در چند هفته ای که به آغاز دوران ریاست جمهوری حسن روحانی باقی مانده، مشکل بتوان تصور کرد که او از چه سیاست هسته ای بهره خواهد برد. در این حوزه، به مانند دیگر حوزه ها، این رهبر انقلاب است که تصمیمات بزرگ سیاسی را اتخاذ می کند.
تجربه آقای روحانی در این زمینه به نقشی که بین سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ در مذاکرات اتمی ایفا کرده محدود نمی شود. او به عنوان دبیر کل شورایعالی امنیت ملی و همچنین رییس مرکز تحقیقات استراتژیک از سال ۱۹۹۲، که یک محفل فکری ایرانی محسوب می شود، به خوبی بر مسأله هسته ای اشراف دارد. این مرکز تحقیقاتی در سال ۲۰۱۱ کتابی را از آقای روحانی منتشر کرده که در آن، فعالیت های هسته ای مربوط به ۶۷۰ روزی را که مسؤولیت مذاکرات هسته ای را برعهده داشته به تفصیل توضیح داده و نظرات خود را نیز در این زمینه بیان کرده است. تا امروز تنها نسخه فارسی این تألیف تحت عنوان “امنیت ملی و دیپلماسی اتمی” در دسترس است.
از دید آقای روحانی، صرفاً بحث غیرنظامی برنامه اتمی مطرح است. نکته مهم دیگر اینکه رییس جمهور آینده ایران در زمان کمپین انتخابی اش، شرایط اقتصادی فاجعه آمیز کشور را با مسأله اتمی مرتبط دانست. و از این حیث می توان گفت که یک بدعت در موضع گیری عضوی از حاکمیت جمهوری اسلامی پدیدار شد.
حسن روحانی در زمان اولین کنفرانس مطبوعاتی که پس از پیروزی اش برگزار گردید، دورنمای خود را از آینده مذاکرات ترسیم کرد. البته مواضع جمهوری اسلامی در باطن یکسان است و “دوره ای که طی آن غربی ها خواستار توقف غنی سازی می شدند دیگر به سر رسیده”. ولی ایران حاضر است در فعالیت های خود شفافیت بیشتری نشان دهد تا اطمینان دوجانبه ای را با مخاطبان خود ایجاد کند. این سیاست برای آقای روحانی در یک “تفاهم جدید با جهان” عملی است و او قصد دارد چنین سیاستی را به کار بندد.
آخرین فاکتور مهم: خصوصیات آقای روحانی و عملکرد مثبت او به عنوان یک دیپلمات، برای کسانی که وی را می شناسند، کاملاً مسجل است. وضعیتی که با سال های اخیر مغایرت دارد، شیوه عمل سعید جلیلی است که مذاکرات را با تبلیغات سیاسی اشتباه گرفته. بی شک مذاکرات آتی به طور مستقیم میان رییس جمهور جدید و پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان برگزار نخواهد شد، ولی بی شک توسط او هدایت خواهد شد؛ و این حالتی بود که در زمان سلف اش محمود احمدی نژاد وجود نداشت.
انتخاب رهبر بین دو رفتار
شناخت کامل از پرونده ها، تجربه، تمایل به داشتن شفافیت، به همراه یک رفتار محترمانه و براساس اصول دیپلماتیک می تواند باعث ازسرگیری مذاکرات هسته ای در فضایی آرام و پرتفاهم شود، ولی اینها برای پیشرفت در مذاکرات کافی نیست. در این مرحله است که رهبر باید نقش تعیین کننده ای ایفا نماید. آیا او متوجه شده که مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری، از خواست خود دایر بر انجام تغییر، آزادی، عدالت، صلح و عادی سازی روابط با کل جهان سخن گفتند؟ اگر اینطور باشد، او باید انعطاف پذیر عمل کند و راه را برای شروع روند مذاکرات هموار سازد. آیا او شجاعت رفتن در این راه را خواهد داشت یا ترجیح خواهد داد همچنان در همان چارچوب ایدئولوژیکی که ساخته است درجا بزند؟
با نگاهی به خط مشی سیاسی ای که علی خامنه ای طی ۲۴ سال اخیر دنبال کرده، به نظر نمی رسد که او با ظهور یک رییس جمهور جدید، ناگهان رویه و دیدگاه خود را درخصوص برنامه هسته ای تغییر دهد. درواقع گزینه رهبر انقلاب بین دو رفتار متغیر است. او می تواند مذاکرات بدون پایان را به مانند گذشته ادامه دهد و همچنان از زمان به نفع خود استفاده کند؛ به ویژه اینکه با تغییر لحن روحانی این نتیجه آسان تر به دست خواهد آمد. یا اینکه رفتار دیگری را اتخاذ نماید که کاملاً با مواضع همیشگی اش متفاوت باشد؛ درست مانند خمینی که در سال ۱۹۸۸، آتش بس را پذیرفت و پروژه خود یعنی “راه قدس از کربلا می گذرد” را رها کرد. در آن زمان، حفظ بقای حکومت بر هر ملاحظه ایدئولوژیکی دیگری ارحجیت داشت.
احتمال دارد که جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز در صورت لزوم به همین شیوه رفتار کند، ولی در شرایط فعلی به نظر نمی رسد که ایده حفظ بقای حکومت مطرح باشد.
پیروزی روحانی به شکلی متناقض یک رویداد دو سر پیروزی محسوب می شود. ازیک سو، مردم نامزدی را انتخاب کرده اند که مواضع اش به خواسته هایشان نزدیک تر است. ازطرف دیگر، حکومت مجدداً در نظر عموم باورپذیری خود را به دست آورده و کاری کرده تا مسؤولیت مستقیم اش در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد که به شکست انجامید، به باد فراموشی سپرده شود. به نظر می رسد که شرایط کنونی برای حاکمیت ایران شرایط بسیار مناسبی است.
منبع: لوموند، ۳ ژوئیه