سناریوهای جنگ اسراییل علیه ایران

نویسنده

» تحلیل فیگارو از:

ایزابل لاسر

سران اسراییل هنوز بر سر حمله به تأسیسات اتمی ایران و جلوگیری از پیشروی جمهوری اسلامی به بمب اتمی به اتفاق نظر نرسیده اند. اگر بنیامین نتانیاهو، رییس دولت این کشور، و وزیر دفاع اش ایهود باراک موافق آن هستند، ولی بسیاری از مسؤولان، ازجمله ژنرال ها، رؤسای سابق دستگاه های اطلاعاتی، اندیشمندان و رییس جمهور شیمون پرز، نسبت به پیامدهای چنین مداخله ای هشدار داده اند. برونو ترتره، کارشناس بنیاد تحقیقات استراتژیک، دراین خصوص می گوید: “غیرممکن است که مسؤولان اسراییلی بتوانند چنین تصمیمی را بدون توافق حداقل مقامات عالی رتبه سیاسی و اعضای کابینه امنیتی اتخاذ کنند.”

با این حال، هر روزی که می گذرد ما به این احتمال نزدیک تر می شویم. روندهای دیپلماتیک تقریباً به آخر خط رسیده اند: مذاکرات به دلیل عدم خواست ایران متوقف شده و تحریم ها تقریباً به اوج خود رسیده. عملیات مخفیانه ای که با نفوذ ویروس های کامپیوتری و انجام ترور دانشمندان ایرانی همراه بوده، تا حد چشمگیری سرعت برنامه اتمی این کشور را کاهش داده است. براساس آخرین گزارش آژانس اتمی که در اواخر ماه اوت منتشر شد آمده است که ایران تعداد سانتریفوژهای خود را در مرکز زیرزمینی فوردو، واقع در کوه های قم، دو برابر کرده و این درحالی است که این مرکز از گزند حملات احتمالی هوایی در امان است.

جمهوری اسلامی بزودی قادر خواهد بود اورانیوم غنی شده به میزان ۲۰ درصد را به اورانیوم غنی شده تا میزان ۹۰ درصد تبدیل کند و چندین کلاهک هسته ای بسازد. زمانی که تأسیسات و فعالیت های اتمی ایران دیگر در برابر حملات غربی ها آسیب پذیر نباشند، کم کم نزدیک می شود. یکی از دیپلمات های اروپایی می گوید: “اگر اسراییلی ها بگذارند این آستانه رد شود، دیگر به طور کامل برای حفظ امنیت خود به آمریکا متکی خواهند بود. و این چیزی است که اسراییلی ها نمی خواهند.” به همین دلیل آنها در تلاش اند تا با حمله و آسیب رساندن به این برنامه، حداقل آن را تا دو سال آینده به تعویق بیندازند. این مدت برای یافتن راه حل های دیگر کافی است و دولت یهود نیز درعین حال امیدوار است که حکومت جمهوری اسلامی که اسراییل را “تومور سرطانی” می نامد، طی این مدت سرنگون شود.

سناریویی که بیش از دیگر سناریوها توسط ارتش و نیروهای مسلح اسراییل مورد مطالعه قرار گرفته، سناریوی یک حمله یگانه و “نامرئی” می باشد که بتواند تا حد ممکن به واکنش جمعیت های عرب منجر نشود؛ درست مانند حمله به رآکتور اوسیراک در عراق در سال ۱۹۸۱ یا مرکز الکیبر در سوریه در سال ۲۰۰۷. اسراییل برای موفقیت در این مأموریت می تواند از بمب های ضد سنگر خوشه ای که ازسوی ایالات متحده تحویل شده استفاده کند. نیروهای مسلح اسراییل همچنین برای دریافت هواپیماهای سوخت رسان به جنگنده ها، با مسؤولان آمریکایی درحال مذاکره هستند.

با این حال، ممکن است این عملیات مخاطره آمیزتر باشد، زیرا در هر یک از مأموریت های قبلی، برخلاف ایران، حمله به یک رآکتور در دستور کار بود. دستگاه های اطلاعاتی تعداد مراکز هسته ای ایران را تا حدود ۲۰ مرکز اعلام کرده اند که در آن میان ۵ یا ۶ مرکز مهم تر از بقیه اند. کامی گران، رییس بنیاد تحقیقات استراتژیک، دراین خصوص می گوید: “اسراییلی ها در دورنمای یک مداخله نظامی باید حداقل به مرکز فوردو دست یابند و همچنین فعالیت های مرکز نطنز را با مشکل مواجه سازند.”

ازطرف دیگر، ایالات متحده به عنوان متحد اسراییل، هر کاری خواهد کرد تا از ظهور یک ایران اتمی جلوگیری کند. ولی عقربه ساعت سواحل مدیترانه و ساعت سواحل اطلس با یکدیگر متفاوت است و به یک زمان یکسان اشاره نمی کند. اگر اسراییلی ها به تنهایی عمل کنند [که البته این کار را به دلایل فنی و سیاسی نمی توانند انجام دهند]، باید این عملیات را خیلی سریع انجام دهند.

 

“تنها یک بمب” علیه دولت یهود

احساس فوریت این اقدام در واشنگتن متفاوت از تل آویو است. باراک اوباما در اوج مبارزات انتخاباتی و درحالی که مواضع اش به دلیل بحران اقتصادی و مسایل پیش آمده در سیاست داخلی تضعیف شده، نمی خواهد قبل از انتخابات 6 نوامبر وارد یک بحران جدید بین المللی شود. او همچنین می داند که اگر ارتش آمریکا به مشکل ایران رسیدگی کند، به لطف بمب های پرقدرت و توان انجام حملات هوایی موفق، در زمان صرفه جویی بسیاری خواهد شد [شاید در حدود شش ماه] و نتایج بهتری نیز به دست خواهد آمد.

ولی آیا بنیامین نتانیاهو به باراک اوباما اطمینان دارد؟ به نظر می رسد که این دو چندان دل خوشی از یکدیگر ندارند. یکی از شخصیت های نزدیک به این پرونده می گوید: “البته اسراییلی ها به خاطر دارند که آمریکا همیشه می گفت نخواهد گذاشت پاکستان و کره شمالی به بمب اتمی دست یابند. و امروز همه می دانند که این دو کشور بمب اتمی دراختیار دارند.” و این درحالی است که ازنظر اسراییل، بمب اتمی ایران یک تهدید بالقوه برای موجودیت دولت یهود است و مقامات جمهوری اسلامی حتی گاهی در اشاره به اسراییل می گویند: “کشوری که فقط یک بمب برایش کافی است”.

چندین هفته است که مسؤولان عالی رتبه آمریکایی در مسیر تل آویو در رفت و آمد هستند و به گفته رسانه های محلی، به سران اسراییلی گوشزد می کنند که در برابر ایران خویشتنداری کنند. ایالات متحده به دلیل مخالفت در نحوه برخورد با مسأله اتمی ایران ناگهان تصمیم گرفت که تعداد نفرات ارتش خود را برای انجام مانور مشترک با اسراییل کاهش دهد. برخی از کارشناسان معتقدند که بحث پیرامون مداخله آمریکا منوط به سازش میان واشنگتن و تل آویو است: “چراغ نارنجی” آمریکایی ها. میت رامنی یکی از طرفداران اتخاذ مواضع سخت و تند در برابر ایران است. ولی آیا باراک اوباما برای انتخاب مجدد خود می تواند از حمایت لابی های یهودی در آمریکا چشم پوشی کند؟

 

شرایط نامعلوم پس از حمله

پس از انجام عملیات نظامی اسراییل علیه ایران شرایط چگونه خواهد شد؟ کارشناسان و نظامیان از تابستان سال جاری به بررسی و تحلیل این موضوع، به ویژه در روزنامه های اسراییلی، پرداخته اند. پس از حمله چه خواهد شد؟

 

1- شاید هیچ اتفاقی نیفتد؟

این اولین سناریو است: در مورد بمباران سوریه که ازسوی جامعه عرب محکوم نشد، حملات برق آسای جنگنده های اسراییلی سر و صدای زیادی در منطقه ایجاد نکرد و کشورهای عربی حتی از قاطعیت به کار رفته علیه همسایه شیعه خود و جاه طلبی های منطقه ای اش اظهار خشنودی کردند. در شرایطی که سوریه با مخالفان خود درگیر است، حکومت بشاراسد نمی تواند در مرز سوریه-اسراییل ایجاد بی ثباتی کند. حزب الله به عنوان متحد دمشق و تهران، از هم اکنون مشغول است و در یک شرایط بی ثبات منطقه ای قرار دارد و درتلاش است تا جایگاه سیاسی خود را در لبنان حفظ کند. ایران نیز چنین برآورد می کند که به نفع اش است پاسخ حملات اسراییل را ندهد تا از حملات دیگر این کشور در امان بماند. تهران ترجیح خواهد داد نسبت به این حمله بی اعتنا بماند و در آرامش خاطر برنامه اتمی خود را ازسر گیرد.

 

2- اقدامات تلافی جویانه و درعین حال میانه رو

دومین سناریو این است که حملات نظامی باعث یک واکنش نه چندان شدید از سوی متحدان ایران، حزب الله لبنان و حماس فلسطین، شود. اظهارات ضد اسراییلی در تهران شدیدتر می شود. تنگه هرمز مین گذاری و چندین هزار راکت و چندین موشک به سوی اسراییل پرتاب می شود. ده ها نفر نیز کشته می شوند.

 

3- یک انفجار منطقه ای

آخرین احتمال این است که موجی از شوک در کل منطقه منتشر می شود و کشورهای عرب به شدت واکنش نشان می دهند. اقدامات تلافی جویانه ازسوی متحدان ایران در منطقه که وعده “بارانی از موشک” علیه اسراییل داده اند آغاز می شود. جمهوری اسلامی تلاش می کند منافع اسراییل و آمریکا را در کشورهای خارجی ازبین ببرد؛ به این امید که روابط میان تل آویو و واشنگتن تیره شود. آنها همچنین تنگه هرمز را می بندند.

کامی گران، رییس بنیاد تحقیقات استراتژیک معتقد است که آنها به مدت طولانی نمی توانند تنگه هرمز را ببندند. او می گوید: “بی شک عملیات بازگشایی تنگه هرمز یکی از مانورهای نظامی ای بوده است که آمریکا طی سال های اخیر آن را بسیار تکرار کرده.”

نیروهای بسیاری در خلیج فارس مستقر شده اند. این کارشناس در ادامه می گوید: “در ایالات متحده رابطه مشخصی میان قیمت بنزین و انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد. جمهوری اسلامی می داند که اگر تنگه هرمز را ببندد و باعث افزایش شدید قیمت نفت شود، بهانه لازم برای مداخله نظامی را به آمریکایی ها داده است.”

حتی با پیش بینی بدترین سناریو نباید فراموش کنیم که دولت یهود به شکلی قابل توجه سیستم تدافعی ضدموشکی خود را تقویت کرده. کامی گران می گوید: “سران اسراییل معتقدند که می توانند از میزان اقدامات تلافی جویانه ایران بکاهند. آنها حتی افکار عمومی اسراییل را برای این مسأله و قبول اینکه واکنش ایران منجر به مرگ ۵۰۰ غیرنظامی خواهد شد آماده کرده اند. ماسک های گاز در بین مردم توزیع شده و پناهگاه هایی نیز ساخته شده است.”

منبع: فیگارو، ۱۷ سپتامبر