روزنامه ایران ۱۸ اردیبهشت نوشت: ساناز مدعی بود امیر دست بزن داشت و خشن بود. معتاد بود من و خواهرش را به شدت کتک میزد. صبرم تمام شد. هیچ رهایی برای رهایی نبود. من هم با کمک خواهر شوهرم، او را کشتیم.
پلیس گیلان از دستگیری زن ۳۰ ساله فومنی که شوهرش را پس از بیهوش کردن با ضربات چاقو و چوب از پای درآورده بود، خبر داد. زن اعتراف کرد که با بیهوش کردن شوهرم از طریق غذا، او را با ضربات چوب و چاقو به قتل رسانده است. وی به اتهام قتل عمد راهی زندان شد.
یک زن تالشی هم با ایجاد درگیری ساختگی بین شوهرش و مردی بیگانه، در فرصتی مناسب با استفاده از چکش شوهرش را کشت. حالا “مرضیه” خود را طراح نقشه قتل همسرش میداند؛ قتلی که با کمک مردی ۲۶ ساله به نام احسان انجام گرفته است. آنها با یکدیگر این سناریو را اجرا کردند. مرضیه پس از دستگیری به قتل شوهرش اقرار کرد. پس از مدتی “احسان” نیز توسط ماموران شناسایی و دستگیر شد.
مرضیه در تشریح ماجرا گفت: “حیدر” مدام بحث و جدل میکرد و من را مورد ضرب و شتم قرار می داد و اصرار داشت که سر کار بروم و خرج خانه را بدهم.
براساس گزارش ها مرضیه پس از خواباندن کودکانش، با قرص خواب آور حیدر را بیهوش و قبل از به خواب رفتن حیدر وی را سوار خودرو میکند. او در مسیر احسان را سوار می کند و حیدر را به بیرون شهر می برند تا او را به قتل برسانند.
…….
فراوانی قتل های خانوادگی در اخبار حوادث کشور، برای آنانکه پیگیر مسایل اجتماعی ایران هستند، نشانه خوبی نیست. انتشاریک تحقیق آماری از سوی موسسه تحقیقاتی علوم جزا و جرمشناسی، درباره همسر کشی، نشان میدهد، تنها زنان نیستند که به دلیل وضعیت بدنی یا اقتصادی قربانیان خشونت خانگی هستند، چه بسا مردان زیادی نیز به دست همسران خود کشته میشوند. این تحقیق، با بررسی داده هایی از ۱۵ استان کشور، شرایط را این گونهتوصیف کرده است. یکی از نتایج نشان میداد زنان همسرکش، با نقشه قبلی و در پی مدتها تحمل شرایط نامطلوب خانوادگی، همسران خود را شخصا یا با کمک مرد دیگری به قتل رسانده اند؛زنانی که معمولا در شرایط سخت مالی، چند همسری، خیانت، اعتیاد، نداشتن علاقه، ازدواج اجباری، مشکلات رفتاری، روانی، هذیانی، شک ویا خشونت شوهر قرار دارند،ولی چون امکان و یا جرات طلاق ندارند اقدام به کشتن شوهر خود میکنند. البته این تحقیق نشان میدهد در مواردی نیز زنان مانند مردان به دلیل مشکلات روانی و هذیانی اقدام به قتل میکنند. در این نوع اختلال مرد یا زن همواره به همسر خود مشکوک است و گمان می کند که اوخیانت میکند ویا یک سلسله باورهای نادرست دیگر که موجب انگیزه برای قتل میشود؛ قتل های که معمولا زنان با کمک مرد دیگری انجام میدهند. به عبارتی زنان کمتر مرتکب قتل میشوند و بیشتر مباشرت یا معاونت در قتل را بعهده دارند. دکترمحمد آشوری جرم شناس نیز میگوید: در حالی که مردان صد در صد مباشرت در قتل زنانشان داشتهاند، ولی مباشرت زنان خیلی کمتر یعنی ۳۳درصد است و بنابراین، در اغلب موارد شخص ثالثی از طرف آنها دست به قتل زده است.
بر اساس همین تحقیقات، اکثر زنان با خشم، کینه جویی، انتقام و برنامه ریزی اقدام به قتل میکنند و از کمبود محبت در رنج هستند. در حالیکه مردان معمولا در یک جنون آنی و تصمیم ناگهانی و با اولین شئی ای که به دستشان می رسد همسرشان را به قتل می رسانند و پس از قتل نیز ۸۰ درصد آنان، ابراز پشیمانی میکنند؛ مردانی که دلیل اغلبشان، مسایل ناموسی، شک و سوظن وعدم تمکین بوده است. به نظر میرسد مردان در قتل همسران خود دچار “اختلالات کنترل تکانی” هستند؛ اختلالاتی که موجب می شود فرد در یک آن و بصورت تکانه ای نسبت به رفتار طرف مقابل واکنش سختی نشان دهد،اما پس از انجام آن، از رفتار خود پشیمان می شود. البته ناگفته نماند که مواد محرک مثل شیشه، کوکائین، قرص های اکستازی و موادی از قبیل حشیش و ماری جوآنا می توانند توهمات بینایی و شنیداری ایجاد نمایند که متعاقب این توهمات ممکن است فرد نسبت به همسر خود دچار توهم شده و او را به علت سوء ادراک از پا درآورد. اما۹۵ درصد زنان پس از قتل همسرانشان نه تنها پشیمان نمی شوند، بلکه در زمان بازجویی های بعدی میگویند که اگر زمان تکرار می شد باز هم اقدام به قتل همسرشان می کردند.
دکتر معظمی در باره رفتار متهمان پس از همسر کشی براساس تحقیقات میگوید: اغلب مردان پس از اقدام به قتل، با انتقال همسر خود به بیمارستان سعی در نجات او داشته و بیش از یک چهارم مردان همسر کش خود را به پلیس معرفی کردهاند. ولی زنان معمولا بعد از قتل، خود را بیگناه دانسته و حتی پس از سالها حبس، اقرار به قتل نمیکنند. زنانی که بیشتر خانه دار هستند و در سنین پایین ازدواج کرده اند و به دلیل نبود حمایتی از سوی قانون و خانواده، تصمیم گرفتهاند شخصا وارد عمل شوند تا حق خود را بگیرند.
البته بررسی علل و عوامل پدیده شوهر کشی در جامعه ایران گسترده و به دلایل متفاوت است اما سلطه و سرکوب و خشونت، که بعضی مردان برزنان تحمیل کرده اند، عوارض متفاوتی از جمله شوهر کشی را بر جای گذاشته است؛ عوارضی که ضرورت تغییر هر چه سریعتر قوانین فامیلی را نشان میدهد. عوارضی که مانند زنگ خطر به صدا در آمده و میبایست مسوولین به آن توجه جدی کنند. آمار کودک آزاری و کشتن کودکان و همسران و حتی خشونت های خیابانی نشان دهنده گسترده شدن خشونت در جامعه است که میتواند جامعه را با آسیبهای جدی روبرو کند.
“فریبا همتی” - روانشناس خانواده میگوید: مطمئن باشید با سهل و آسان شدن طلاق برای خانمها از آمار این گونه جرایم بشدت کاسته خواهد شد. اگر زنی به این مرحله برسد که دیگر نمیتواند با شوهرش زیر یک سقف زندگی کند مطمئناًادامه این زندگی به نفع هیچ یک از طرفین و حتی فرزندانشان نخواهد بود.
چند سال پیش برای تهیه گزارش اجتماعی، درخواستی به سازمان زندانها فرستادم که پس از چند ماه پیگیری با آن موافقت شد و من توانستم با چند زن زندانی که به دلایل مختلف از جمله شوهر کشی در زندان بودند صحبت کنم. ماحصل این گفت و گو برای خودم عجیب بود،چرا که اغلب زنانی که به این اتهام در زندان بودند میگفتند اگر می توانستند به راحتی طلاق بگیرند هرگز اقدام به کشتن شوهرانشان نمیکردند. زنانی که آخرین راه رهایی را در چنین عملی یافته بودند و یا فکر میکردند اگر طلاق بگیرند دیگر روی بچه هایشان را نمیبینند و مردها نمیگذارند آب خوش از گلوی آنها پایین برود.
زن جوانی که هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده و از کارش پشیمان هم نبود میگفت: شوهرم کتک ام میزد. آنقدر میزد که بی هوش میشدم. من جرات هیچ کاری نداشتم چه برسد به طلاق. آنقدر کتکم زده بود که دیگر فقط به انتقام فکر میکردم و بالاخره با کمک پسر جوانی که دلباخته اش شده بودم او را کشتم.
دکتر نجفی توانا میگوید: وقتی یک زن به مرحلهای رسید که دیگر حاضر به ادامه زندگی با شوهرش نیست، به محض آشنایی با فردی که در اغلب موارد نیز جنس مخالف است و او را شنونده خوبی برای حرفها و درددلهایش میبیند با کمی ابراز محبت و مهربانی از سوی مرد بیگانه به طرف او جلب میشود و زمینه قتل همسر به همین راحتی فراهم میشود.
این وکیل پایه یک دادگستری می افزاید: معمولا زن برای رهایی از اسارتگاه شوهر و رسیدن به محبت مرد بیگانه حاضر به انجام هر کاری است، حال اگر در این میان شوهر حاضر به طلاق همسرش نباشد در واقع به قتل خود کمک کرده است. چون زن با قتل شوهرش سعی می کند او را از میان بردارد.
چندی پیش تحقیق دیگری بوسیله دکتر جعفر سخاوت. عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و علی افشاری کارشناس ارشد جامعه شناسی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق در زندان اوین بود و با روش نمونه گیری تصادفی ۱۰ نفر از قاتلانی که شوهر خود را به قتل رسانده بودند مورد تحقیق قرار گرفتند. از ۱۰ زنی که مرتکب قتل شده بودندسه نفر مشارکت در قتل داشته و هفت نفر دیگر مرتکب قتل همسرشان شده بودند.
تحقیقات دکتر جعفر سخاوت و علی افشاری نشان می دهد عوامل فردی و مشکلات ناشی از شرایط اجتماعی و خانوادگی و عوامل ساختاری جامعه در بروز این مساله نقش داشته است. پیش از این نیز نتیجه تحقیقی که توسط متخصصان پزشکی قانونی و دانشگاه علوم انتظامی انجام شده بود نشان می داد که شایعترین رابطه بین قاتل و مقتول در میان ۱۱۶ پرونده مورد بررسی، رابطه شوهر و همسر بوده است.
فرنازکه هم اکنون در زندان است و ۳۵ سال با شوهرش زندگی کرده بود نمونه ای از زنان شوهر کش است. او میگوید: در این ۳۵ سال همیشه دلهره بود و تحقیر و کتک. آخر تصمیم گرفتم او را بکشم چون راهی برای طلاق نداشتم.
سخن آخر آنکه به نظر میرسد چنانچه تبعیض های قانونی بین زن و مرد را برداریم، اگر طوری قانونگذاری کنیم که زن در مقابل مرد احساس استیصال و درماندگی و تحقیر نکند، شاید بتوانیم گامی موثر برای مقابله با شوهر کشی برداریم. طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد میتواند هر زمان خواست زن را طلاق دهد در صورتیکه زن برای طلاق راهی بس دشوار در پیش دارد. رییس خانواده مرد است و میتواند با ادعای تمکین نکردن زن، نفقه او را قطع کند.
قانون مدنی ایران نگاه مردسالاری و توام با تبعیضی دارد که اگر تغییر پیدا نکند روز به روز جامعه ما را با مشکلات متعددی روبرو میکند. نارسایی های این قانون دست آوردی به جز بحران نداشته؛شوهر کشی، خودکشی، فرار، خیانت از جمله نتایج این قانون است.
اختبارات بی حد و حصری که روزی باید محدود شود.