آنخلس اسپینوسا
حسین موسویان [متولد ۱۹۵۷ تهران] در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی سخنگوی هیأت مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات هسته ای با اتحادیه اروپا بود. او به دنبال انتخاب احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور، مشاور سیاست خارجی مذاکره کننده جدید، علی لاریجانی، شد و این منصب را تا آوریل ۲۰۰۷ زمانی که به جاسوسی متهم و دستگیر شد حفظ کرد. قاضی پرونده، اتهامات او را وارد ندانست، ولی وی را از حرفه اش یعنی دیپلماسی معلق کرد. موسویان کمی پس از انتخاب مجدد و پرسر و صدای محمود احمدی نژاد به دانشگاه پرینستون رفت و در آنجا به تحقیق و تدریس مشغول است. بالاترین مقام جمهوری اسلامی که در ایالات متحده سکونت دارد تا مدت ها سکوت اختیار کرد. تا اینکه چند ماه پیش شروع کرد به برگزاری کنفرانس و چاپ مقالات علمی.
او هفته گذشته پذیرفت به سؤالات روزنامه ال پائیس ازطریق ایمیل پاسخ دهد. موسویان می گوید: “غرب برای ایران چاره دیگری جز دستیابی به تسلیحات اتمی باقی نگذاشته.” تنها سؤالی که موسویان به آن پاسخ نداده، سؤالی بود درخصوص رابطه اش با رییس جمهور سابق علی اکبر هاشمی رفسنجانی. این مصاحبه را در زیر می خوانید.
شایعات بسیاری مبنی بر حمله قریب الوقوع اسراییل به تأسیسات هسته ای ایران شنیده می شود. آیا شما فکر می کنید این خطر جدی است؟
اسراییل از سال ۱۹۸۸ پس از پایان جنگ ایران و عراق درحال تهدید به حمله نظامی علیه ایران است، ولی نتوانست تهدیدهایش را عملی سازد. امروز تهدید جدی است، ولی من فکر نمی کنم اسراییل بدون موافقت واشنگتن به ایران حمله کند. من متقاعد شده ام که آمریکا موافق حمله نظامی به ایران نیست، زیرا می داند پیامدهای آن فاجعه بار خواهد بود و جامعه بین المللی را به یک هرج و مرج غیرقابل کنترل خواهد کشاند. ازطرف دیگر، در صورت حمله، موجودیت اسراییل بیش از هر زمان دیگری به خطر خواهد افتاد.
ازنظر اسراییلی ها دستیابی ایران به توان هسته ای یک خط قرمز محسوب می شود. آیا ایران به این توان رسیده است؟
اول اینکه اسراییلی ها در جایگاهی نیستند که بتوانند برای ایران خط قرمز تعیین کنند، زیرا ایران از امضاء کنندگان پیمان منع گسترش اتمی است و سلاح اتمی هم ندارد. به علاوه، آژانس اتمی بارها تأیید کرده که ایران هنوز برنامه هسته ای خود را به سمت دستیابی به بمب اتمی منحرف نکرده است. درعین حال اسراییل تنها کشوری در خاورنزدیک است که سلاح اتمی دارد و همواره خواسته های آژانس اتمی و جامعه بین المللی را به چالش کشیده. دوم اینکه ایران از هم اکنون به توان اتمی رسیده و در صورتی که بخواهد، قادر است تسلیحات اتمی تولید کند. سوم اینکه داشتن توان هسته ای نقض پیمان منع گسترش اتمی نیست. برخی دیگر از امضاءکنندگان مانند ژاپن، آلمان، برزیل و آرژانتین نیز توان ساخت و تولید سلاح اتمی را دارند، ولی هیچ گاه تحت نظارت بین المللی قرار نگرفته اند. و در پایان باید خاطرنشان سازم که این آژانس اتمی است که خطوط قرمز را در این حوزه تعیین می کند، نه اسراییل.
آیا شما به مانند زمانی که با شورایعالی امنیت ملی همکاری داشتید، همچنان معتقدید که حکومت جمهوری اسلامی به دنبال سلاح اتمی نیست؟
من نگران این نیستم که ایران تصمیم به ساخت بمب اتمی بگیرد. من بیشتر نگران استراتژی کشورهای غربی هستم که با کارهای خود گزینه دیگری جز دستیابی به سلاح اتمی پیش پای ایران نمی گذارند. غرب از هم اکنون یک جنگ اقتصادی پنهان را علیه ایران آغاز کرده. اعمال فشار، حمله و تحریم علیه ایران بسیار بیشتر از فشارهای اعمال شده علیه کره شمالی است و این درحالی است که این کشور از پیمان منع گسترش اتمی خارج شده و تسلیحات هسته ای هم دراختیار دارد. در برابر این واقعیت، غرب تصمیم گرفته کاری کند که ایران بهای بیشتری از کره شمالی بپردازد.
آیا تحریم های مالی آمریکا و توقف واردات نفت ایران توسط اتحادیه اروپا تأثیری بر برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی خواهد داشت؟
تحریم به هر شکل آن بر اقتصاد ایران تأثیر می گذارد، ولی باعث نخواهد شد که ایران از برنامه هسته ای خود در چارچوب پیمان منع گسترش اتمی چشم پوشی کند. حقوق ایران شامل غنی سازی اورانیوم نیز می شود. ایران از سال ۱۹۷۹ متحمل تحریم های بین المللی شده و کارنامه این چند دهه نشان می دهد که پیشرفت های قابل توجهی نیز در زمینه های مختلف داشته : هسته ای، شیمیایی، بیولوژیکی و حتی موشک های بالستیکی.
یکی از نمایندگان مجلس ایران گفته است که نامه اوباما به خامنه ای همچنین شامل دعوت به گفتگوست. آیا هنوز امکانی برای گفتگو وجود دارد؟ به نظر شما منافع مشترک بین این دو کشور چیست؟
در مورد روابط میان ایران و ایالات متحده حرف آخر را رهبر انقلاب، آیت الله خامنه ای می زند. من با داشتن دو دهه تجربه در سیاست خارجی ایران فکر می کنم ایران همواره آماده بوده تا یک رابطه خوب براساس عناصر زیر داشته باشد: ۱) اینکه مقامات آمریکایی اطمینان دهند که نیت واقعی شان تغییر حکومت در ایران نیست. رهبر انقلاب همواره براین عقیده بوده که هدف اصلی ایالات متحده از سال ۱۹۷۹ تغییر حکومت به هر شیوه ممکن است. ۲) اینکه مقامات آمریکایی به دنبال رابطه ای برپایه عدم مداخله، احترام متقابل، و به رسمیت شناختن منافع ایران در منطقه و در جامعه بین المللی باشند. واقعیت این است که هیچ دولتی در آمریکا از زمان انقلاب اسلامی شرایط اتخاذ چنین سیاست واقع بینانه ای را در قبال ایران نداشته است. تمامی دولت های آمریکا نسبت به اعمال فشار و تحریم علیه ایران با یکدیگر رقابت داشته اند. شرایط در سه دهه اخیر به همین منوال پیش رفته. رییس جمهور اوباما صدارت خود را با وعده همکاری با ایران و تغییر ۳۰ سال خصومت میان دو کشور آغاز کرد. با این حال، او اکنون افتخار می کند که همه جهان را به تحرک واداشته تا تحریم های “بی سابقه”ای را علیه ایران وضع کنند. او حتی اعلام کرد: “ما موفق شدیم چین و روسیه را هم که هیچ گاه از تحریم ها حمایت نمی کنند متقاعد سازیم.”
به نظر شما چگونه ممکن است آمریکا طرح های امنیتی خود را با همکاری ایران در منطقه خلیج فارس پیاده کند، درحالی که حکومت تهران تهدید به بستن تنگه هرمز می کند؟
ابتدا باید بگویم که براساس اظهارات رسمی اخیر وزیر خارجه و وزیر دفاع ایران، جمهوری اسلامی تهدید به بستن تنگه هرمز نکرده. دوم اینکه اگر سیاست ایالات متحده برپایه “تمامی گزینه ها روی میز است” استوار شده، سیاست ایران نیز به همین صورت خواهد بود. تهدید ایجاد تهدید می کند.
زمانی که در سال ۲۰۰۴ با شما به عنوان سخنگوی هیأت مذاکره کننده ایرانی مصاحبه کردم، به من گفتید که هیچ چیز برای مخفی کردن وجود ندارد. پس از آن، بازرسان آژانس اتمی اسنادی کشف کردند که نشان می داد ایران از همان ابتدای برنامه هسته ای اش علاقه به ساخت کلاهک هسته ای داشته. آیا ممکن است که شما در آن زمان به کلیه طرح ها و برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی دسترسی نداشته اید؟
من هیچ گاه در جریان جنبه های فنی فعالیت های هسته ای در ایران نبودم، ولی فکر می کنم که گزارش آژانس اتمی منتشر شده در نوامبر ۲۰۱۱، که به ابعاد نظامی این برنامه اشاره می کند، برپایه نتیجه گیری های خود آژانس نبوده و اطلاعات ارائه شده توسط دستگاه های اطلاعاتی خارجی در آن بسیار دخیل بوده. در نتیجه، این گزارش سندی است که در آن مقاصد سیاسی نهفته است و به هدف افزایش فشار بین المللی بر ایران تنظیم شده.
شما در زمان مذاکرات خود با اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۴ به این نتیجه رسیدید که فعالیت های غنی سازی را متوقف کنید. عکس العمل شما زمانی که احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید و این توافق را مردود دانست چه بود؟
مسأله تعلیق از همان ابتدا به صورت داوطلبانه انجام شد، به صورت موقت و بدون هیچ گونه تعهد قانونی. درواقع حرکتی بود برای ایجاد اطمینان. شش ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری، زمانی که هیچ کس تصور نمی کرد محمود احمدی نژاد رییس جمهور شود، ما به مخاطبان اروپایی خود گفتیم که ایران تعلیق دائمی را قبول نمی کند و اینکه اگر امکان رسیدن به یک توافق وجود نداشته باشد، ما فعالیت های غنی سازی را ازسرمی گیریم و کاری هم به پیامدهای آن نداریم. حق مشروع ایران برای داشتن فن آوری هسته ای، ازجمله غنی سازی، برای تمامی دولت ها یک خط قرمز بود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، و من فکر می کنم این احساس در آینده نیز ادامه دار باشد.
شما پس از انتخابات سال ۲۰۰۵ هم امید به ادامه فعالیت های دیپلماتیک خود داشتید، ولی چرا بازداشت شدید؟ آیا مورد شما به یک نزاع داخلی برای کسب قدرت مربوط می شد؟
از زمان بازداشت ام در سال ۲۰۰۷، تصمیم گرفتم روی مسایل مربوط به دستگیری ام و دلایل آن سکوت کنم و این سکوت همچنان نیز ادامه دارد.
شما پس از انتخابات مناقشه آمیز احمدی نژاد در سال ۲۰۰۹ ایران را ترک کردید. آیا این تصمیم خود شما بود؟ آیا از آن تاریخ تاکنون به ایران بازگشته اید؟ یا مسأله ای وجود دارد که مانع بازگشت شما به ایران می شود؟
براساس حکم نهایی صادر شده، من نمی توانم از آوریل ۲۰۰۸ تا مدت ۵ سال منصب دیپلماتیک داشته باشم. من تصمیم گرفتم که در این مدت به مطالعات و تحقیقات دانشگاهی بپردازم و در دانشگاه پرینستون تدریس کنم.
منبع: ال پائیس، ۲۵ ژانویه