را خاموش کنید و خبرنگارها نباشند، چون با شما حرف خصوصی دارم. همه منتظر ماندیم که حضرت آقا چه میخواهند بفرمایند. یک مرتبه فرمودند: من میخواهم با آقای مهاجرانی صحبت کنم. و فرمودند: آقای مهاجرانی! من شما را خوب میشناسم دیدگاههایتان را هم میشناسم و به آنها نقد هم دارم. نمیخواستم مقابل آقای خاتمی ایستادگی کنم و نگذارم شما را وزیر کند، اما با توجه به شناختی که از شما و دیدگاههایتان دارم نمیخواهم در کارهایتان کاری کنید که ضد انقلاب خوشحال شود.یک مرتبه همه حیرت کردند، چون آقای مهاجرانی به عنوان یک نیروی فرهنگی مطرح بود و ماهیتش آشکار نشده بود که اینقدر به فضاحت بیفتد که از ملک عبدالله پول بگیرد. انسان واقعا چقدر افت میکند و به حضیض ذلت میافتد. بعد یک مرتبه فرمودند: دوست دارم موضعگیریهایتان مثل آقای مظفر باشد که وقتی صحبت میکند روح و جان آدم از ارزشهای صحبتهای ایشان لبریز میشود میخواهم مثل ایشان باشید.”
مظفر در این گفتگو بارها نام مهاجرانی را تکرار کرده و او را “بیعرضهترین آدم کابینه” نامیده است. او همچنین خاطره ای از زمانی که قرار بود برکنار شود نقل کرده و مدعی شده است گروهی به او گفته بودند “ باید مثل مهاجرانی عمل میکردی!” و او پاسخ داده است: “خیلی عصبانی شدم و گفتم: چرا بیعرضهترین آدم کابینه را با من مقایسه میکنید؟ خیلی تعجب کردند و گفتند: بیعرضه؟! خیلی مدیر قویای است. گفتم: اتفاقا بیعرضهترین مدیر ایشان بود، به خاطر این که اگر عرضه داشت، پدر دولت آقای خاتمی رادر نمیآورد. مسئولیت تمام این بساطی که خلاف ارزشها عمل کرد و دولت را لائیک نشان داد و تمام مسائل را رها کرد، به عهده ایشان است.”
پس از انتشار این گفتگو، عطاءالله مهاجرانی طی یادداشتی با عنوان “یکی از دروغ های بزرگ مظفر” به بخشی از گفتگوی او پاسخ داد. او تاکید کرد که روایت مظفر از دیدار دولت با خامنه ای نادرست است و روایت خود را چنین بیان کرد: “در آن جلسه، در صحبت مقام رهبری، پیرامون دولت جدید که تمرکز سخن در باره جناب آقای خاتمی و ذکر خیری از پدر ایشان بود، ناگاه رهبری فرمودند:مثلا این آقای مهاجرانی! من ایشان را خیلی خوب می شناسم. اصلا ایشان را من خودم به عنوان وزیر به اقای خاتمی معرفی کردم! آقای خاتمی یکی از آقایان علما را معرفی کرده بودند.آقای خاتمی ناگاه وارد بحث شدند و اشاره کردند: ایشان هم از علما هستند!مقام رهبری با خنده ای نمکین گفتند: بله، شما همین آقای موسوی لاری را معرفی کرده بودید!نقطه مرکزی هر دو روایت معرفی اینجانب به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد است. آقای مظفر فرموده اند، آقای خاتمی مرا معرفی کردند و رهبری هم نخواستند، در برابر آقای خاتمی بایستند.یعنی ایشان به عبارت دیگر از این معرفی ناخشنود بودند. بر عکس در ان جلسه رهبری فرمودند، ایشان مرا معرفی کرده اند. اتفاقا به همین دلیل در دوران وزارتم بسی افتاد مشکلها”.
مهاجرانی اضافه کرده: “عدالت اقتضا می کند که دفتر مقام رهبری در باره این دروغ آقای مظفر با توجه به مذاکرات جلسه روشنگری کنند. تا طرفداری از ولایت در غوغا سالاری افرادی دروغزن و بی استعداد و بد زبان محصور نماند.”
مهاجرانی در ادامه نوشته اش کنایه ای هم به سواد حسین مظفر زده: “ برای دوست کم سواد، سست اندیش و بی حافظه، آقای مظفر، دانش و توانایی اندیشیدن وانصاف و عدالت و مروت در داوری امید دارم. بقیه سخنان ایشان را بایست نادیده گرفت: گفتگوهای جهان را باد برد… اگر میخانه ساقی صاحب نظری داشت و کارها اصول و روال شایسته و منطقی و از وزیر آزمون سواد و استعداد و اندکی حافظه به عمل می آمد، حتما نوبت وزارت به آقای مظفر نمی رسید.”
پاسخ مهاجرانی، خشم حسین مظفر را در پی داشت. او در پاسخی که خبرگزاری فارس منتشر کرد، ابتدا به دفاع از میزان سواد خود پرداخت: “او[مهاجرانی] در حالی از سواد خود و بیسوادی دیگران سخن میگوید که اولا مدرک کلاسیک و کاغذ پاره دکترای این بیچاره را دیگرانی چون بنده نیز دارند، [ثانیا] مگر کم بودند عالمان و با سوادان متهتک و پردهدری که کمر اسلام را شکستند و ابزار جنایت، فساد و سلطه بیگانگان شدند و جز خیانت و ذلت برای ملت و کشور خود ثمری نداشتند؟”
او اضافه کرده: “همکاری ذلیلانه نامبرده با سران مرتجع عرب و دستبوسی سلاطین جور و مستبد و همدردی با صهیونیستهای نژادپرست و همگرایی با دشمنان در نشستهای خبری صهیونیستی در خارج از کشور و به تاراج دادن حیثیت و آبروی ملت و کشور در منظر دشمنان ملت و ارائه تحلیلهای غلط و بغضآلود علیه کشور و ملت مظلوم ایران گوشهای از پلشتی و حقارتهای ذلیلانه اینگونه افراد است که هرگز با کوثر و زمزم هم پاک شدنی نیست.”
اینبارعطاءالله مهاجرانی در یادداشتی دیگر از اینکه حسین مظفر “ از کم سوادی و بی استعدادی و بی حافظگی شان رنجیده اند” اظهار شگفتی کرد و نوشت: “برادر انقلابی عصبانی! بنده وقتی دست مقام رهبری را نبوسیده ام چطور ممکن است دست دیگری را ببوسم؟”
او اضافه کرده: “در روز رای اعتماد دولت جناب آقای خاتمی، خانم فیاض بخش، نماینده محترم تهران پیش من آمدند و گفتند: می خواهم به عنوان مخالف شما صحبت کنم. شما به ولایت فقیه و آقا اعتقاد کامل ندارید و دست ایشان را نبوسیدید. برای ایشان توضیح دادم که دست بوسی یک رسم اسلامی نیست! در اصول کافی بابی هست تحت عنوان: باب تقبیل مومن، در آنجا از پیامبر عظیم الشان اسلام روایت شده است که مومنان پیشانی یک دیگر راببوسند و از دست بوسی پرهیز کنند.”
در پایان نوشته آمده: “داستان اسراییل را هم اگر لازم شد در آینده برایتان می نویسم! عجالتا می توانید مصاحبه ام با بی بی سی شصت دقیقه و نیز برنامه پرگار را ببینید. اگر حقیقتا اندکی سواد و استعداد و حافظه داشتید، مرا متهم به طرفداری از اسراییل نمی کردید.”
در سالهای اخیر، عطاءالله مهاجرانی علیرغم اینکه کوشیده تا از ادبیات درون حکومتی جمهوری اسلامی فاصله نگیرد، همواره مورد حمله راستگرایان تندرو قرار داشته است. حتی در دولت احمدی نژاد، تصویر او را از میان تصاویر وزرای ارشاد جمهوری اسلامی که در ساختمان وزارت ارشاد نصب شده است، حذف کرده بودند.
پس از آنکه علی جنتی به وزارت ارشاد دولت روحانی رسید، تصویر مهاجرانی را به دیوار وزارت ارشاد بازگرداند. مهاجرانی در آن زمان نوشته بود: “راستش این ایده از خودم بود! تا با نگاه به عکسها بدانم روزی دوران وزارت تمام میشود و حداکثر عکسی میماند بر دیوار. نمیدانستم که وزرای پر شور و انقلابی، آقایان صفار هرندی و حسینی به عکس حملهور میشوند و عکس را بر میدارند و پیروز میشوند و خود را به ثبت میرسانند.”
چندی پیش، بعد از آنکه خامنه ای از نگرانیهای فرهنگی خود سخن گفته بود، یکی از راستگرایان درباره دوره وزارت مهاجرانی گفت: “مقام معظم رهبری سالها است که این دغدغه را دارند خصوصا زمانی که در دولت قبلی اصلاحات و وزارت آقای مهاجرانی سر کار بود. من یادم است که آقا در یک سخنرانی گفته بودند: زمانی که مباحث سیاسی و اقتصادی موضوعی مطرح است من به اندازه مسائل فرهنگی نگران نیستم.من به خاطر نگرانیهای فرهنگی شبها خواب به چشمم نمیآید. بلند میشوم و نگران هستم. خب همین فرمایش را دو سه روز پیش با حضرات خبرگان مجددا تکرار کردند.”